در اينجا قضاوت را بعهده چند تن از روشنفكران عرب مي گذاريم كه حقايق تابناك و مستند تاریخی ، بيشتر بجلوه درآيد.
انتخاب ۲/۱۱/۸۳) برخورد غيرحكيمانه اعراب با نام «خليج فارس»
نوشت: دكتر عبدالنعم سعيد رئيس مركز تحقيقات سياسي و استراتژيك الاهرام گفت كه اصرار اعراب براي مذاكره با ايرانيان بر سر نام خليج فارس را «برخوردي غيرحكيمانه» با حقايق تاريخي و جغرافيايي ميداند.وي كه همراه هياتي از اين مركز براي شركت در ميزگرد ايران و مصر به تهران سفر كرده بود، در دومين بخش از گزارش خود كه روزنامه مصري «الاهرام» آن را منتشر كرد نوشت: براي اولين بار بود كه از مركز اسناد وزارت خارجه (ايران) ديدن ميكرديم و براي ما از هر نظر اعجاب برانگيز بود.
آنچه در مركز اسناد وجود داشت، به معني واقعي كلمه شگفتآور بود و اين اسناد با عاليترين و مترقيترين فناوري موجود براي حفظ آثار، نگهداري ميشدند، براي پژوهشگراني چون ما اين مركز اسناد يكي از گنجهاي علاءالدين بود، به ويژه آن كه آنچه در رابطه با مصر و ايران و روابط آن دو كشور يافتيم مربوط به زماني بود كه مردم به تازگي قادر به نوشتن و ثبت كردن شده بودند. از سويي ديگر، شايد شاه بيت اين قصيده هم اين باشد كه در اين مركز يكي از غنيترين مجموعههاي مربوط به نفشهها را كه تاكنون در هيچ كتابخانهاي نيافته بودم، مشاهده كردم. در اين نقشهها وضعيت جهان و جايگاه ايران در هر دورهاي از آن ديده ميشد.
به طور كلي، به هيچ وجه شگفتانگيز نخواهد بود كه بگوييم، همه نقشهها از دوران يونان باستان و حتي نقشههايي كه عربها ترسيم كرده بودند و ما شاهد آن بوديم،همه آنها كلمه خليج فارس را به كار برده بودند.
به نظر ميرسد كه اين كار، مطرح شدن يكي از موضوعات معلق در روابط عربي - ايراني است كه به صورت بسيار زودرس مطرح شده است. اين مساله به نامگذاري خليج (فارس) ميان عربها و ايرانيها مربوط ميشود. به هر حال من نسبت به حالت تمايل شديدي كه عربها به عربي خواندن خليج فارس پيدا كردهاند، اصلاح احساس هيجان نميكنم، زيرا در همه جهان چه شرق و چه غرب، چه از سوي دشمنان و چه از سوي دوستان ايران نقشهاي يافت نميشود كه به غير از خليج فارس نام ديگري بر آن باشد. چنين به نظر رسيد كه تلاشهاي برادران شيفته قوميت عربي براي مذاكره با ايرانيان درباره نام خليج فارس - عربي يا خليج اسلامي و يا فقط خليج در واقع نوعي برخورد غيرحكيمانه با حقايق تاريخي و جغرافيايي بوده است.
در كتاب " تطوير العلاقات المصريه الايرانيه" مجموعه نويسندگان ، چاپ موسسه مطالعات سياسي و استراتژيك الاهرام 2002 .قاهره در ص 190 به نقل از آقاي دكتر عبد المنعم سعيد رئيس مركز تحقيقات سياسي و استراتژيك الاهرام چنين آمده است :" به صراحت تمام بگويم هيچ مدرك و سند تاريخي نديدم كه نام خليج فارس را بتوان مستند بر آن تغيير داد. تمام نقشه ها و كتب تاريخي و حتي بعضي از سخنرانيهاي ناصر و رهبران انقلاب از خليج فارس صحبت شده است. اگر تغيير نام خليج باعث كدورت مردم ايران است چرا به حقيقت اعتراف نمي كنيم. بايد شجاعت داشت و اين در حدود موازين علمي است. همچنين اين نويسنده و متفكر بزرگ در مقاله ديگري در روزنامه الاهرام 23 دسامبر 2002 در دفاع از نام خليج فارس مقاله اي علمي و ارزشمندي نوشته است و تغيير اين نام تاريخي را محكوم نموده است. دكتر عبدالمنعم سعيد در بخشي از گزارش سفر خود تحت عنوان " تقرير آخر من طهران" نوشته است:
فالفرس موجودون هناك منذ آلاف السنين.
التقدم العلمي و التقني الإيراني سيخدم المسلمين و سيوفر لهم إمكانية التخلص من التبعية المكلفة للغرب. خلاصه ترجمه:
متاسفانه اعراب با تفرقه افكني ميان اقوامي كه هزاران سال است در منطفه حضور دارند به قدرتهاي استعمارگر خدمت مي كنند حضور فارسها در خليج فارس از اعراب قديمي تر است تغيير نام خليج فارس كه همه نقشه ها و اسناد تاريخ دليل بر اين نام است عملي غير علمي و توهين به ايرانيان و خدمت به استعمار است امارات در خصوص جزاير سه گانه همان راهي را مي رود كه صدام رفت و شكست خورد و باعث كشته شدن هزاران نفر مسلمان از دو كشور شد جزاير بهتر است در اختيار ايراني ها باشد تا در اختيار كشوري كه آن را به پايگاه آمريكا تبديل خواهد كرد.
عبد الرحمن الراشدمدير عام العربيه
مدير کل شبکه جهانی تلويزيون عربيه و نويسنده سرشناس شرق الاوسط چاپ لندن در مقاله ای ۱/۱/۲۰۰۵در خصوص نام خليج فارس مطالب زير را بيان و اعتراف نموده است که سندی برای تغيير نام خليج فارس وجود ندارد.
پرفسور عبد المنعم سعيد
نه تنها بسياري از دانشمندان و آگاهان در غرب بلكه بسياري از علما و دانشمندان عرب نيز چه در دهه 60 ميلادي (سالهاي اوليه توطئه) و چه در سالهاي اخير بر اصيل بودن و تاريخي بودن نام خليج فارس تأكيد كرده اند و نام خليج عربي را غيرعلمي و غيرتاريخي و مغرضانه خوانده اند. بسياري از اين آگاهان مسائل منطقه معتقد هستند كه نتايج زيانبار مادي، معنوي و رواني تغيير نام خليج فارس از سوي افراد متعصب و مغرض به ضرر کشورهای منطقه است. در اينجالازم است حداقل چند نمونه از اين اظهار نظرها را به روئت و قضاوت خوانندگان برسانيم:
نه تنها بسياري از دانشمندان و آگاهان در غرب بلكه بسياري از علما و دانشمندان عرب نيز چه در دهه 60 ميلادي (سالهاي اوليه توطئه) و چه در سالهاي اخير بر اصيل بودن و تاريخي بودن نام خليج فارس تأكيد كرده اند و نام خليج عربي را غيرعلمي و غيرتاريخي و مغرضانه خوانده اند. بسياري از اين آگاهان مسائل منطقه معتقد هستند كه نتايج زيانبار مادي، معنوي و رواني تغيير نام خليج فارس از سوي افراد متعصب و مغرض به ضرر کشورهای منطقه است. در اينجالازم است حداقل چند نمونه از اين اظهار نظرها را به روئت و قضاوت خوانندگان برسانيم:
عبد الرحمن راشد مدير کل شبکه جهانی تلويزيون عربيه و ستون نويس مفسر و نويسنده سرشناس پرتیراژ ترین روزنامه عربی ،شرق الاوسط چاپ لندن و سعد بن طفلة یک وزیر سابق کویتی در دو مقاله جداگانه در خصوص نام خليج فارس در تاریخ 1/1/2005 و 15/1/2005 اعتراف نموده اند که هیچ سندی برای تغيير نام خليج فارس وجود ندارد.
محمد ابوعلی در 16/12/2004 در همان روزنامه تغییر یکجانبه نام خلیج فارس را توسط روشنفکران ناسیونالیست محکوم نموده است و نوشته است فجميع كتب الأطلس وكتب التاريخ والجغرافيا تتحدث عن اسم الخليج الفارسي. یاسین سوئد در نهار المغربیه 7/1/2005 در حالیکه اسناد تاریخی عربی و غیر عربی نام خلیج فارس را تایید می کند اصرار بعضی قوم گرایان بر تسمیه عربی عملی مربوط به عصر جاهلیت است.حسن عباس نصرالله " تاريخ نگار و استاد تاريخ دانشگاه لبنان تاکيد کرد :
نام "خليج فارس " در همه اسناد و کتابهاى تاريخى ذکر شده است .
نصرالله روز پنجشنبه ۱۰/۱۰/۸۳ در مصاحبه با خبرنگار ايرنا گفت : تنب بزرگ و کوچک و ابوموسى نيز به ايران تعلق دارد. اين تاريخ نگار لبنانى افزود : موضع غيردوستانه برخى رسانه هاى کشورهاى عرب در برابر ايران مانند تحريف نام "خليج فارس " ناشى از فشارهاى آمريکا است که با همه امکانات به جنگ انقلاب اسلامى آمده است .
نصرالله ، اعتراض ايران به ناشرانی که که خليج فارس را خليج عربى ناميده اند ، منطقى دانست .
تاريخ نگار لبنانى از حکومت هاى عرب خواست که با بهره گيرى از رويدادها
و تحولات کنونى و پندگيرى از تجربه گذشته براى تقويت تفاهم و هماهنگى با
ايران تلاش کنند.
وى تاکيد کرد که ايران به عنوان يک کشور مهم حوزه خليج فارس با محترم
شمردن تاريخ و جغرافياى منطقه و پايبندى به قوانين حسن همجوارى در برابر
بيگانگانى که در پى تحريف واقعيت هاى تاريخى هستند، ايستاده است .
محمد ابوعلی در 16/12/2004 در همان روزنامه تغییر یکجانبه نام خلیج فارس را توسط روشنفکران ناسیونالیست محکوم نموده است و نوشته است فجميع كتب الأطلس وكتب التاريخ والجغرافيا تتحدث عن اسم الخليج الفارسي. یاسین سوئد در نهار المغربیه 7/1/2005 در حالیکه اسناد تاریخی عربی و غیر عربی نام خلیج فارس را تایید می کند اصرار بعضی قوم گرایان بر تسمیه عربی عملی مربوط به عصر جاهلیت است.حسن عباس نصرالله " تاريخ نگار و استاد تاريخ دانشگاه لبنان تاکيد کرد :
نام "خليج فارس " در همه اسناد و کتابهاى تاريخى ذکر شده است .
نصرالله روز پنجشنبه ۱۰/۱۰/۸۳ در مصاحبه با خبرنگار ايرنا گفت : تنب بزرگ و کوچک و ابوموسى نيز به ايران تعلق دارد. اين تاريخ نگار لبنانى افزود : موضع غيردوستانه برخى رسانه هاى کشورهاى عرب در برابر ايران مانند تحريف نام "خليج فارس " ناشى از فشارهاى آمريکا است که با همه امکانات به جنگ انقلاب اسلامى آمده است .
نصرالله ، اعتراض ايران به ناشرانی که که خليج فارس را خليج عربى ناميده اند ، منطقى دانست .
تاريخ نگار لبنانى از حکومت هاى عرب خواست که با بهره گيرى از رويدادها
و تحولات کنونى و پندگيرى از تجربه گذشته براى تقويت تفاهم و هماهنگى با
ايران تلاش کنند.
وى تاکيد کرد که ايران به عنوان يک کشور مهم حوزه خليج فارس با محترم
شمردن تاريخ و جغرافياى منطقه و پايبندى به قوانين حسن همجوارى در برابر
بيگانگانى که در پى تحريف واقعيت هاى تاريخى هستند، ايستاده است .
مجله الاهرام www.ahram.org.eg/arabi در شماره 219 اگوست 2001 متن كامل مصاحبه آقاي مجدي عمر معاون اول سابق شوراي دفاع ملي مصر را چاپ نموده است وي در بخشي از سخنان خود چنين گفته است:" نسل من بخاطر دارد كه ما در ايام مدرسه در كتب و نقشه ها با لفظ خليج فارس سر و كار داشتيم ولي بعد از مدتي به آن خليج عربي اطلاق كرديم. اين غير منطقي، رزالت و پستي است. اين كه چند كشور عربي در اطراف آن باشند دليل نمي شود كه نامي تاريخي را تغيير دهيم، حال براي اينكه خود را از اين مخمصه نجات دهيم فقط آنرا خليج مي ناميم ، كدام خليج؟! مگر خليج بدون نام هم مي شود".
انتخاب ۲/۱۱/۸۳) برخورد غيرحكيمانه اعراب با نام «خليج فارس»
نوشت: دكتر عبدالنعم سعيد رئيس مركز تحقيقات سياسي و استراتژيك الاهرام گفت كه اصرار اعراب براي مذاكره با ايرانيان بر سر نام خليج فارس را «برخوردي غيرحكيمانه» با حقايق تاريخي و جغرافيايي ميداند.وي كه همراه هياتي از اين مركز براي شركت در ميزگرد ايران و مصر به تهران سفر كرده بود، در دومين بخش از گزارش خود كه روزنامه مصري «الاهرام» آن را منتشر كرد نوشت: براي اولين بار بود كه از مركز اسناد وزارت خارجه (ايران) ديدن ميكرديم و براي ما از هر نظر اعجاب برانگيز بود.
آنچه در مركز اسناد وجود داشت، به معني واقعي كلمه شگفتآور بود و اين اسناد با عاليترين و مترقيترين فناوري موجود براي حفظ آثار، نگهداري ميشدند، براي پژوهشگراني چون ما اين مركز اسناد يكي از گنجهاي علاءالدين بود، به ويژه آن كه آنچه در رابطه با مصر و ايران و روابط آن دو كشور يافتيم مربوط به زماني بود كه مردم به تازگي قادر به نوشتن و ثبت كردن شده بودند. از سويي ديگر، شايد شاه بيت اين قصيده هم اين باشد كه در اين مركز يكي از غنيترين مجموعههاي مربوط به نفشهها را كه تاكنون در هيچ كتابخانهاي نيافته بودم، مشاهده كردم. در اين نقشهها وضعيت جهان و جايگاه ايران در هر دورهاي از آن ديده ميشد.
به طور كلي، به هيچ وجه شگفتانگيز نخواهد بود كه بگوييم، همه نقشهها از دوران يونان باستان و حتي نقشههايي كه عربها ترسيم كرده بودند و ما شاهد آن بوديم،همه آنها كلمه خليج فارس را به كار برده بودند.
به نظر ميرسد كه اين كار، مطرح شدن يكي از موضوعات معلق در روابط عربي - ايراني است كه به صورت بسيار زودرس مطرح شده است. اين مساله به نامگذاري خليج (فارس) ميان عربها و ايرانيها مربوط ميشود. به هر حال من نسبت به حالت تمايل شديدي كه عربها به عربي خواندن خليج فارس پيدا كردهاند، اصلاح احساس هيجان نميكنم، زيرا در همه جهان چه شرق و چه غرب، چه از سوي دشمنان و چه از سوي دوستان ايران نقشهاي يافت نميشود كه به غير از خليج فارس نام ديگري بر آن باشد. چنين به نظر رسيد كه تلاشهاي برادران شيفته قوميت عربي براي مذاكره با ايرانيان درباره نام خليج فارس - عربي يا خليج اسلامي و يا فقط خليج در واقع نوعي برخورد غيرحكيمانه با حقايق تاريخي و جغرافيايي بوده است.
در كتاب " تطوير العلاقات المصريه الايرانيه" مجموعه نويسندگان ، چاپ موسسه مطالعات سياسي و استراتژيك الاهرام 2002 .قاهره در ص 190 به نقل از آقاي دكتر عبد المنعم سعيد رئيس مركز تحقيقات سياسي و استراتژيك الاهرام چنين آمده است :" به صراحت تمام بگويم هيچ مدرك و سند تاريخي نديدم كه نام خليج فارس را بتوان مستند بر آن تغيير داد. تمام نقشه ها و كتب تاريخي و حتي بعضي از سخنرانيهاي ناصر و رهبران انقلاب از خليج فارس صحبت شده است. اگر تغيير نام خليج باعث كدورت مردم ايران است چرا به حقيقت اعتراف نمي كنيم. بايد شجاعت داشت و اين در حدود موازين علمي است. همچنين اين نويسنده و متفكر بزرگ در مقاله ديگري در روزنامه الاهرام 23 دسامبر 2002 در دفاع از نام خليج فارس مقاله اي علمي و ارزشمندي نوشته است و تغيير اين نام تاريخي را محكوم نموده است. دكتر عبدالمنعم سعيد در بخشي از گزارش سفر خود تحت عنوان " تقرير آخر من طهران" نوشته است:
يكي از مكانهايي كه در سفر 9/12/2002 در تهران بازديد كرديم ، اداره اسناد و آرشيو وزارت امور خارجه بود در آنجا صدها نقشه جغرافيايي تاريخي وجود داشت كه موقعيت ايران و جهان را در طول تاريخ نشان مي دهد. براي من هيچ تعجبي تداشت كه در همه اين نقشه ها كه دوستان و دشمنان ايران اعم از اعراب و يونانيها تهيه كرده اند همگي آنها نام خليج فارس را در بر دارد. هيچ نقشه تاريخي در شرق و يا در غرب و در هيچ كجاي جهان با نام خليج عربي وجود ندارد و بنابر اين تغيير اين نام به خليج و يا خليج عربي و يا هر نام ديگري بر خورد غير منطقي و غير حكيمانه با حقايق تاريخي و جغرافيايي است.
روزنامه الاهرام www.ahram.org.eg در شماره 42229 مورخ 20/7/2002 در مقاله اي نحت عنوان " الثوره ساعدت علي تسميه بالخليج العربي بدلاً من الفارسي" نوشته است كه نام خليج از نظر تاريخي خليج فارس است. ولي در اثر انقلاب ناسيوناليستي ناصر به خليج عربي تبديل شد". (البته حقيقت اين است كه عوامل استعمار اين توطئه را آغاز كردند و افراطيون عرب ناآگاهانه در دام آنها افتادند.)
پرفسور عبدالهادي تازي نويسنده و پژوهشگر معروف عرب و عضو آكادمي پادشاهي مغرب و رئیس گروه نامهای جغرافی کشور های عربی در مصاحبه با ایرنا :
حقيقتاً من هيچ منبع تاريخي را نديدم كه آبراه جنوب ايران را خليج عربي ناميده باشد اعراب قبل و بعد از اسلام هميشه اين آبراه را بحر فارس بحر العجم و يا خليج فارس ناميده اند من خودم نقشه سفرهاي ابن بطوطه را در كتابم ترسيم كرده ام و اسم خليج فارس را در جاي خودش آورده ام بنظر من مسولان نقشه برداري و كارتوگرافي كشورهاي عربي و ايران بايد نشستي داشته باشند و در مورد اين نام با يكديگر مصالحه و سازش مورد رضايت همه اطراف داشته باشند. بنظر من اعراب هيچ نيازي ندارند كه نام تاريخي خليج فارس را به خليج عربي تبديل كنند و باعث كدورت غير عرب در منطقه شوند، اين عمل تفرقه افكني ميان مسلمانان است اگر كساني با كلمه فارس مشكل دارند مي توانند نام تاريخي معادل ديگر آنجا را كه بحر العجم بوده است بكار ببرند سازمان ملل و کنفرانس یکسان سازی نامهای جغرافیایی سازمان ملل فقط خلیج فارس را برسمیت می شناسد و من همیشه مخالف طرح ابهام در این خصوص در سازمان ملل بوده ام ."
روزنامه شرق شماره مورخ 22/7/1382 به نقل يك مقاله از روزنامه الانباء چاپ كويت پرداخته است در اين روزنامه عربي ضمن تاسف از اينكه تحت تاثير قوم گرايان افراطي نام تاريخي خليج فارس در رسانه هاي عربي به خليج عربي تبديل شده است بدون اينكه واقعيتهاي تاريخي و احترام به ميراث تاريخي مراعات گردد. الانباء در مقاله اي تحت عنوان هويت آب آورده است زمان آن فرا رسيده است كه آب رفته به جوي بازگردد و امور را به جايگاه درست آن بازگردانيم و نام واقعي اين خليج را بكار گيريم به ويژه اين نام يك ميراث تاريخي خودي است و كاربرد نام خليج فارس هويت كشورهاي مشرف بر خليج را تغيير نمي دهد بلكه قطعاً عقلانيت از دست رفته را به ما بازمي گرداند. صلاح الساير در روزنامه الانباء 6- 10- 2003 ضمن دفاع از نام خليج فارس نوشته است قوم گرايان افراطي عرب كه حرمت تاريخ را نگهه نداشته و نام تاريخي خليج فارس را به خليج عربي تبديل كرده اند بايد به خود آيند و ماسكهاي جعل و دروغ را گنار بگذارند.
ايسنا اين خبر را بشرح ذيل مخابره كرده است:
اعتراف ديرهنگام به يك حقيقت تاريخي
روزنامهي الانباء در مقالهاي خطاب به كشورهاي عربي و امت اسلامي، از آنها خواسته است كه از ناميدن "خليج فارس" به عنوان "خليج عربي" خودداري كنند، اين روزنامهي كويتي در مقالهاي به قلم نويسنده مشهور عربي صلاح الساير، تحت عنوان (هويت آب) نوشته است: خليج فارس نام دريايي است كه ما را از ايران جدا ميسازد، ولي بنا به اهداف سياسي كه به اصطلاح قومگرايان عرب يكهتاز آن بودند، اين نام در تمام اسناد، نقشهها و مطبوعات و رسانههاي عربي به (خليج عربي) تبديل شد، بي آن كه حرمت تاريخ رعايت شود، يا احترام بايستهاي نسبت به حقيقت آن مراعات گردد.
نويسنده با طرح اين سوال كه آيا زمان آن فرا نرسيده است كه آب رفته به جوي بازگردد و امور را به جايگاه صحيح آن بازگردانيم تا به اين آب هويت تاريخي اش را اعاده كنيم، ميافزايد: به ويژه اين كه چنين تصحيحي هويت كشورهاي مشرف بر خليج فارس را تغيير نميدهد، بلكه قطعا عقلانيت از دست رفته را به ما باز ميگرداند.
روزنامه كيهان عربي در تاريخ 21/7/81 برابر با 13/10/2002 نوشته است: دكتر بروس اينغهام رئيس مركز پژوهشهاي خاور ميانه و نزديك دانشگاه لندن در مصاحبه اي گفته است كه " فكر مي كنم همه با من موافق هستند در اين حقيقت كه اين آبراه از نظر تاريخي خليج فارس نام دارد و اين نام نزد همه ملل شهرت دارد و عربها و ايرانيها نيز اين نام را از يونانيان قبل از اسلام گرفته اند. به نظر من براي مناطق جغرافيايي بايد نامهاي با ريشه تاريخي را به كار برد و اين به معني آن نيست كه خليج فارس متعلق به فارسها است همانطور كه اقيانوس هند متعلق به هند نيست اينكه دولت بريتانيا و بعضي از دولتها برخلاف روند تاريخي اين نام ،كلمه " خليج " بكار مي برند يك اشتباه فاحش و توهين آميز است.
در مقاله اي تحت عنوان :هل كل قلم حر عميل ..؟ بقلم: د. هوزان قاسو *
أخبار الشرق - 5 كانون الأول 2002 آمده است :وكل من يدعوا إلى إلغاء هذا المصطلح الجغرافي البحت مهما كان جنسه مثقف أو تنظيم كردي أو مثقف عربي أو تنظيم وطني فهو يحرف ويشوه ويزور التاريخ والمنطق معاً.حتى تاريخ هذه اللحظة معظم الناطقين بالعربية والقوميات المتواجدة في الوطن العربي من أقصاه إلى أقصاه لا يستطيعون تسمية الخليج بالخليج الفارسي رغم أن الفرس أقدم تاريخياً من العرب ولكن كوننا نعيش تحت لواء دولة عربية نلزم تسميتها الجغرافية جديده .
ـ المبروك بن عبد العزيز از كشور عربستان سعودي در يك مقاله اينترنتي تحت عنوان هل ستكون "الجزر الثلاث" "شط العرب 2"؟ نوشته است:
المؤسف أنّ العرب يواصلون تقديم الخدمات، عن قصد أو عن غير قصد، لقوى لا تريد الخير للمسلمين، مثلا مع الإيرانيين هم يستفزون الشعب الإيراني و ليس الحكم الإيراني.
1- أول تلك الأخطاء إطلاق اسم العربي على الخليج الفارسي من جهة واحدة. فجميع كتب الأطلس و كتب التاريخ و الجغرافيا تتحدث عن اسم الخليج الفارسي. و نحن نعرف أن القبائل العربية انطلقت مع ظهور الإسلام من شرق وجنوب الجزيرة لتنشر الإسلام شرقا و غربا. بينما وصلت أطراف الإمبراطورية الفارسية قبل ذلك إلى حدود نهر النيل غربا. مسالة الاسم هي مسالة علمية تاريخية جغرافية لا يحق لنا تسييسها من حيث عدد السكان المطلين على الخليج يتفوق الإيرانيون على العرب و ربما يتبعهم الهنود و الباكستانيون لان الدول الخليجية ستصبح قريبا مثل الولايات المتحدة متعددة الأعراق، كما أن للعرب بحر يقع في جنوب الخليج هو بحر العرب. فلم لم يطلق جمال عبد الناصر اسم البحر العربي على البحر الأحمر أو البحر الأبيض المتوسط؟..
2- فيما يخص الجزر الثلاثة يساوي الإماراتيون بين الاحتلال الإسرائيلي الواضح لفلسطين و بين خلاف حدودي حول جزر نائية تقع في عرض البحر بين دولتين مسلمتين، و يذكرنا دعم القمة العربية الأخيرة لموقف الإمارات في استعادة جزرها باستعمال القنوات السلمية بالدعم الفاشل و المتواصل الذي ناله العراق أثناء حربه مع إيران في الثمانينات من القمم العربية.
إن أي حرب جديدة مع إيران، لا قدر الله، لن تخدم سوى إسرائيل و أعداء المسلمين، و سيكون المتضرّر كالعادة الطرف العربي الأضعف، و بإمكاننا تخيل الدمار التي ستحدثه مثل هذه الحرب بالدول الخليجية التي أنفقت المئات من المليارات على التنمية طول عقود. هذا بالطبع إذا لم تتدخل الولايات المتحدة لتسيطر على الجزر و ترابط فيها.
إن إيران هي العمق الاستراتيجي للعرب من جهة الشرق. وهي دعم للحقوق العربية و الإسلامية. و يرجع جزء كبير من النمو التجاري و الازدهار الاقتصادي للإمارات إلى عوائد التجارة مع إيران التي تستفيد من الترانزيت الإماراتي خصوصا في ظل الحصار الأمريكي لها فيما يتعلق بالتكنولوجيا المتقدمة.
1- أول تلك الأخطاء إطلاق اسم العربي على الخليج الفارسي من جهة واحدة. فجميع كتب الأطلس و كتب التاريخ و الجغرافيا تتحدث عن اسم الخليج الفارسي. و نحن نعرف أن القبائل العربية انطلقت مع ظهور الإسلام من شرق وجنوب الجزيرة لتنشر الإسلام شرقا و غربا. بينما وصلت أطراف الإمبراطورية الفارسية قبل ذلك إلى حدود نهر النيل غربا. مسالة الاسم هي مسالة علمية تاريخية جغرافية لا يحق لنا تسييسها من حيث عدد السكان المطلين على الخليج يتفوق الإيرانيون على العرب و ربما يتبعهم الهنود و الباكستانيون لان الدول الخليجية ستصبح قريبا مثل الولايات المتحدة متعددة الأعراق، كما أن للعرب بحر يقع في جنوب الخليج هو بحر العرب. فلم لم يطلق جمال عبد الناصر اسم البحر العربي على البحر الأحمر أو البحر الأبيض المتوسط؟..
2- فيما يخص الجزر الثلاثة يساوي الإماراتيون بين الاحتلال الإسرائيلي الواضح لفلسطين و بين خلاف حدودي حول جزر نائية تقع في عرض البحر بين دولتين مسلمتين، و يذكرنا دعم القمة العربية الأخيرة لموقف الإمارات في استعادة جزرها باستعمال القنوات السلمية بالدعم الفاشل و المتواصل الذي ناله العراق أثناء حربه مع إيران في الثمانينات من القمم العربية.
إن أي حرب جديدة مع إيران، لا قدر الله، لن تخدم سوى إسرائيل و أعداء المسلمين، و سيكون المتضرّر كالعادة الطرف العربي الأضعف، و بإمكاننا تخيل الدمار التي ستحدثه مثل هذه الحرب بالدول الخليجية التي أنفقت المئات من المليارات على التنمية طول عقود. هذا بالطبع إذا لم تتدخل الولايات المتحدة لتسيطر على الجزر و ترابط فيها.
إن إيران هي العمق الاستراتيجي للعرب من جهة الشرق. وهي دعم للحقوق العربية و الإسلامية. و يرجع جزء كبير من النمو التجاري و الازدهار الاقتصادي للإمارات إلى عوائد التجارة مع إيران التي تستفيد من الترانزيت الإماراتي خصوصا في ظل الحصار الأمريكي لها فيما يتعلق بالتكنولوجيا المتقدمة.
فالفرس موجودون هناك منذ آلاف السنين.
التقدم العلمي و التقني الإيراني سيخدم المسلمين و سيوفر لهم إمكانية التخلص من التبعية المكلفة للغرب. خلاصه ترجمه:
متاسفانه اعراب با تفرقه افكني ميان اقوامي كه هزاران سال است در منطفه حضور دارند به قدرتهاي استعمارگر خدمت مي كنند حضور فارسها در خليج فارس از اعراب قديمي تر است تغيير نام خليج فارس كه همه نقشه ها و اسناد تاريخ دليل بر اين نام است عملي غير علمي و توهين به ايرانيان و خدمت به استعمار است امارات در خصوص جزاير سه گانه همان راهي را مي رود كه صدام رفت و شكست خورد و باعث كشته شدن هزاران نفر مسلمان از دو كشور شد جزاير بهتر است در اختيار ايراني ها باشد تا در اختيار كشوري كه آن را به پايگاه آمريكا تبديل خواهد كرد.
"قدري قلعجي" نويسنده و متفكر عرب در ماه نوامبر 1968 در مقاله تحت عنوان (ملاقات صلح در مهد اسلام) در روزنامه "الراصد" چاپ بيروت نو چنين قضاوت مي كند: "ايران دولتي است دوست و ملتي است برادر، تاريخ آن با تاريخ عرب در هم آميخته و فرهنگ ما براي دوره اي از تاريخ مخلوط گشته است…اختلافات ما با آن درباره عربيت خليج فارس بيش از اختلاف ما درباره عربيت ابن المقفع، ابن برذو، ابي نواس، ابن قتبيه، ابن سينا، سيبويه، خوارزمي، اصفهاني، همداني، رازي، موصلي، بلخي ، بيروني، غزالي، شهرستاني، گرگاني، طغرائي، كاشاني،تبريزي شيرازي كه همه از شاخه اي ايراني پديد آمده و در محيط اسلام رشد يافته اند نيست."
"علي حميدان" كه از نويسندگان برجسته عالم عرب است دركتاب (les Princes deorlmoir) چاپ پاريس همه جا نام خليج فارس را بطور كامل يادآور مي شود.
ـ متعاقب آن روزنامه تايمز لندن در 26 سپتامبر 1968 در صفحه خاورميانه اظهار اميدواري كرده است كه ديگر نويسندگان نيز از اين محقق منصف پيروي كرده و از سعي بيهوده در تغيير نام خليج فارس كه قرنها در كليه نقشه هاي جهان به همين نام طبع شده است پرهيز نمايند.
نذير فنصه سردبير "مله الاخاء" در اين باره مقاله جالبي نوشت و ضمن آن بشرح وضعيت علما و دانشمندان و متفكرين عرب پرداخته كه چگونه از لجاجت و تعصب غيرمنطقي دچار ناراحتي گشته اند و مي نويسد:"امروز اعراب از لحاظ تسميه خليج فارس در وضعي قرار گرفته اند كه نويسندگان و مورخان منصف از ترس اينكه در تلاطم احساسات لبريز شده، متهم به دست نشاندگي و ارتجاع نشوند، نمي توانند اظهار نظري كنند…شما را بخدا بگوييد كه نام خليج از چه تاريخي در كنار لفظ (عربي) قرار گرفت. اين بدعت از ده سال قبل و از زبان يك سياستمدار معروف و در راه يك هدف غايب معيني … آغاز گشت. اين توهين به تاريخ و اصول بين المللي است."
دكتر سيد محمد نوفل مصري، معاون اتحاديه عرب و نماينده دولت مصر در كنفرانس حقوق بشر تهران 1968 در مصاحبه اي با خبرنگاران، پيرامون خليج فارس چنين سخن گفت: "من كوششهايي را كه براي تغيير نام خليج فارس به خليج عربي صورت مي گيرد مورد استهزاء قرارداده اين كوششهاي بي نتيجه را محكوم مي كنم"، وي گفت كه مطالعاتي درباره منطقه خليج فارس دارد و در كتابي كه در سال 1952 درباره اين منطقه نوشته است همه از خليج فارس نام برده و تنها شيخ نشينهاي خليج را نه عرب و نه ايراني دانسته است.
همچنين روزنامه آكسيون چاپ تونس در اسفند ماه 1969 در بحث مفصلي تحت عنوان (كدام يك از اين عبارات صحت دارد) ضمن اينكه تاريخچه خليج فارس را مورد بررسي قرار مي دهد، فارسي بودن خليج فارس را ثابت نموده و اين اصل را از هر نوع شبهه اي بدور دانسته است.
علاوه بر اين كتابهاي زيادي از سال 1959 تاكنون از طرف پاره اي از نويسندگان و محققين منصف عرب بچاپ رسيده است كه در آنها از اين دريا بهمان نام اصلي يعني خليج فارس نام برده مي شود.
دهها ديپلمات و شخصيت علمي، اساتيد دانشگاه هاي عربي واسلامي در گفتگو با همتايان ايراني خود از اين بابت كه عده اي افراطي به تغيير نام خليج فارس دامن زده و باعث اختلاف ميان ايرانيان و اعراب شده اند اضهار تاسف كرده اند كه بدليل جلوگيري از اطاله كلام مجال پرداختن به همه اين نظرات نيست.
در كنفرانس يكسان سازي اسامي جغرافيايي، كشورهاي عربي دولت اسرائيل را بخاطر تلاش براي تغيير نام خليج عقبه بشدت مورد انتقاد قرار داده اند چطور همان عمل اسرائيل را خود به شكل بسيار بيشرمانه تري در مورد خليج فارس بكار ميبرند.
منبع کتاب خلیج فارس نامی کهن تر از تاریخ ،
وب سایت www.parssea.persianblog.ir
محمد عجم
منبع کتاب خلیج فارس نامی کهن تر از تاریخ ،
وب سایت www.parssea.persianblog.ir
محمد عجم
اين مطلب در همشهری دیپلماتيک و سايت بازتاب و چند سايت ديگر کپی برداری شده بدون ذکر منبع به همين دليل از اين ببعد سيستم غيرقابل کپی در اين وب اجرا می شود. copy and paste without mention of the source is a piracy act
اکثر من ۳۰ معاهده و ميثاق العربيه و فيها اسم خليج الفارسی اقرا هذه الکتاب العربی طبع و اصدرت فی امارات متحده عربی بيشتر از ۳۰ معاهده که در آن خليج الفارسی بکار رفته
No comments:
Post a Comment