Tuesday, 27 September 2011

در رد مطالب پیراریستها و بعثی ها

استان‌گرایی و باستان‌ستیزی؛ دو روی یک سکه

در رد مطالب پیراریستها و بعثی ها 
یک فیلم مستند دیدنی و بسیار غنی و پر محتوا و بدون پیشداوری و تعصب
با حضور و قضاوت 12 نفر از باستان شناسان و تاریخ دانان مشهور خارجی . این فیلم به تنهایی تمام مغلطه ها و بافته های ذهنی پور پیرار و همفکرانش و نویسندگان بعثی دهه 1970-80 را بر باد می دهد.

در یکم و هشتم خرداد ماه، مطالبی با نام «تاریخ‏سازی جریان انحرافی از موضوعی انحرافی، به نام تخت جمشید» و «پاسارگاد ساخته‏ یهودیان یا ایرانیان؟» در پایگاه تحلیلی ـ تبیینی برهان و سپس در وب سایت های خبری و اجتماعی متعددی منتشر شد. در همان موقع اینجانب مطلب مختصری را در ستون نظرها نوشتم  نمی دانم که منتشر کردند یا نه.
نکته اساسی که  در دو پاراگراف نوشتم این بود که بخاطر داشته باشیم که در  100 ساله اخیر جدا از گفته های علمی و هنری آرکیالوژی و انتروپالوژی - دو جریان افراطی به قضاوت را جع به تاریخ گذشته پرداختند کمونیستها معتقد بودند نظامهای پادشاهی همگی دیکتاتور ی و استبدای و حکومت خوانین و ثروتمندان و اشراف برای استثمار طبقه زحمتکش بوده است و کاخ ها را زحمتکشان برای عیاشی اشراف ساخته اند". بعضی جریانهای دینی نیز بنوعی با همین شیوه  به نفی و نهی عهد باستان پرداختند. این شیوه برخورد و برخورد احساسی  همانقدر افراطی و بی پایه بود  که مقدس سازی نمادهای باستانی از سوی باستان پرستان.
صرف نظر از قضاوتهای ایدیولوژیکی و گفتم گفتی های تعصب آمیز قومی و نژادی ،  باستانشناسان بیطرف با بردباری و شکیبایی به کاووشهای خود ادامه دادند . امروز به برکت پیشرفتهای علمی بسیاری از فرضیه ها و پندارهای  دو قرن گذشته در خصوص اقوام و نژادها و داستانهای خیالی مهاجرت ها - امروزه باطل اعلام شده اند مثلا آریایی بودن و سامی بودن و نمونه  اینها امروز غیر قابل پذیرش است.
می توان از تمدن بین النهرین از تمدن پارس از تمدن چین و تمدن سند- هند سخن گفت اما بحث از نژاد مردمان این تمدنها کاملا غیر علمی است مثلا عراقی ها عموما با اروپایی ها و رومی ها و ایرانی ها  هم نژاد هستند. بنا بر این  اینکه  مطرح شود بین النهرین به کدام نژاد تعلق داشته است؟ طرح چنین پرسش هایی نابخردانه است.  تقسیم بندی نژادی تقریبا 30 درصد اعتبار دارد و 70 درصد آن بی اساس است . در ساخت هریک از تمدنها مردمانی از نژادهای و اقوام متعدد نقش داشته اند در تخت جمشید مصری ها - دراویدی ها - هندی ها -پارسها و اقوام دیگر نقش داشته اند نمادهای خورشید ومیترایی در تمدن ایران و مصر و هند و اروپا  مشترک است. وقتی می گوییم فلان بنا مغولی است برای هر تحصیلکرده ای قابل فهم است که منظور این است که آن بنا در دوره حاکمیت مغولها ساخته شده و گرنه در مغولستان که مرکز مغولها است یک ساختمان و بنای با قدمت تاریخی وجود ندارد.
واقعیت این است که باستان شناسی و احترام به میراث گذشته در خون هر انسانی ریشه دارد باستان دوستی و باستان گرایی  حد وسط و میانه باستان پرستی و ضدیت با میراث نیاکان  است.
برخلاف دیگاه بعثی ها و پیراریست ها (دشمنی تعصب آمیز با تمدن پارسی)در تاریخ تمدن جهان یک دوره وجود دارد بنام دوره پارسی و این دوره در کتابهای درسی تمام کشورها تدریس می شد(می شود)  و قبل از اینکه شوش و تخت جمشید مورد توجه باستانشناسان غرب قرار گیرد . این مراکز مورد توجه کتب عربی هم بوده است تخت جمشید در کتب مسالک و ممالک عربی بارها مورد توجه قرار گرفته این جملات را فکر می کنم در کتاب ابن  حوقل و یا کتاب استخری خواندم نوشته بود :" در نزدیکی استخر فارس ساختمان باشکوهی قرار دارد که در زمان حکومت اجنه ساخته شده و کارگران تصویر شاهان اجنه (دیوان)را هم سنگ تراشی کرده اند شاهان اجنه  بشکل گاو و بالدار هستند این بناها  را آدمیان نمی توانند بسازند و بعضی گویند که این بنا را جمشید و یا کیومرث ساخته است."
اولین کسانیکه علیه تمدن فارسی مطالب تحقیقی منتشر کردند روشنفکران حزب بعث عراق بودند  در دهه 1970  که رژیم بعث در عراق قدرت گرفت دو پروژه مهم انجام شد. ناسیونالیزم عربی و نمادهای کهن بین النهرین و بابلیون موضوع کارهای هنری و مکتوب شد. فیلم هایی مانند سردار قادسیه و هزار و یک شب و ...ساخته شد   آقای احمد سوسه پدر جغرافیای عراق اطلسی در دهه 1960 منتشر کرد بنام عراق در نقشه های تاریخی عموم نقشه ها در این اطلس نام خلیج فارس را دارد اما متعصب های بعثی او را تطمیع کردند تا در پروژه تاریخ تمدن عرب مشارکت کند ماحصل آن چند جلد کتاب شد نقشه های خلیج فارس جعل شد تمدن بابلیون و بین النهرین تمدن سامی خوانده شد سند آنها هم عموما تحقیقات یهودی ها بود که به سامی بودن تمدن بین النهرین اعتقاد داشتند عربها هم از قوم سامی معرفی شدند ایلامی ها نیز سامی و عرب خوانده شدند در حالیکه مستندات قوی در رد این ادعا وجود دارد. تمدن بین النهرین که شامل حاشیه رودخانه های دجله و فرات و تمام مناطق دشت استان خوزستان و ایلام و بوشهر بطور کلی تمام دشتهای جنوب و غرب  سلسه کوههای زاگرس می شود. تمدن سامی عربی معرفی شد.  تخت جمشید و مجسمه های فنیکس( گاو بالدار ) بابلی معرفی شدند و تمدن پارس بصورت تعصب آمیز و کینه توزانه ای مورد حمله و دشنام قرار گرفت و مطالب سراسر کذبی در کتاب تاریخ تمدن عرب از سوی بعثی منتشر شد مثلا آثار باستانی اردن(دیواره پترا) و شهر باستانی در تونس، لیبی و مراکش (ولیلی( فیلیپوس) و حتی آمازیغ ها که شعبه ای از تمدن و زبان فرعونی هستند عرب معرفی شدند.. در یک برنامه تلویزیونی بخاطر دارم که یک نویسنده عرب برای رد این جمله یک کارشناس تمدن ایرانی که گفت فرهنگ امروز ایرانی ها بر دو بال استوار است یکی میراث فارسی و دیگری میراث اسلامی،  ادعا نمود که اصلا چیزی بنام تمدن فارسی وجود نداشته بلکه آن همان تمدن یونانی ها بوده بطوریکه اسامی ایرانی عموما یونانی است؟!  البته بدیهی است این جمله آن فرد عرب بر خلاف تمام یافته های باستان شناسی است. 
 آقای پور پیرار در سالهای 1370- تا کنون احتمالا با استفاده از همان کتابهای عربی  مطالب متعددی را منتشر نموده است آثار او ابتدا  جالب می نمود  افرادی هم  بودند که بطور مستند به شبهه های ایشان در مقالات اینترنتی پاسخ می دادند و مطالب ایشان مورد تحسین تجزیه طلبان نیز قرار داشت. ولی زمانیکه در سال 1383 ایشان در مقاله ای نوشت که"  نام خلیج فارس سندیت ندارد"  تقریبا برای افرادی مانند این حقیر نیز کم سوادی و نامطلع بودن  وی آشکار گردید و روشن شد که وی  بر مبنای تعصب قومی و قبیله ای برای اثبات یک فرضیه موهوم و از قبل فرض شده و تخیل شده مطلب می نویسد. و نه بر پایه مستندات منطقی عقلی و علمی.
  کتاب اسناد نام خلیج فارس میراثی کهن و جاودان  مستند به بیشتر از یکهزار نقشه و اطلس و 300 کتاب عربی و 50 تفسیر قرانی و 20 قرارداد عربی که نام خلیج فارس و بحر فارس را دارند  منتشر شد تا ادعای سراسر کذب ایشان در مورد سند نداشتن نام خلیج فارس تمام بافته های وی را پنبه نماید. از آنجا که نام وی امروزه دیگر یاد آور یک استاد و محقق تاریخ ایران نیست وی یا افرادی با نام های مستعار آن مطالب باطل شده قبلی  وی را  با تغییر الفاظ  باز نشر  می کنند.
بنظر می رسد مقاله  «تاریخ‏سازی جریان انحرافی از موضوعی انحرافی،" بازنویسی همان مطالب آقای پور پیرارباشد که مطالب آن شباهت زیادی به نوشته های بعثی و  کتاب تاریخ تمدن عرب نوشته احمد سوسه است. در عصری که ما با مشکلات اجتماعی و فرهنگی بیکرانی روبرو هستیم وارد شدن به مطالب تاریخی  از این دست بیهوده است و پژوهشگران منصف اصلا خود را در جایگاهی نمی بینند که وقت صرف پاسخ گویی مطالبی از این دست نمایند. اما در مجموع خواندن مطلب زیر چندان وقتی را از خواننده نخواهد گرفت.: مقاله زیر را بخوانید باستان ستیزی و باستان گرایی دو روی یک سکه پاسخ به اتهامات وارده بر بناهای باستانی
http://www.borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=1399

No comments:

Post a Comment