Friday, 23 September 2011

دبیر شورای عالی امنیت ملی سعودی

شورای امنیت ملی عربستان خلیج عربی بدعت جمال عبدالناصر بود

مقامات سعودی تا سال ١٩٧۵ همواره نام خلیج فارس بکار برده اند از جمله ملک فیصل در سفر به تهران.
با وجود آنکه برخی کشورهای عربی در نام  کهن خلیج فارس چالش و درگیری بر‌می‌انگیزند و حتی در مقاطعی هرچند گذرا پیشنهادی از سوی برخی افراد غیر رسمی و غیر مسوول در جمهوری اسلامی برای انتخاب عنوانی دیگر برای خلیج فارس با هدف تقویت روابط و اتحاد میان ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس مطرح شده، مقامات کشور عربستان که قدرتمندترین کشور عربی به ویژه در حاشیه خلیج فارس به شمار می‌‌رود، نام تاریخی «خلیج فارس» را قبول دارند.

به گزارش خبرنگار «تابناک»، چندین سال پیش، در زمان سفر امیر عبدالله ـ پادشاه کنونی عربستان سعودی ـ به تهران در زمان اجلاس سران کشورهای اسلامی، وی در حاشیه نشستی با شماری از مقامات ایران، خواستار آن شده که موضوع اختلاف بر سر نام خلیج فارس به نحوی حل شود.

در این مقطع، یکی از اعضای هیأت عربستان اظهار کرده که خوب است نام این خلیج را خلیج اسلامی بگذاریم که با مخالفت امیر عبدالله روبه‌رو می‌شود.

در جلسه‌ای دیگر، یکی از مقامات عربستان اظهار می‌کند که از اهالی «نجد» و عرب خالص است و سپس می‌افزاید: زمانی که اعراب به سمت ایران می‌آمدند، به این دریا رسیدند و پرسیدند، نام این دریا چیست که ساکنان منطقه پاسخ دادند، دریای فارس‌هاست و از همان زمان چنین نامی بر روی خلیج فارس وجود داشت و تاکنون نیز مانده است.

همچنین امیر بندر بن سلطان، دبیر شورای امنیت ملی عربستان با انتقاد از جمال عبدالناصر اظهار کرده که موضوع زیر سؤال بردن نام خلیج فارس، بدعت ناصر بوده که باعث این درگیری‌ها شده است.
نظرات بینندگان:
در زمانیکه شیخ صباح الاحمد الصباح امیر فعلی کویت ، وزیر خارجه این کشور بود در یکی از ملاقاتها از زبان خودش شنیدم که میگفت زمانیکه در مدرسه ابتدایی کویت درس میخوانده در کتابهای درسی نام خلیج فارس بوده ولی ناگهان کتابهای درسی را عوض کردند و نام خلیج عربی را به جای آن گذاشتند . این خود دلیلی بر آن است که شیوخ خلیج فارس به حقانیت نام صحیح و تاریخی خلیج فارس واقف هستند . چندی قبل هم کویتیها برای اثبات اینکه هیچگاه جزئی از عراق نبوده اند نقشه هایی را در روزنامه های خود به چاپ رساندند که نام کویت در کنار عراق به عنوان کشور مستقلی دیده میشد . در همین نقشه ها واژه خلیج فارس ( persian gulf ) درج شده بود . حال باید گفت اگر این نقشه برای اثبات استقلال کویت از عراق مورد تایید است پس باید نام خلیج فارس هم که در آن درج شده مورد تایید باشد .
ناصر در سخنرانی معروف ملی کردن کانال سوئز در سال 19۵۶ میلادی تکیه کلام معروف خود را برای نسلهای آتی بر جای نهاد :" امه عربیه واحده من المحیط الاطلسی الی الخلیج الفارسی " امت یکپارچه عرب از اقیانوس اطلس تا خلیج فارس ...
قوم پرستان عرب با تعدیل این کلام به "من المحیط الی الخلیج " سعی کردند توسعه طلبی خود را ارضا نمایند .
نویسنده : محمد عجم : ۱٢:٢٧ ‎ب.ظ ; ۱۳۸٩/٤/٢٤
Comments نظرات ( 0) لینک دائم

تابلو خلیج عربی خیابان اصلی کویت به خلیج فارس تبدیل شد

بار دیگرعرب ها به نام اصیل " خلیج فارس" اعتراف کردند


  روزنامه القدس العربی  مورخ ٢١/۴/١٣٨٩ چاپ لندن:
نشریه "صحه الشرقیه" ارگان اداره کل بهداشت منطقه الشرقیه وابسته به وزارت بهداشت عربستان سعودی در جدیدترین شماره خود، نقشه ای را منتشر کرد که در آن به درستی عبارت خلیج فارس به کار رفته است.
این نقشه در صفحه 75 شماره سی و دوم این مجله به چاپ رسیده است.
در عربستان سعودی، منطقه به مجموع چند استان اطلاق می شود. منطقه الشرقیه در شرق عربستان سعودی و در ساحل خلیج فارس واقع است. بیشتر منابع نفتی عربستان سعودی در منطقه الشرقیه قرار دارد و شیعیان این کشور نیز در این منطقه زندگی می کنند.
کاربرد نام خلیج فارس در نشریه وابسته به وزارت بهداشت عربستان، باعث شده تا تعدادی از رسانه ها و سایت های خبری محلی این کشور به این موضوع واکنش نشان داده و اعتراض کنند.
سایت محلی "صدی" عربستان در این باره نوشت: با این اتفاق باید درباره عمق نفوذ ایران در عربستان سوال کرد.
چندی قبل نیز فرد یا افرادی تابلوی نام خیابان الخلیج العربی در شهر کویت را که نزدیک به ۴٠ سال قدمت دارد را به عبارت "الخلیج الفارسی" تغییر دادند که با واکنش گسترده وزارت کشور، پلیس و دستگاه های اطلاعاتی امنیتی کویت روبه رو شد.
پیش از این هم عبدالرحمن العطیه دبیر کل شورای همکاری خلیج فارس با خنده دار توصیف کردن عبارت صحیح خلیج فارس، بر عبارت جعلی خلیج ع رب ی تاکید کرده بود.
شورای همکاری خلیج فارس متشکل از شش کشور عربی عربستان ، قطر، کویت، بحرین، امارات و عمان در نام رسمی خود از عبارت الخلیج به جای خلیج فارس استفاده می کند.این نقشه خلیج فارس در مجله عربستان
گفتنی است که سایت رسمی وزارت اقتصاد کویت و همچنین دانشگاه طبیه عربستان نیز از نقشه خلیج فارس استفاده نموده اند و عربهای طرفدار نام خلیج فارس در  کوچه ها و خیابانهای کویت و امارات کلمه الخلیج الفارسی نوشته اند. . برای اطلاع بیشتر:بحر فارسی




آغاز سلطنت فتحعلیشاه ،در اوایل سال ( 1213ه-1797-م) همزمان با تسلط نیروهای استثمار گر انگلیس بر هندوستان بود . در همین زمان دولت فرانسه نیز دست اندازی به شرق را آغاز کرده و برای غلبه بر انگلیس قصد همکاری با ایران را داشت . البته علیرغم این سیاست دولت فرانسه در همین دوره اولین قرارداد استعماری – سیاسی توسط کاپیتان سرجان ملکم انگلیسی که در آن وقت وزیر هندوستان بود و با بودجه هنگفتی که ملکم هزینه نمود، با دولت فتحعلیشاه منعقد شد .
تا قبل از این معاهده ، انگلیسیها در خلیج فارس دارای هیچگونه حقوق و امتیاز سیاسی یا نظامی نبودند، ولی سرجان ملکم توانست با تردستی امتیازات مهمی را که در ظاهر بسیار ساده بود و تنها عنوان (( تعمیر کشتی )) داشت به نفع انگلستان بدولت ایران تحمیل کند.
اولین قرارداد سیاسی ایران و انگلیس که نقطه عطفی در تاریخ خلیج فارس بشمار می رود پس از حمد و تمجید از پروردگار و مدح ائمه اطهار و استشهاد چند آیه قرآن ، ذکر اوصاف پادشاه و صدر اعظم و تمجید از سرجان ملکم و ثنای پادشاه انگلیس و فرمانروای هندوستان، در پنج ماده تنظیم میشود و به امضای حاج محمد ابراهیم خان صدر اعظم و کاپیتان سرجان ملکم رسید که آغازی دردناک برای دست یازیدن استعمار به این منطقه مهم شده و تا بحال این نیت ادامه داشته است .
مفاد بسیار خفت باری در این معاهده عمدتا دریایی بچشم می خورد که از حوصله طرح در این فصلنامه خارج است، تنها به این نکته اشاره می کنیم که علاوه بر آنکه این معاهده دولت ایران را از ارتباط با دولت فرانسه باز می دارد، دست انگلیس برای هر گونه استقرار کشتی ، ساخت و ساز در بنادر، خرید فروش ملک در بنادر و شهرستانهای ایران بر طبق سلیقه انگلیسیها و ایجاد پایگاه در خلیج فارس باز نگاه می داشته است .
البته گفتنی است که انگلیسیها نه تنها به هیچ یک از اندک تعهدات خود عمل نکرده بلکه هنوز مرکب عهد نامه فوق خشک نشده بود ، که ایران را در برابر دشمن نیرومندی چون روسیه تنها گذاشتند و در مقابل به دشمنی که با ایران در حال جنگ بود مساعدت کردند در نتیجه قرارداد شوم گلستان 1228 به ایران تحمیل شد .
باید دانست که گسترش نفوذ انگلیس در ایران و خلیج فارس فارس به همین جا خاتمه نمی پذیرد، بلکه بار دیگر با دادن رشوه های بیشتر قرارداد دیگری را به ایران تحمیل کرده که مواد 7 و 9 آن مربوط به امور دریایی و دریانوردی در خلیج فارس بوده، اما فصل هفتم آن بسیار خواندنی و در رابطه با نیروی دریایی ایران و ساختن کشتی چنین است :
(( فصل هفتم - در صورتی که در سواحل دریای قلزم چوب و اسباب مهیا شود و شاهنشاه ایران خواهش فرماید، که در حوزه های بحر مزبور کشتی های جنگی بسازند، پادشاه ذیجاه انگلستان اجازت به معظم له داده و عملجات کشتی ساز و غیره از دارلسطنه لندن و هم از بمبی عطا فرمایند، که به خدمت شاهنشاه ایران و به خدمت مرجوعه مامور شوند و مواجب و اخراجات آن با سرکار پادشاه جم جاه ایران باشد و موافق قراری که با ایلچی دولت بهیه انگلیس داده خواهد شد )).
ذکر این نکته ضروری است، که بندهای این معاهده تنها دست انگلستان را برای جلوگیری از نفوذ روسیه به خلیج فارس باز گذاشته است و اگر چه در جای جای این معاهدات دولتها به حمایت از کشتی های یکدیگر متعهد شده اند، ولی واقعیت این است که تا دو دهه بعد از آن تاریخ ایران، براساس اسنادی همچون نامه مبسوط فریدون میرزا حکمران فارس به صدر اعظم وقت، گله از نداشتن یک بغله و یا ماشویه در عمان نموده و دخالتهای انگلستان در خارک را نتیجه نبود قوای بحریه و دریایی دانسته است.
اما مفاد این فصل نیز نه تنها به مورد عمل در نیامد، بلکه در عهد نامه دیگری که دو سال بعد باز به همان اساس بین ایران و انگلیس انعقاد یافت، از این ماده دیگر ذکری به میان نیامد از این پس رفته رفته زمام اختیار خلیج فارس و دریای مکران به دست انگلیسیها افتاد، زیرا در خلال سلطنت فتحعلیشاه، فرزند و ولیعهد او عباس میرزا که با آگاهی به فنون نظامی ارزش و اهمیت کشتی جنگی را کاملاً درک کرده بود، به فکر تهیه و تدارک یک ناوگان ایرانی افتاد. ولی با توجه به قراردادهای ایران و انگلستان طبعاً این کشتی ها باید از انگلیس تهیه می شد و عباس میرزا اعتقاد داشت فن کشتی سازی و یا کشتیرانی را به ملل دیگر مخصوصا به ایرانیان نخواهند آموخت، جمیز موریه در سفر نامه اول خود این چنین می نویسد :
((... هنگامی که به میرزای بزرگ - قائم مقام- پیشنهاد کردم ،که از انگلیس کتاب و یا هر چیز دیگری که مفید واقع شود و در رفع نواقص منظورهای ایشان کمکی باشد بخواهد. میرزای بزرگ گفت: که هیچ چیز بالاتر موجب خشنودی نایب السطنه او نخواهد بود، لیکن یک چیز که انگلیس از آموختن آن به ما مضایقه دارد، چنانچه به سایرین هم مضایقه کرده و آن فن کشتی سازی است ...)).
در خلال این اخبار دولت انگلستان ،با انعقاد قراردادهایی با شیوخ خلیج فارس و بستن معاهداتی در باره منع برده فروشی و نیز به وسیله اجرای نقشه برداری خلیج فارس و تعیین عمال و احداث چراغهای راهنما و برقراری ارتباط تلگرافی، حق نظارت کامل بر خلیج فارس و کلیه کشتیهایی را که در خلیج فارس را رفت و آمد می کردند ،توانست بدست بیاورد. از این پس رفته رفته، زمام اختیار خلیج فارس و دریای مکران به دست انگلستان افتاد.
 شخص امیر کبیر به لزوم ایجاد یک نیروی دریایی در خلیج فارس برای مبارزه با استعمار پیر نیز آگاه بود. دکتر فریدون آدمیت در همین باره ذکر
می نماید که :
((... جریانها و گزارش وقایع خلیح فارس نشان داده، که استدلالات و پافشاری امیر چقدر درست بوده است . زیرا چندی بعد با استیلای کامل انگلیس بر خلیج فارس بازرگانی ایران فلج شد و کشتیهای تجاری ایران به بهانه بازرسی به بنادر هندوستان منتقل شده و ماه ها در آنجا معطل می شدند و این امر باعث ورشگستگی بسیاری از تجار ایرانی شد و به تدریج کشتیهای تجاری شروع به استفاده از پرچم انگلستان نمودند...))
موضوع دیگری که گاه و بیگاه موجب ناراحتی امیر می شد، به رخ کشیدن نداشتن قوای دریایی در خلیج فارس توسط سفیر انگلستان بود. چنانکه در نامه ای به امیر کبیر می نویسد:
((... از آن جناب مجدداً سوال می نماید که اگر دولت روم که جهاز جنگی دارد، از بدر رفتن(دادن) این امتیازی که دولت انگلیس حالا از این دولت خواهش کرده است، نتیجه بد فهمیده است ؟
پس چگونه است که دولت ایران که هیچگونه اسباب بحری ندارد، ضرر از پذیرفتن این تکلیف ببرند؟...))
امیر اینگونه تفاخر فروشیهای بیگانگان را بر نمی کشید و بنابراین به مامور استخدام معلم در اروپا دستور داد که با هر دولتی که صلاح می داند وارد گفتگو شده و دو کشتی بخار که در خلیج فارس تحویل شوند، خریداری نمایند. در ثانی دستور خرید کشتی سوم نیزبه همین شخص داده شد.
فریدون میرزا حکمران فارس به صدر اعظم وقت می نویسد:
((... که جناب حاجی سلمه اله تعالی، در باب جزیره خارک و اختلال انگلیس و تفضیل حالات ... اگر از جزیره خارک بگذرند، یک وقتی می شود از بندر بوشهر و یا سایر بنادر حضرات انگلیس بیرون می آیند و همین که در خشکی راه پیدا کردند، مامن می سازند و اهل فارس را به ندادن تیول و مالیات تطمیع می کنند...
اگر بخواهند، امر بنادر درست مضبوط (اداره و تامین)شود کل دولتها کشتی جنگی دارند، حتی امام مسقط و محمد علی پاشا. شما یک بغله و ماشویه (کارگزار)در عمان ندارید، اسمش بحر العجم است ولیکن به هیچ وجه به شما مدخلیت ندارد. پارسال دو سه کشتی خوب می فروختند، به شما نوشتم، جواب غریب نوشتید. من هم سکوت کردم، امسال یک کشتی بسیار خوب که 24 توپ داشت ،به هفت هزار تومان می فروختند باز به شما نوشتم، جواب نیامد. این قسمت ها به حرف و امر مضبوط نمی شود، باید ایستادگی در کار کرد و پول خرج نمود و به خادم مرحمت و به خائن سیاست فرمود، تا امر مضبوط شود و الا حرف زدن وپیش نرفتن حاصلی ندارد...)).
و یا در نامه هایی که امرای مختلف می نویسند، پادشاه را به سبب نداشتن کشتی از دخالت در امور بحرین باز می دارند و یا در سند دیگری که از سرکشی شیخ بحرین دخالت کشتیهای انگلیسی است، باز هم نداشتن کشتی مناسب مانع اعمال حق مالکیت ایران بر بحرین می شود و قس علیهذا .
این عوامل باعث گردید، که دولت به فکر تهیه کشتی و کوتاه کردن دست انگلیسی ها بیفتد وبه این منظور به سفرای خود در لندن و استانبول دستور تحقیق را در مورد خرید و قیمت کشتی صادر کند، ولی به هر حال این طرح به مرحله عمل در نیامد. لرد کرزن در این باره می نویسد:
((... در سال 1865 پادشاه ایران به این خیال افتاد که یک دسته کشتی جنگی در خلیج فارس داشته باشد، که عبارت باشد از دوسه کشتی بخار و کارگران عرب و هندی و به ریاست یک افسر دریایی انگلیسی ، ولی دولت انگلیس از اجابت این امر سر زد.
زیرا می دانست مقصود اصلی از این کار دست اندازی به جزایر و صید گاههای مروارید بحرین در خلیج فارس است...)).

یا ماژور ژنرال سرهنری راولینسن در کتاب خود می گوید:
((... ما شاه ایران را به این امر تشویق نکردیم، زیرا می دانستیم نقشه های جاه طلبانه برای جزایر بحرین و سایر ولایات عربستان دارد، که ما با آنها هم عهدنامه های دوستی بسته بودیم و پیش بینی می کردیم، که وجود قوه قهریه ایران در دریایی که تا آن زمان کشتی های چندین دولت رقیب یکدیگر ،در آن آمد و شد دارند بیشتر باعث زحمت است تا انتظام ...))
ناصرالدین شاه در سال 1865 این پیشنهاد را به انگلستان کرد، ولی همان طوری که ذکر شد انگلیس از این امر ممانعت می نمود و پادشاه هوس باز قاجار این امر را نیز به فراموشی سپرد، تا حدود 15 سال بعد که به فکر وصول گمرک از جنوب و خطوط ساحلی افتاد و به لزوم کشتی جنگی در منطقه پی برد، به این واسطه با یکی از کمپانیهای آلمانی قراردادی برای خرید دو کشتی منعقد نمود، یکی از کشتیهای دولت ایران موسوم به پرسپولیس با حدود 600 تن ظرفیت، 450 اسب قوه بود و چهار لوله توپ کروپ داشت و در سال 1885 وارد بوشهر گردید و کشتی دیگر دولت ایران موسوم به شوش به صورت قطعات منفصله به خرمشهر فرستاده شد و در آنجا سوار و به کار انداخته شد.
پرسپولیس مامور مراقبت بنادر خلیح فارس گردید و شوش برای حمل و نقل مسافر و مال التجاره بر روی رود کارون به کار افتاد و تحت دستور حاکم خوزستان مشغول بکار شد. در واقع تذکرات مکرری که امرای ساحلی ایران به مرکز می فرستادند و همچنین دخالت و تسلط انگلیس و همچنین ادعای عثمانی و ورود نیروی دریایی این کشور به خلیج فارس یکی دیگر از انگیزه های ایران بود.
 امیر نظام گروسی که در این دوران سمت سفیر ایران در پاریس را داشت، بنابه دستوراتی که از زمان امیر کبیر به او داده شده بود تا به زمانی که دستورات جدید ناصرالدین شاه برای خرید کشتی به او رسید، به طور مرتب در این باره تحقیق نموده بود و شاید از معدود امرای قاجار بود که در کار خویش کم فروشی نمی کرد و همچنین راجع به ملیتهایی که برای انجام کار بر روی کشتی ایرانی مناسب می باشند تحقیقات زیادی انجام داده بود .
قیمتی که وی برای کشتیهای ساخت بریتانیا به دربار ایران داده بود به ازای هر کشتی 600 تنی مبلغ 55 هزار تومان به پول آن زمان. با تمام این تفاصیل زمانی که ناصرالدین شاه با ممانعت های دول مختلف و مامورین آنان در ایران مواجه شدف تصمیم گرفت که امر خرید این دو کشتی را محرمانه انجام دهد و برای این ماموریت مخبرالدوله را به آلمان فرستاد. با این حال لرد کرزن می نویسد:
((... ناصرالدین شاه  تصمیم گرفت، یک ناو جنگی کمتر از هزار تن را تهیه کند و در خلیج فارس قرار بدهد و برای انجام این منظور یکی از پسرهای مخبرالدوله را به آلمان فرستاد و وی یکی کشتی 600 تنی با قوه 450 اسب، به مبلغ 30 هزار لیره از آلمانیها خریداری نمود. ناوبان این کشتی همگی آلمانی هستند و کارگران و عمله از ایرانیان ، عربها و هندیها می باشند... پرسپولیس بیشتر به یک کشتی زیبای مسافری با سالنهای مجللش شبیه است تا به یک کشتی جنگی...)).
و در جای دیگر می گوید:
((... اطاقهای خواب پرسپولیس با تمام لوازم در اختیار چهار افسر آلمانی است ،چه فرمانداران و بزرگان ایران عادت ندارند روی تخت بخوابند و اگر ناچار به گذراندن شب در کشتی باشند، رختخواب آنها را روی کف اطاق کشتی می اندازند .در صورتی که تا صبح از بیم غرق شدن بیدارند و منتظرند هر چه زودتر برسند...)).
 ناخدا عباس دریا نورد، یکی از کاپیتانهای ایرانی این کشتی در نامه ای ظرفیت آنرا 800 تن دانسته و کشتی مذکور را چنین توصیف می کند:
(((... این کشتی در سال 1884 میلادی در آلمان به طرز بسیار محکم و شکیلی ساخته شده، که دولت ایران آن را خریداری کرد. کشتی علاوه بر سالن فوقانی و اطاقهای زیبا و دستگاه سلطنتی زیرین دارای عکس بسیار بزرگی از ناصرالدین شاه است، این کشتی جنگی نبوده اما دارای سه دستگاه توپ ته پر 70 میلیمتری از کارخانه کروپ و مقداری تفنگ و فشنگ و باروت و غیره است ...)).
پرسپولیس ،پس از ورود به بوشهر تحت نظر حاکم شهر شروع به کار کرد و در شش ماه اول حتی یکبار از بندرگاهی که در روز اول در آن لنگرانداخته بود خارج نشد. پس از آن هم چند بار ناخدای آلمانی کشتی را چند متری جلو و عقب برد ،تا از فرسودگی موتورها جلوگیری شود . گرچه هدف اولیه از خرید پرسپولیس، مقابله با قوای دریایی انگلیس و عثمانی در خلیج و حفظ سیادت ایران در آبهای خلیج فارس بود، اما چون برنامه ای برای این کار و سرپرست دریا دیده ای، وجود نداشت این کشتی نتوانست قدم موثری در این راه بردارد. ناخدا عباس دریانورد، در سال 1324 طی نامه ای که مشخصات کشتی در آن ذکر کرده صبحتهای جالبی نیز نموده، که مشخص کننده روحیات آن زمان دریا نوردان دولتی ایران است
لرد کرزن در این باره می گوید:
((... بودجه این کشتی سالی 3500 لیره است که دارای وظایف زیر می باشد .
1- حاجیها را به مکه ببرد
2- در عیدها و جشنها باروت مصرف کرده و شب و روز شلیک نماید .
3- فرمانداران دولت شاهنشاهی را از این بندر به آن بندر انتقال داده و گاهی برای والی فارس و قبله عالم خرما بیاورد .
و اتباع ایران در جنوب در همان اولین روزهای عید که صدای توپ این کشتی بلند شد حساب کار خود را کرده و هر چه مامورین عدالتخواه دولت شاهنشاهی تقاضا می نمایند، تادیه می کنند...
و پرسپولیس هم مشغول وظایف قانونی خود بوده و حاجی می برد و می آورد و همچنین خرما، ولی تاکنون یک تیر جنگی هم شلیک نکرده است ...)).

همه ساله از تمام بنادر و قسمتها مالیات دریافت می گردید. ولی دریغ از قسمتی که خرج خرید کشتیهای جدید و تهیه ناوگان ملی ایران گردد. و شاید تنها این قسمت بود که با سایر ملل دیگر دریا نورد هماهنگ بود .
صدای حکام محلی درآمده و یکی از ایشان تلگرافی به تهران می نویسد:
((... که کاپیتانهای کشتی، بجای خدمت در کشتی در تجارتخانه آلمانی، مشغول بکار شده اند. شوستر افسر دوم، هم چند ماه است که به کشتی نمی رود و اشترس هم همیشه مست می باشد...)).
و تقاضای اخراج آنها را می نماید. ناصرالدین شاه هم که از مخارج 10-12هزار تومانی سالیانه کشتی به تنگ آمده بود، موقعیت را مغتنم شمرده و همگی را اخراج می نماید و این ماجرا مدتی به درازا می کشد، که حاکی از خساست حاکم محلی ،در پرداخت حقوق ذکر شده در قرارداد و همچنین دخالت سفارت آلمان در این قضیه است.

فرماندهان و مهندسین کشتی

بعد از مدتها سکوت کشتی در آبهای جنوبی و عدم حرکت آن سرانجام صدای توپهای کشتی پرسپولیس، در ایام عید در بندر بوشهر طنین انداز شد و با اینکه مخارج زیادی داشت، سرانجام به حرکت دوباره در آمد و برای دوبار نیز در جنگ شرکت نمود، که ازآن جمله شرکت در قشون کشی احمد دریابیگی حاکم بوشهر به بندر لنگه می باشد. با این حال این کشتی، در حدود 11 سال زیر نظر ناخدایان آلمانی در آبهای جنوبی در خدمت ایران بود و بعد از این مدت، بنابه پیشنهاد احمد دریا بیگی و با اجازه، دولت مرکزی زیر نظر ناخدایان بوشهری قرار گرفت و برای مهندسی مکانیک کشتی از هندوستان فردی استخدام شد و وی نیز فردی از دوستان خود را که از کشتیهای انگلیسی اخراج شده بود، به عنوان افسر اول کشتی با خود به پرسپولیس برد و به ترتیب برای اولین بار پای هندی ها به کشتیرانی ایران باز شد و همچون قارچ سمی، از ابتدای آغاز کار صنعت نوین کشتیرانی در ایران به این نهال تازه چسبیدند. {حال از صلاحیت و کاردانی بسیار زیاد آنان، چیزی قابل ذکر نیست که برای خواندگان عزیز پوشیده باشد!}. به ابتکار احمد دریا بیگی حاکم بوشهر، برای افراد این ناو اولین لباس نیروی دریایی ایران نیز تهیه گردید، که الهام گرفته شده از لباس دریانوردان انگلیس بود. بعدها به تدریج سایر نفرات ایرانی ،جایگزین نفرات بیگانه گردیدند که می توان به نامهای زیر اشاره نمود:
- ناخدا رجب افسر اول کشتی - ژرژ سلیم نصرانی معاون دوم کشتی و افسر مکانیک
- ناخدا محمود ناظم افسر دوم - یعقوب نصرانی مکانیک
-ناخدا عبدالعباس - اسماساتور معاون کشتی
- ناخدا محمد - آندروس معاون مکانیک
بعد از ناخدا ابراهیم، که 15 سال فرماندهی کشتی را به عهده داشت، به ترتیب سایر افراد ایرانی فرماندهی کشتی را به عهده داشتند. که می توان به نامبردگان زیر اشاره نمود:
ناخدا عبدالرحمان ، ناخدا محمود ناظم ، ناخدا محمد دباش و ناخدا محمد 
سرانجام کشتی
اما سرانجام کشتی و آخرین سفر آن در زمان احمد شاه قاجار،که ناخدا محمد فرماندهی را بر عهده داشته است ،با دادن دستور غلط باعث شکستن محور پروانه کشتی می گردد و کشتی در آستانه بندر بوشهر متوقف می شود. چند ماه بعد از این حادثه زمانی که کشتی درلنگر بوده، لنگر نیزاز کشتی جدا گردیده و شب هنگام زمانی که ملوانان، سربازان خواب بوده اند، با حرکت آرام امواج به ساحل رفته و به گل می نشیند.
اموال قیمتی کشتی به گمرک بوشهر منتقل شده و مخزن سوخت ومحل ذخیره مواد نفتی نیز برای کشتی مظفری و سایر قایقهای توپدار استفاده می گردد. بعدها اسکلت آنرا نیز به تجار آهن می فروشند، و به این ترتیب اولین ناوگان مدرن ایران در خلیج فارس در زمان قاجار به پایان کار خود می رسد و هیچگاه منظور اصلی امیر کبیر، برای تشکیل ناوگانی متشکل از چندین کشتی ایران در جنوب شکل نمی گیرد که این امر ناشی از سستی پادشاهان قاجار و دسیسه های انگلستان و عوامل آن بوده است.
نویسنده : محمد عجم : ۱٢:۱٤ ‎ب.ظ ; ۱۳۸٩/٤/٢٤
Comments نظرات ( 0) لینک دائم

متن کامل دو قرارداد فتحعلی (شاه جم جاه شهریار ایران و توران). در متن فارسی با



نام خلیج فارس در قراردادها و معاهدات منطقه‌ای و بین‌المللی. متن فارسی و عربی بحر عجم متن انگلیسی پرشن گلف Persian Gulf
 
 
میراث‌ایران- همشهری آنلاین - محمد عجم:
خلیج فارس اگر چه از نظر لغوی نامی برای پهنه آبی جنوب ایران است اما در واقع در بردارنده هویت تاریخی و فرهنگی ایران است

که ریشه در تاریخ دور و دراز کشور  دارد و در اسناد تاریخی و بین المللی نیز ثبت گردیده است. در متن همه قراردادهاى تاریخى میان ایران و کشورهاى خارجى و یا میان اعراب و دولت های خارجى، از ابتداى تاریخ مکتوب و به ویژه در چند قرن گذشته، هرجا نامى از پهنه آبى جنوب ایران آمده، در زبان فارسى و عربى با نام‌های خلیج فارس، بحر فارس، بحر عجم و خلیج ایران و در سایر زبان‌های دنیا نیز معادل فارس  به‏ کار رفته است.
بیشتر از 2400 سال به ‏طور مستمر در ادبیات مکتوب، نه تنها از سوى اعراب، ترک‏ها و ایرانى‏ها، بلکه در ادبیات جهان بر پهنه آبى جنوب ایران خلیج فارس و معادل های آن اطلاق مى‏شده است و وجود این نام در کتابهای تاریخى و جغرافیایى (300 موردبررسی شده)، و نقشه‌های تاریخى (2000 موردبررسی) و مجموعه اسناد و قراردادها میان ایران، اعراب و سایر کشورها(30 مورد مطالعه شده)، دلیل بارز آن است.
با مراجعه به کتاب «مجموعه عهدنامه‏هاى تاریخى ایران» و یا آرشیو وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران، مشخص مى‏شود که نام خلیج فارس حداقل در 30 عهدنامه تاریخىِ از هزاره اول و دوم میلادى تا نیم قرن قبل بکار رفته است.از جمله  این موارد مى‏توان به عهدنامه‏هاى ذیل اشاره کرد: (1)
1- قرارداد 1622م. (1031ق.) میان شاه عباس و ادوارد کنوک، سفیر بریتانیا و نماینده کمپانى هند شرقى.
2- فرمان کریم‏خان درباره ی اعطاى اختیارات به ویلیام اندروپرایس، حاکم بریتانیا در خلیج فارس (1763 م.).
3- در عهدنامه ی 1809م. (1224 ق.) ایران و انگلیس یا قرارداد جونز، بریتانیا حاکمیت ایران را بر کل خلیج فارس به رسمیت شناخت و متعهد شد کشتى‏هاى انگلیس فقط از نقاطى که دولت ایران اجازه مى‏دهد، حق عبور داشته باشند.
4- در متن فارسى عهدنامه ی 12 ماده‏اى دولت ایران با سرگوراوزلى (سفیر انگلیس) به سال 1227 ق. دارالخلافه طهران، در فصل ششم، بحر قلزم (دریای سرخ )، و در فصل هشتم، بحر العجم و در متن انگلیسی پرشن گلف ذکر شده است.
5- بند نهم متن فارسى عهدنامه ی جیمز موریه و هنرى الیس در دارالخلافه طهران، 1229  ق. (1814م.)  به ترتیب بحر العجم و پرشن گلف ثبت  شده است.
6- در معاهده 1851 م. ایران و انگلیس در خصوص منع تجارت برده در خلیج فارس(خلیج فارس و و پرشن گلف ثبت شده است. ‏
7- در فصل سیزدهم متن فارسى عهدنامه ی صلح ایران و انگلیس، معروف به معاهده صلح پاریس (1857م.) خلیج فارس به‏کار برده شده است.
8- در معاهده ی (1882 م.) منع تجارت برده، عنوان "خلیج ایران " به‏کار رفته است.
9- در عهدنامه تجارت ایران و یونان (1861م.) بند هشتم راجع به تجارت در خلیج فارس است، که در متن فارسی «خلیج فارس» و در متن فرانسه «پرسی گلف» به‏کار رفته است.
10- در عهدنامه ایران و فرانسه 1808 م.(1222ق.) با امضاى ژنرال گاردان و میرزاشفیع نیز این عبارت به‏کار رفته است.
11- در فصل دوم معاهده ایران و اسپانیا (1870م.) در متن فارسى، خلیج فارس، و در متن اسپانیایى، پرسیک گلف به‏کار رفته است.
12- در نقشه‏هاى سرحدى ملحق به پروتکل 1913 م.ایران و ترکیه، خلیج فارس ذکر شده و رود زاب کوچک یا کیالو، با نهر عجم توصیف شده است.
در ده‏ها معاهده ی دیگر نیز عنوان «خلیج فارس» به‏کار رفته که به دلیل طولانى شدن، از بیان آن خوددارى مى‏شود.
در فرامین پادشاهان ایرانى خطاب به حکام محلى خلیج فارس نیز از این پهنه آبى با عنوان خلیج عجم، دریاى ایران و بحر فارس نام برده شده است و در طول تاریخ درهمه ی  کتاب هاى جغرافیایى و تاریخى در سراسر جهان نیز معادل و مترادف‏هایى که صفت ایرانى دارد، آورده شده است.(2 )
از سال 1507 تا 1960م. در همه قراردادها و معاهده‏هایى که پرتغالى‏ها، اسپانیایى‏ها، انگلیسى‏ها، هلندى‏ها، فرانسوى‏ها، بلژیکى‏ها، روس‏ها و آلمانى‏ها با دولت ایران و یا هر کشور و پدیده سیاسى و یا امراى تحت‏الحمایه خود در منطقه امضاء کرده‏اند، در زبان های مختلف، واژه‏هاى مترادف با خلیج فارس را به‏کار برده‏اند. حداقل ده مورد از این‏گونه قراردادها که میان کشورهایى مانند کویت، عربستان، عثمانى، عمان و امارات متصالحه منعقد شده، هم به زبان عربى و هم به زبان انگلیسى، «خلیج فارس» به‏کار رفته، که از جمله آن‌ها مى‏توان به موارد ذیل اشاره کرد:
 
انگلیسی ها معمولا عادت دارند که نام ها را بصورت کوتاه و مخفف و یا با اولین حرف مانند UK-USA- UN-WF-WB بیان می کنند. در بعضی قراردادهای میان بریتانیا و کشورهای عربی در متن انگلیسی برای سادگی نام خلیج فارس بصورت ناقص بکار رفته اما عرب ها در متن عربی خود امانتداری را رعایت نموده و نام خلیج فارس را بصورت کامل آورده اند. بطور مثال تصویر دو قرار داد روى جلد کتاب" قراردادهای سیاسی و اقتصادی بین امارات ساحل عمان و بریتانیا، ("الاتفاقات السیاسیة و الاقتصادیة التى عقدت بین الامارات ساحل عمان و بریتانیا 1806 – 1971م. على‏محمد راشد" چاپ شده است. در 18 قرارداد از22 قرارداد و معاهده ای که در این کتاب " ذکر شده است، عبارت بحر فارس و خلیج فارس به‏کار رفته است البته این نویسنده در بازچاپ نام خلیج فارس را از همه 22 قرارداد موجود در کتابش را حذف و بصورت خلیج و یا خلیج عربی آورده است اما در تصویر اصل قراردادها روی جلد کتاب و ضمایم انتهای کتاب تحریف و جعل نام خلیج فارس آشکار شده است،بطوریکه:ادامه ٣٠ قرارداد عربی در همشهری ...

متن کامل:
١- قرارداد مجمل  ١٨٠٩ مارس ١٩
چون در این اوان سعادت نشان سفیر بی نظیر روشن ضمیر صایب تدبیر، صاحب نشان همایون هلالیه عثمانیه، عالیجاه عمدة الاعاظم المسیحیٌه سر هرفرد بارونت از جانب سعادت جوانب شهریار نامدار کامکار، خسرو عدل گستر مکارم شعار، نظم آرای مناظم کشور ستانی، صدر نشین أرایک سلطنت جهانداری، شرف افزای سپهر جلالت و بختیاری، خدیو باذل عادل، دارای ابر کف دریادل، پادشاه والا جاه فلک دستگاه ممالک فسیح المسالک انگلستان و هندوستان- ادام الله تعالی ایٌام سلطنه الباهره- به رسم سفارت با نامه همایون پادشاهی وارد آستان سپهر نشان و شرف اندوز تقبیل عتبه علیه اعلیحضرت قدر قدرت، قضا همٌت، گردون حشمت، جهان داور خدیو مکرم، فلک یاور خسرو اعظم، بلند اختر داور انجم خدم، مالک رقاب الأمم، غوث الاسلام و المسلمین، عوذالملٌه و الدٌین، قهرمان الماء و الطین، شهریار جم اقتدار کشور خجسته ایران و توران،

فصل اول- چون تفصیل شروط و توضیح و تعیین مقاصد جانبین موقوف می بود به مکالمات گوناگون و مجالس متعدده، عجاله الوقت این وثیقه میمونه که عهدنامه مجمل است مرقوم می گردد، تا کاخ دوستی و اتٌحاد را بنیادی متین باشد و مکنونات ضمایر جانبین را مبین گردد و قرار این که من بعد عهدنامه مفصٌلی مشتمل بر جمیع مقاصد و حاکی تمامی شرایط و ضوابط مرقوم و به خطٌ و مهر وکلاء اجلاء ثلثه مختوم گردد و مدار یک جهتی دولتین بر آن باشد.

فصل دویٌم- باید که این عهد خجسته که در میان دو دولت جاوید مدٌت به دست صدق و راستی بسته اند، از هر گونه تغییر و تبدیل مصون و روز بروز ملزومات و مقتضیات یک جهتی و یگانگی در میانه افزون باشد و پیوند مواحدت و موافقت میان این دو پادشاه جم جاه- زادهماالله ملکاً و سلطاناً- و ولیعهد و فرزندان و احفاد امجاد ایشان و وزراء و امراء و ولات و حکٌام ولایات و سر حدٌات مملکتین ابدالأباد استوار ماناد.

فصل سیٌم- اولیای دولت علیٌه ایران بر خود لازم دانستند که از تاریخ این عهدنامچه میمونه هر عهد و شرطی که با هر یک از دولتهای فرنگ بسته اند باطل سازند و لشکر فرنگ را از حدود متعلقه به خاک ایران راه عبور به طرف مملکت هندوستان و سمت بنادر هندوستان نخواهند داد.

فصل چهارم- در این صورت که لشکری از طوایف فرنگ به مملکت ایران آمده باشد و یا بیاید، پادشاه والاجاه انگلستان قشون و تدارک و اسباب و یا در عوض آن وجه نقد و توپ و تفنگ و معلم و عمله به قدری که صلاح دولتین باشد به خدمت شهریار سپهر اقتدار ایران فرستد و در دفع و رفع ایشان با پول کمال اعانت و امداد نمایند. بعد از این، قشون یا مبلغ وجه و مقدار تدارکات و اسباب به قراری است که در عهدنامه مفصٌل مشخٌص و معین خواهد شد.

اگر احیاناً بنای مصالحه فیمابین آن طایفه فرنگ که با دولت علیٌه ایران نزاع و جنگ دارند و اولیای دولت بهیٌه انگلیس اتٌفاق افتد، پادشاه والاجاه ممالک انگلستان کمال سعی و دقٌت و اهتمام نماید که فیمابین ایران و آن طایفه نیز رفع نزاع و دشمنی شده و صلح واقع شود و اگر خدا نخواسته این سعی به جایی نرسد، شاه والاجاه انگلستان به طریقی که مرقوم شده و در عهدنامه مفصٌل مشخص و معین داده خواهد شد، قشون و لشکر و یا وجه نقد و اسباب به کمک ایران بدهد و این اعانت و کمک را مادام که جنگ فیمابین ایران و آن طایفه باشد داده، تا هنگامی که رفع جدال نشود و آن طایفه با اولیای دولت ایران صلح ننماید مضایقه در دادن کمک ننماید.

هرگاه افاغنه هندوستان را با اولیای دولت انگلیس نزاع و جدالی باشد اولیای دولت ایران از این طرف لشکر تعیین کرده، به قسمی که مصلحت دولتین باشد به دولت انگلیس اعانت و امداد نماید از قراری که در عهدنامه مشخص و معین خواهد شد.

فصل پنجم- اگر از سواحل هندوستان قشون و لشکر وارد وارد بحرالعجم شده باشد و قبل از اذن و رخصت(مجوز) اولیای دولت علیٌه ایران در جزیره خارک یا جای دیگر از سواحل عمٌان نزول کرده باشند، به هیچ وجه من الوجوه دخل و تصرفی در آنجا نکرده و از تاریخ عهدنامه میمونه قشون مذکوره در تحت اختیار اولیای دولت ایران باشد، اگر عالیجاه رفیع جایگاه، جلالت و نبالت پناه، حشمت و شوکت دستگاه فرمانفرمای هندوستان قشون مزبوره را برای حراست حدود هندوستان ضرور نداشته باشد و اولیای دولت ایران خواهند برای امداد خود همان قشون را نگاه دارند و اگر بخواهند روانه هندوستان نمایند و در عوض قشون به طریقی که سبق ذکر شد و در عهدنامه مفصٌل مشخص خواهد شد وجه نقد برای اخراجات و تدارکات بازیافت نمایند.

فصل ششم- اگر قشون مذکوره به خواهش اولیای دولت ایران در جزیره خارک یا جای دیگر از سواحل عمٌان توقف نمایند، باید از جانب کارگزاران دولت ایران کمال شفقت و مهربانی نسبت به ایشان به عمل آید و به حکٌام و مباشرین بنادر(خلیج) فارس قدغن نمایند که هر قدر سیورسات آذوقه برای قشون مذکور ضرور و درکار باشد به نرخ و تسعیر عادله وقت به ایشان فروخته قیمت بازیافت نمایند.

فصل هفتم- اگر جنگ و نزاعی فیمابین دولت ایران و افغان اتفاق افتد، اولیای دولت انگلیس را در آن میانه کاری نیست و به هیچ طرف اعانت و امداد نخواهد کرد، مگر آنکه به خواهش طرفین واسطه صلح گردد.

فصل هشتم- این عهدنامچه میمونه، به رسم و معنی عهد محافظت مرقوم و در ضمن العهد شرط رفت که مادامی که این عهد جاوید به رسوم و شروط مقرٌره مفصٌله بین الدولتین برقرار است، اولیای دولت دوران مدٌت ایران عهد و شرطی که مخالف دوستی دولت انگلیس و باعث اهانت و اضرار ایشان در حدود هندوستان بشود با هیچ یک از طوایف فرنگ ننمایند.

امید که این عهد همایون خجسته تا ابد پایدار باد و این پیوند میمون به اولیای هر دو دولت محاسن و فواید آثار گردد. ما که وکلا می باشیم به راستی و استحکام این عهدنامه مبارکه را دستخطٌ و مهر گذاشته ایم. به تاریخ نوزدهم ماه مارچ سنه یک هزار و هشتصد و نه عیسوی مطابق بیست و پنجم شهر محرم الحرام سنه یک هزار و دویست و بیست و چهار هجری.١٩/مارس/١٨٠٩
                                            هو

سواد دستخط و امضای اعلیحضرت قدر قدرت امپراطور انگلستان است:
« ما که این عهدنامه مجمل را دیده ایم همه فصل ها و شروط آن را مقبول و منظور داشته ایم و داریم برای خودمان و هم برای وارثها و ولیعهدهای ما، و نیز قول شاهانه خود را می دهیم که همیشه موافق شروط این عهدنامه عمل و حسب المقدور ما کسی را اذن خلاف کردن آن نخواهیم داد. برای مربوطی این امر مهر بزرگ دولت خود را بر این عهدنامه مجمل چسبانده ایم و آنرا با دست مبارک خود دستخط کرده ایم، در قصر شاهانه ونزر به تاریخ هفتم شهر جمادی الاولی سنه عیسویه جلوس ما جارج شاه.»  
لازالت مشارق اقباله بمطالع کواکب الاجلال گردیده و موافق وکالت نامچه معتبره میمونه، ممهور به مهر آثار پادشاه والاجاه معظم الیه در تشیید مبانی یکجهتی و الفت دولتین علیٌتین وکیل مطلق و معتمد مختار بوده و از طرف بهی الشرف شاهنشاه سپهر بارگاه ممالک ایران نیز به عالی جاهان نبالت و جلالت پناهان، عزٌت  و دولت دستگاهان، مجدت و حشمت همراهان، مقربی الخاقان، صدر الوزراء الفخام معتمدالدوله العلیه الباهره میرزا محمٌد شفیع وزیر و امیرالامراء العظام، امین الحضره البهیٌه القاهره حاجی محمد حسین خان مستوفی الممالک دیوان همایون اعلی، از قرار فرمان اشرف جداگانه وکالت مطلقه تفویض رفته که: با عالیجاه ایلچی مشارالیه به تمهید شرایط موٌدت و یکجهتی و وفاق دولتین پرداخته، ارکان اتحاد حضرتین بهیٌتین را به نحوی که متضمٌن صلاح طرفین باشد مستحکم و مشیٌد ساخته باشند، لهذا عالی جاهان مشارالیهم بعد از انعقاد مجالس عدیده و طیٌ مقالات و مکالمات لازمه به استصواب و رضای یکدیگر بنای عهد و میثاق و ادای شروط یکانگی و وفاق، فیمابین دولتین به اصول مفصٌله هشت گانه گذاشته، بر اولیای هر دو دولت لازم و ثابت داشتند که از این پس هر یک به نهج مسطور عمل و شرطی را از شروط متروک و مهمل نگذارند:

No comments:

Post a Comment