Tuesday, 27 September 2011

000آخرین روزهای آجر دستی



آخرین روزهای آجر دستی
و کودکان کار  در مهر ماه سال    1359 در اولین روزهای جنگ ایران و عراق جنگنده های عراق محل کوره آجر سنتی محمود آباد خاوران تهران (عکس بالا ) روبروی قبرستان ارامنه تهران خاوران را به خیال اینکه پالایشگاه است بمباران کردند دو کودک کار تقریبا شبیه به این دو کودک عکس زیر کشته شدند.




مقاله پژوهشی میدانی در مورد آجر دستی

بسمه تعالی
آخرین  روزهای اولین اختراع بشر

بکار بردن آتش، سنگ و چوب توسط انسان نخستین، اختراع محسوب نمی شود چون حیوانات از جمله میمون نیز تا حدودی از این ابزارها استفاده می کردندآتش روشن کردن و غذا درست کردن هم شاید اختراع نباشد اما استفاده از سفال گری و آجر را می توان نخستین اختراع دانست این صنعت بنوبه خود منجر به کشف آهن و فلزات شد نیاز انسان به پختن غذا و نگهداری طولانی مدت غذاهایی مانند شیره انگور منجر به اختراع سفالگری شد سپس آجر دستی برای ساخت بناهای مدرن اختراع شد. انسان امروزی دیگر نیاری به سفال و آجر دستی نداردتا یکصد سال قبل درجهیزیه عروس خانم ها، انواع کوزه، انواع خمره ها، انواع ظروف سفالی، کاسه و بشقاب و دیکچه سفالی و حتی کندوی(کندوله خمره بزرگ) سفالی وجود داشت امروز حتی در روستاها نیز چنین چیزی وجود ندارد این به معنی پایان عصر 10 هزار ساله سفالگری است.
  آجر دستی(فشاری) هفت هزار سال است که با دستان هنرمند قشر زحمتکش شکل گرفته ومستحکم کننده وزیبا ساز کاخ ها،عبادتگاهها،مدرسه ها،مسجدها وساختمانها بوده است اما امروزه این صنعت دستی هزاران ساله آخرین نفسهای خود را می کشد در توسعه شهری تهران از کوره های آجر دستی حوالی میدان شوش، جاده ری قدیم و هاشم آباد هیچ اثری بجای نمانده است اما درمحمود آباد هنوز تعداد 30 میل دودکش آجری از کوره های آجردستی که طول بعضی ازآنها تا 300 متر می رسد و از سال 1356 برای همیشه خاموش شده اندهنوزپابرجا است. در اوایل جنگ ایران و عراق هواپیماهای عراق چندباربجای پالایشگاه تهران این دودکشها را هدف قرار دادند. قبل از برقی شدن کوره ها،  میله های آجری مرتفع کار تهویه و دودکش را انجام می دادند.
تهران پايتخت220 ساله كشورمان، با ساختمان هاي قديمي و آثار تاريخي خودهم هويتی سنتی وهم بسیارمدرن دارد؛ شمس العماره و دارالفنون، كاخ موزه ها،مسجدهای تاريخي،ساختمانهای آجری منطقه حسن آباد، سردر باغ ملي،موزه ارتباطات و پست، ساختمان بانک صادرات،ساختمان های آجری سبک ساسانی/هخامنشی موزه ایران باستان و وزارتخارجه، ساختمان ثبت واسناد،مدارس قديمي،گنبد چهارسوق و بازار بزرگ، بازارچه ها، كاروانسراها و ساختمان بسياري از خانه ها و مغازه ها در بخش هاي قديمي شهر تهران؛ زیبایی و هویت خودرا مدیون همین آجرها هستند. تمدن ایرانی بر مبنای ساخت ساختمان ها بر اساس سنگ، آجر، گل و ساروج و یا ترکیبی از هر چهار جنس دوام یافته است.اما عموما در قدیم پایه بنا از سنگ و ساروج ، بقیه بنا از کاهگل و نماها از آجر ساخته می شد.
امیدواریم مسئولان میراث فرهنگی وشهرداری در جهت نگهداری میل های آجری که سبک هزاران سال قبل را دارند اقدام کنند و تعدادی از کوره های متروک شده را به یک محوطه پارک علمی فرهنگی و موزه آجر تبدیل کنند.این کوره های متروک، روزگاری جنب و جوش و فعالیت شبانه روز داشتندحدود یکصد هزار کارگر فصلی را جذب می کردند. در همین کوره ها جوانانی که بعدهاافراد تاثیر گذاری شدند همچون پروین گنابادی و شهید رجایی و یا شهدایی مانند حسین قاینی وبرادران زحمتکش در دوره دانش آموزی و یا دانشجویی خود کار کرده اند.
آخرین قیام خونین کارگری در همین کوره ها صورت گرفت و منجر به تحولات اثر گذاری در تاریخ ایران معاصر شد.
پس از اینکه چند سال حزب توده میدان دار روز کارگر بود،برای اولین بار در دولت مصدق سال 1331، روز اول ماه مه، عید كارگران و تعطیل رسمی اعلام شد.
بزرگترین اعتصاب كارگری تا آن دوره اعتصاب سراسری در صنعت صد هزار نفری نفت جنوب، در23 تیرماه 1325 بود كه خواستهای سیاسی‌یی از قبیل تغییر استاندار وقت و عدم دخالت شركت نفت انگلو-پرشن در امور داخلی ایران را نیز در برداشت. سرکوب این اعتصاب 46 كشته و 170 مجروح برجای گذاشت.از آن زمان ملی شدن صنعت نفت از خواسته های جدی مهندسین و کارگران نفت بودکه پس از 7 سال تلاش جامعه کارگری و نمایندگانی مانند رحیمیان- ملکی بقایی حایری زاده ، مصدق نیز به جبهه موافقان ملی شدن نفت پیوست.
     مشخصه های ایران تا واپسین دهه 1330 مساوی بود با جامعه عقب مانده، فقیر، بی سوادوبا مرگ و میر فراوان. وضعیت درآمد های نفتی ایران در سالهای پس از جنگ جهانی دوم بهبود پیدا کرده بود اما کشور عقب افتاده ایران آنقدر چاله و چوله های اقتصادی و فرهنگی داشت که که این درآمدها تنها برای بهبود بخش های عقب مانده شهر های بزرگ نیز کافی نبودو تاثیری در بهبود جامعه روستایی و طبقات محروم نداشت در عین حال جامعه روستایی نیز مانند جامعه شهری دچار تحول شده بود و روستایی ها نیز دیگربه سبک زندگی محقرانه، فقر و قناعت پیشگی راضی نبودند بنابراین هزاران نفر برای کسب درآمد به شهرهای بزرگ بویژه تهران که درآمدهای نفتی را جذب می کرد مهاجرت نمودنددر دهه 1330 شاهد شکل گیری بزرگترین اجتماعات کارگری تاریخ ماقبل صنعتی شدن ایران بودیم این اجتماع کارگری در کوره پزخانه های تهران روی دادهزاران کارگرفصلی برای یک دوره 5تا7 ماهه (معمولااردیبهشت تا مهر ماه) از روستاهای آذربایجان و خراسان جنوبی عازم این کوره ها می شدند کورهای آجر سنتی(فشاری) جاده شهرری، هاشم آباد(نزدیک فرهنگستان خاوران امروزی که قبلا قبرستان ارامنه و بهاییان بود)،کارخانه سیمان ،محمودآباد جنوب شهرک خاوران امروزی،پلشت(پاکدشت)، شمس آباد و شاتره جاده ساوه، این کارگران از اذان صبح تا غروب آفتاب حدود14 ساعت رادر بی رحمانه ترین و سخت ترین کارها را در بدترین شرایط کاری انجام می دادندبویژه این کاربرای کارگران خردسال واقعا طاقت فرساو بی رحمانه بود بین6 تا10نفر در یک اتاق کوچک سکونت داده می شدندو تنها یک روز در هفته استراحت داشتند و حقوقی تقریبا روزانه بین 14تا 20 تومان بدست می آوردندپس انداز 5 ماهه این زحمتکشان بسیار ناچیز بود و تقریبا هزینه خورد و خوراک فقیرانه 4 ماه زمستان را بسختی تامین می کردبسیاری از این کودکان کنترات یا خریداری شده بودند و در اثر کار سخت و بیماری وبی توجهی کارفرما جان خود را از دست می دادند.
چنین شرایط طاقت فرسایی در سال 1337 منجر به اعتصاب کارگران برای افزایش حقوق (هر هزار خشت برای گل ساز از 20 ریال به 22 ریال، قالب گیر هر هزار خشت از 21 به 23 ریال، قالب کش از 19 ریال به 20 ریال) (امروزه هر هزار آجر برای این مجموعه 12 تا 13 هزار تومان است)
آجر در ابتدا بصورت عدد ولی بعد از برقی شدن کوره ها بصورت تن فروخته می شود هر تن 35 تا 40 هزار تومان.
علیرغم گران شدن آجرو افزایش شدید درآمد اربابان و صاحبان کوره ها،با درخواست کارگران برای افزایش حقوق موافقت نشد کارگران خشمگین  که یک هفته در اعتصاب بسر می بردند در روز چهارشنبه ضمن تخریب کامیونهای آجرکش(داف، انترناش) و خالی کردن آجرآنها در مسیرجاده و بستن راهها از کوره های جاده شهر ری براه افتادند و در مسیر خود با حمله به سایر کورها آنها را تعطیل کردند اعتصاب به کوره های هاشم آباد، محمود آباد،شمس آباد و سایر مناطق نیز کشیده شد پاسگاههای ژاندارمری شهرری، مسکرآباد،هاشم آبادو ارتش دخالت کرد روزهای 23 و 24 خرداد 1338دست کم 50 نفر از کارگران کشته شدندو صدها نفر زخمی شدند تخریب فراوانی صورت گرفت این خونین ترین قیام کارگری در تاریخ معاصرایران بوده است ولی در نهایت با افزایش دستمزدها موافقت شد.
 كوره هاي آجرپزي تهران دراین سال 200 دستگاه بودو روزانه چهار ميليون آجرحاصل دستان سي هزار كارگر بود.اخبار این شورش خونین در رسانه های گروهی بازتاب نیافت بجز یک خبر کوتاه روزنامه ای مبنی بر" خنثی شدن بلوایی که به تحریک حزب توده و بیگانگان انجام شد". در این بلوای کارگری نه بیگانگان و نه هیچ حزب سیاسی دخالت نداشت آنچه این زحمتکشان را به عصیان واداشت،بی عدالتی، فقرو تبعیض فاحش و ظالمانه بود.
 حتما جزییات بیشتراین واقعه در اسناد پاسگاههای مربوطه و در اسناد ژاندارمری کل کشورموجود است.این رویداد خونین و تحولات دیگری که در این دهه صورت گرفت رژیم و سرمایه داری سنتی ایران را از خطر بروز یک انقلاب طبقاتی آگاه ساخت تا چاره ای بیندیشدو اقدام به رفرم نماید. از سوی آمریکا طرح های اصلاحات و اصل 5 ترومن به شاه ارایه گردید انجام اصلاحات و رفرم ارضی و اقتصادی یا انقلاب سفید بنوبه خود اعتراضات اجتماعی، صنفی و مذهبی را بر انگیخت که منجر به واقعه 15 خرداد و تبعات بعدی آن شد. اما در مجموع افزایش درآمدهای کشور در دهه 40 و 50 باعث شد که تقریبا نارضایتی های شدید طبقاتی از میان رفت و به همین دلیل انقلابی که در سال 56 و 57 ظهور و نمود پیدا کرد اگر چه یکی از دلایل عینی آن وجود بی عدالتی و تبعیض و فساد بود اما ماهیتی صنفی و طبقاتی نداشت.
    پیشینه  کوره آجر پزی
سفال گری و آجر سازی پیشینه بسیار کهنی دارند شاید بتوان گفت آجر(آگور) اختراع خوزی ها و ساکنان میان رودان(بین النهرین) بوده است  وجود ساختمانهای آجری با قدمت بیشتر از 6 هزار سال در منطقه خوزستان و ایلام و طاق کسرا (کی سرا)نشانگر این ادعا است.
    اما اولین کوره های فعال در تهران در اوايل سلطنت ناصرالدين شاه حدود سال 1380 قمري بيرون دروازه قديم ري (بالاي خيابان شوش فعلي) شكل گرفت. خيابان مولوي حد پایانی تهران بود؛  آخرين گورستان شهر هم محور جنوبي خيابان مولوي فعلي در منطقه اي كه بعدها به نام «باغ فردوس» ناميده شدقرار داشت.
     در حالیکه  گورستاني به نام «چهارده معصوم» بعد از قبرستان سر قبر آقا در ضلع غربي اول جاده شهرري آخرين سال هاي عمر را مي گذراند،گورستان مسگرآباد در سال 1326 خاوران(مشیریه) افتتاح شد. در غرب و جنوب اين گورستان 99 دستگاه كوره آجر فشاری سطح زميني با سوخت چوب، هیزم و كاه مشغول كار بود؛ اين كوره های سنتی در آن زمان دودكش نداشتند و دود در فضاي آزاد پخش مي گرديد و در اطراف اين كوره ها هم كسي زندگي نمي كرد كه دود مزاحم زندگي آنان باشد.
    آخرين محلات تهران اطراف ميدان و خيابان شوش نظير خيابان هاي ري، صاحب جم و مولوي و محلاتي به نام بازارچه سوسكي، بازارچه حاج غلامعلي، بازارچه صابون پزخانه و بازارچه سعادت با كوره ها فاصله داشت.
    ساخت و ساز و سکونت در تهران بسرعت فزونی یافت.ساكنين جدید قسمت وسيعي از جنوب شهر،طي پيگيري هاي مداوم خواستار انتقال كوره ها شدند و نتيجه آن اقدامات از سال 1329  كليه کوره های  دودزا تخريب و به جاي آن كوره هوفمان با دودكش هاي آجری با ارتفاع 80 متر و با سوخت زغال سنگ جايگزين گردید.
    در آن سال در تهران 130 كوره مرتفع هوفمان در كنار جاده شهرري ـ علي آباد ـ اسماعيل آباد و هاشم آباد وجود داشت که همچنان بدلیل دود زیاد باید به شرق تهران( محمود آباد و خاتون آباد و حومه شاتره و چهاردانگه ) منتقل می شدند. سالنامه 1347 دنيا مي نويسد:«تهران را صبح ها و غروب ها، از خارج پايتخت از يك نقطه بلند ديده ايد كه در تمام روزهاي آرام، در هاله اي از دود تيره رنگ پوشيده شده اند موسسات دودكن مزاحم در تهران به شرح ذيل است: هزار و پانصد اتوبوس گازوئيلي (شركت واحد) سه هزار اتومبيل كرايه و تاكسي ديزل، 200كوره آجرپزي حومه پایتخت ، 200 كوره گچ پزي و آهكي و سفال، 500 گرمابه، 500 نانوايي، 200 دستگاه كوره قندريزي، صدها كاميون سنگين، 450 مركز زباله، هزاران دودكش دستگاه هاي تهويه و آشپزخانه و هزاران آب گرمكن نفتي و بخاري هیزمی یا نفتی»
کوره های آجر پزی شهر ری و هاشم آباد(نزدیک به منطقه فرهنگسرای خاوران امروزی)بدلیل اینکه به روش هزاران سال قبل و با چوب و هیزم پخت می شدندو البته در دهه 20 به بعد خشت خام از طریق آتش ناشی ازمخلوط زغال سنگ و اره خاکه چوب و نفت سیاه در گرخانه(کوره آتش) بطرز غیر علمی به آجر تبدیل می شدوهمچنان دود سیاه بسیار غلیظ  تولید می کرد که تقریبا تمام منطقه هاشم آباد اتابک و حتی میدان خراسان را در برمی گرفت و گاهی همچون برف سیاه بر روی شهرمی باریدتحت فشار سازمان بهداشت این کوره ها تعطیل شد و به محمودآباد ،خاتون آباد،پلشت و مامازن منتقل شدند با وجود اینکه دودکش کوره های جدید(گرخانهGOR =شعله ) بسیار مرتفع تر از قبل ساخته شده بودند اما دودغلیظ کوره ها همچنان در اطراف تهران مشکل ساز بود و گاهی باد دود آنها را به تهران منتقل می کرد این کوره ها که بیشتر از دویست عددمی شدند و هرکدام حدود 400 تا 500کارگر داشتنددر سال 1354-57 گازی و برقی شدند و مشکل دود از میان رفت.
حمل آجر تا قبل از ورود كاميون تا سالهای 1330 به وسيله گاري هاي چهارچرخ يا الاغ و قاطرانجام مي شد. مصالح فروشان عمده، خود داراي چندين راس الاغ بودند و جهت نگهداري اين حيوانات در كنار مصالح فروشي طويله هم داشته و براي هر ده الاغ يك نفر خركچي (راننده الاغ) درنظر گرفته مي شد.
كارگران در كوره ها به 3گروه تقسیم می شدند دسته اول آنهایی بودند که خشت خام را تولید می کردند اینها عموما خراسانی ها(تربت جام-تایباد سبزوار- گناباد) بودند دسته دوم آنهایی که خشت رادر کوره به آجر تبدیل می کردند و مسئول تهیه سوخت ونگهداری آتش در گرخانه بودند  دسته سوم حمل و نقل خشت به داخل کوره و حمل آجر از کوره بداخل ماشین را انجام می دادندکه بیشتر آذربایجانی ها بودند.انتقال آجر هر شب ازساعت 9 شروع می شد کارگران بدقت مشغول پر کردن کامیونها از آجرهای پخته شده می شدند دهها کارگر صف می کشیدند و آجر را از درون کوره داغ دست بدست تا بالای کامیون می رساندند بعدها نقاله های برقی جای این کارگران را گرفت. کامیونها ساعت 5 صبح کوره ها را ترک می کردند و بلافاصله کار گروه دیگری از کارگران (مجموعه گل ساز- قالب گیر- قالب کش و خشت جمع کن ) شروع می شد و تا ساعت 7 تا 8 غروب ادامه پیدا می کرد این کوره پزخانه ها لحظه ای از فعالیت بازنمی ایستادند سه مجموعه مرتبط از کارگران (خشت سازها- حمل ونقل کننده ها و آجر سازها)در آن کار می کردند گلام رضا خاکسارکه سالها در این کوره ها کار کرده  می گوید: یکی از کوره های فعال کوره مهدی اراکی (عراقی)بود که در محمود آباد روبروی کوره ثابت نو و سه راه بازار رأفتی قرار داشت این کوره سه نوع آجر تولید می کرد آجر فشاری سنتی که بصورت سه قالبه چهارقالبه و یا 6 قالبه انجام می شد نوع دیگر یک قالبه بود این آجر برای نمای بیرونی و زیبا سازی ساختمانها بکار می رفت نوع سوم آجرهایی بود که پهن تر بودند و برای کف اتاقها و کف سراها بکار می رفت.  دستمزدها در کوره شهید عراقی معمولا همیشه از سایر کوره ها بیشتر بود  کوره های عباس نکویی، مینویی،حاج محمدثابت  و... نیز مشهور بودند." متاسفانه آن کوره های فعال و پر جنب جوش که هزارها کارگرفصلی و حتی دانش آموزان در فصل تعطیلی را برای تامین مخارجشان جذب می کرد امروزه متروکه شده از آنهمه تلاش و بگیر و ببند و ازجمعه بازار پر جنب جوش رافتی و صدها دست فروش و دوره گرد از میوه فروشان که سوار برخریا قاطراز این محل به آن محل می رفتند میوه، انگور و طالبی و ... می فروختند خبری نیست سکوت و دیگر هیچ، تنها عده ای کار گر افغانی امروزه دریکی دو کوره نیمه فعال آنجا بسر می برند جای جمعه بازار رأفتی را شهرکی بنام قاسم آباد گرفته است.
 نوشته: محمد عجم 1387








No comments:

Post a Comment