Monday 26 July 2021


ارجان و راز های پنهان تمدن ایران 

اطلاعات بد ست آمده ازمنابع تاریخی نشان میدهدکه ارجان در هزاره دوم قبل از میلاد از فرهنگ پیشرفته ای برخودار بوده است اشیاء مکشوفه که بطور تصادفی در سا ل61 در گور کیدین هوترون  پادشاه عیلام ،که در هزاره دوم قبل از میلاد سلطنت می کرده است،در ارجان به دست آمده ،خلاقیت وتوانائی هنرمندان چیره دست ارجانی را در هنر فلز کاری ،مجسمه سازی ،ومعماری بطور مستدل وغیر قابل تردیدی مدلل ساخت .

کشف گور کیدین هوترون و اشیاء بدست آمده در آن یکی از وقایع مهم اکتشافات تاریخی ایران بشمار میرود .  

 طبق نوشته مجله اثر از انتشارات سازمان ملی حفاظت باستانی استفاده از تابوت فلزی در دوره ایلام تا کنون بی سابقه بوده است وباید پذیرفت که تا  قبل  از زمان کیدن هوترون به احتمال زیاد از تابوت فلزی استفاده نشده بود ...تابوت آرامگاه ارجان از نظر فرم با تابوتهای سفالی دوره عیلام قا بل مقایسه بوده واز نظر تکنیک واجرای تزئینات میخهای برجسته در لبه پائینی وبالا و محل اتصال قطعات ان در نوع خود بی نظیر است ..

 

  حلقه طلائی ( حلقه قدرت ) 

تاکنون نظیر حلقه قدرت مکشوفه از داخل تابوت در هیچ کدام از حفریا ت علمی وکشفیات اتفاقی نه در ایران ونه در بین النهرین ،به دست نیامده است ...بررسی نقش تزئینی روی دو صفحه قرینه این حلقه ، به صورت دو شیر روبرو با دو بال تزئینی ،که یک پای خود را بر یک پالمت مماس کرده اند ،وتزئینات فلس مانند زیر پای آنها ،حکا یت از بیا ن یک نفش قدیمی (سمبل قدرت ) ،که در بررسی هنر باستان از مشخصه هنر آشوری معرفی شده است،دارد .

 

دانشگاه ارجان

 اصطخری در کتاب مسالک ا لممالک مینویسد دانشگاه ارجان یا قلعهَ الجص( دژگچ) که به علت ساختمان گچ وسنگی به این اسم معروف شده،در منطقه ارجان واقع است ودر آنجا زردشتیان وداستان سرایان ایرانی جمع میشوند و به درس وبحث آثار تاریخی خود میپردازند و این دژ بسیار با شکوه است .از نوشته های اصطخری وابن حوقل چنین مستفاد میشود که در این دانشگاه عکس شاهان و بزرگان ایرانی و روء سای سرشناس آتشکده ها وموبدان بزرگ همراه بیوگرافی آنها نگهداری می شده است.

یاقوت در معجم ـ البلدان اهمیت این محل را از نظر فرهنگی خاطر نشان ساخته ،مینویسد این ناحیه همچنان در دوره ساسانیان محل درس وبحث وجمع آوری علوم ویکی از مراکز فرهنگی ایران بوده است . بناء به گفته یاقوت این ناحیه بعد از اسلام به مدت چندین قرن اهمیت سابق خود را از دست نداده بود.

 

                         نقل از کتاب ارجان و بهبهان تالیف رضا جوکار

 

ارجان

کلمه ارجان یا ارگان یا ارژنگ نام شهر و در عین حال استانی بوده است که در جنوب غربی ایران قرار گرفته بود. این استان با وسعتی حدود 15000 کیلومتر مربع(یا در جایی دیگر امده یک هزار هکتار) در قرون وسطی یکی از غربی ترین استانهای پنج گانه ایالات فارس بوده که شهر ارجان مرکز ان محسوب می شده است.


 این شهر که از زمان و چگونگی ساخت ان اطلاعاتی در دست نیست در یکی از گذرگاهایی قرار داشته است که از یک طرف باعث ارتباط فلات ایران به بین النهرین و از طرف دیگر بزرگهراه تاریخی شاهی که شوش را به استخر متصل می نمود از ان عبور می کرده است .

شهر ارجان که (ارغان) نیز گفته می شود و اصل آن احتمالا ارژنگ  بوده است در سه کیلومتری دامنه کوه واقع بود و محدود بود از شمال به رودخانه و از مشرق و مغرب و جنوب به دشت ارجان .شهر ارجان شکل قائم الزاویه ای داشته که قاعده طویل ان به سمت شمال شرقی کشیده شده بود و نوع زمین ان سنگلاخی و سخت و ارتفاع ان از سطح دریا در حدود پانزده متر بوده است .




ناصر خسرو قبادیانی که در سال 443 هجری به ارجان می رود در سفر نامه خود می نویسد :(چهار جوی عظیم بریده اند و اب از میان شهرعبور کرده که خرج بسیار کرده اند و به اخر شهر بر انها باغها و بستانها ساخته و نخل و نارنج و ترنج و زیتون بسیار باشد) این چهار نهر که اقای قبادیانی که با چشمهای خود دیده هنوز اثاری از انها بر جای مانده است. به دلیل پاین بودن سطح شمال شهر از سطح دریا برای استفاده باغها مناسب نبوده به همین دلیل یک رشته قنات برای قسمت شمالی درست کردند که سراب ان از تنگ تکاب شروع می شد.

شهر ارجان دارای شش دروازه بود به نامهای : 1) اهواز 2) ریشهر 3) شیراز 4) دروازه میدان 5) کیلالین( کیل کنندگان) 6) رصافه( سنگ فرش) . محل دروازه رصافه در راه مال رو بهبهان است که به قدمگاه حضرت رضا می رسد و اثارش هنوز وجود دارد . سطح این دروازه به طول 20 گام و عرض ان 12 گام است و با قلوه سنگ و گچ مفروش شده است و اسم ان به همین دلیل است و اهل محل به انجا دروازه ارجان نیز می گویند . محل پنج دروازه دیگر به دلیل انهدام شهر معلوم نیست .

خانه شاه شهر که تا امروز خرابه های ان به سرای ملک معروف است در جنوب شهری شهر واقع بوده و از شمال و مشرق و مغرب متصل به شهر و از جنوب به باغاهای نارنج اتصال داشت و در حال حاضر زمینهای ان باغها به مساحت 30 هکتار به نارنجستان معروف است . بازار ان زمان که خرابه های از ان بر جا مانده و مردم هنوز به ان بازار ارجان گویند در شمال شرقی خانه شاه بوده و مسجد جامع که مورخین ان را از بناهای حجاج نوشته اند در پلوی بازار واقع بوده و مقدسی در این باره می نویسد :( مسجد جامع ان بسیار اباد و در پهلوی بازای است و منار مسجد ان بلند و ظریف است . بنای خانه ها از سنگ می باشد و بازار بزازان مانند بازار سجستان درهایی دارد که شب بسته می شود و انها را چهار در است که مقابل هم هستن و بازار گندم فروشانش قشنگ است و زنان هیچ شهری به خشگلی زنهای ان نیست .) مولف فتوح البلدان در صفحه 266 می نوید: (حجاج حکم بن نهیک هجیمی را از ولایت فارس بر گرفته و بر کرمان گماردن حکم مسجد ارجان و داراالاماره ان را بنا کرد.)

این شهر باستانی به طور کامل ویران شده و در دل خاک فرو رفته و به صورت زمین های کشاورزی در امده که هر چند وقت چیزهای از ان دوره پیدا می شود ولی به دلیل نبود نظارت و بی اهمیتی به این شهر باستانی و اشیای ان چیزهای یافت شده یا از بین می روند یا به افراد سود جو فروخته می شود با قیمتی بسیار پایین.

خصوصیات مسکن

چون در فصل گرما درجه حرارت هوای ارجان به 50 درجه سانتی گراد می رسید خانه ها را دوطبقه می ساختند و در طبقه زیرین که در زیر زمین حفر می شد و به ان سرداب می گویند اب جاری بود و هنگام تابستان که گرما طاقت فرسا می شد از ان سرداب ها برای استراحت استفاده می کردند . ناصر خسرو قبادیانی می نویسد: (شهر ارجان چنان است که چندان که بر بر روی زمین خانه ساخته اند در زیر زمین هم چندان باشد و در همجه و زیر زمین ها و سردابها اب می گزرد و تابستان مردم شهر را به واسطه ان ابها در زیر زمینها اسایش باشد.) و نیز این (حوقل) جغرافیا نویس قرن چهارم هجری خانه های یکی از شهرهای سیستان را به نام ربض را به ساختمانهای شهر ارجان تشبیح کرده و می نویسد: (در نزدیک مسجد جامع دو حوض بزرگ است که اب جاری بدان در می اید و از انجا به وسیله قنات ها به خانها و سرداب های مردم شهر پراکنده می شود چنانکه در ارجان نیز این چنین است ) مصالح ساختمانهای خانه ها از سنگ و گچ بوده که در اسناد امده که بعد از خرابی شهر مردم بهبهان بیشتر ان را برای سخت خانه های خود به مصرف رسانیده اند.

ارجان از زمان باستان

بعضی از ارین ها را به اسیای غربی به قرن چهاردهم قبل از میلاد و برخی به دوهزار سال قبل از میلاد مربوط می کنند . چون اثار عیلام و کلدانیان در نزدیکی های ارجان از سنگ نوشته ها و حجاری های تنگ سروک و غیره موجود است معلوم می گردد که ارجان از شهرهای پیش از مهاجرت ارین ها بوده است.

مسعود در کتاب مروج الذهب در شرح اتشکده های ده گانه قدیم ایران می نویسد: (اتشکده ای دیگری در شهر ارگان فارس بوده و به روزگار بهراف بنا شده بود این اتش کده پیش از ظهور زردشت پسر اسبیمان پیغمبر محبوس بوده است ) با توجه به بعثت زردشت که در سال 630 قبل از میلاد واقع شد بنا به نوشته مسعودی در حدود هشتصد سال قبل از میلاد مسیح اتشکده ارجان فروزان بوده است و اگر بهراسف نیز همان بیوراسف یا صحاک باشد باز بنابه نوشته مورخ مذکور قدمت شهر ارجان به 2213 قبل از میلاد که مصادف با ظهور بیوراسف است می رسد .

مقدسی در صفحه 421 کتاب خود می نویسد : (ارجان نام پسر قرقیسابن فارس است که از پدرش قهر کرده از اشور بیرون رفت و این ولایت را اباد کرد) به نظر می رسد که نسبت به نام پسر قرقیسابن فارس در نوشته مقدسی اشتباح رخ داده باشد زیرا این شهر قبل از ساسانیان موسوم به اریاگان یعنی محل سکونت اریاها و کرسی ان شهر قدیمی ارگان (مخفف اریاگان) بود و در دوره اسلامی کلمه ارگان را معرب نموده ارجان نامیدند اما نام پسر قرقیسابن فارس هرچه باشد از این نوشته مقدسی استنباط می شود که شهر ارجان در زمان اسوریان معمور بوده و بطوری که میدانیم دولت اشور در زمان سلطنت سین شاروکین که یونانیها او را ساراکس نوشته اند.

بعضی از مورخین می نویسند: (در زمان داریوش سوم هخامنشی که اسکندر به ایران لشکر کشید موقعی که می خواست به فارس برود از ارجان عبور نمود . صاحب مرآت البلدان می نویسد: (یونانی های قدیم ارجان را ارکان می گفتن و اسکندر هنگامی که از خوزستان به پارس می رفت از ارکان عبور کرد)

جمعیت

ناصر خسرو قبادیانی که در سال 443 از شهر ارجان دیدن نموده می نویسد: ( ارجان شهری بزرگ است و در ان بیست هزار نفر بود ) اگر هر مرد را نماینده یک خانواده پنج نفری بدانیم و یا سر شماری جمعیت شهرها را در زمان قدیم بر حسب داشتن مرد جنگی و استعداد رزمی هر شهر تصور کنیم با این حساب و طبق نوشته ناصر خسرو قبادیانی جمعیت ارجان حدود یکصد هزار نفر بوده است.

محصولات ارجان

در اراضی و باغهای ارجان همه نوع محصول کشاورزی اعم از صیفی و شتوی از قبیل گندم و جو و برنج و عدس و نخود و ماش و باقلا و بزرک و کنجد و انواع میوه ها به عمل می امد .

اصطخری در کتاب مسالک و ممالک می نویسد: (ارجان شهری بزرگ و پر نعمت است . درختان نخل و زیتون و میوه های سردسیر و گرمسیر در ان بسیار است) و همچنین مقدسی می نویسد: (ارجان شهری بسیار ابادان... رطب و لیمو و عنب در ان جمع است و ان معدن انجیر و زیتون می باشد...و شهر در میان باغها و نخلستانها پنهان شده است) و ابن بلخی در کتاب فارسنامه در در این باره می نویسد: (زمین ان جایگاه ریعی نیکو و از همه گونه میوه باشد درختان خرما به خصوص انارملیس باشد سخت نیکو) و ابن حوقل می نویسد: (ارجان شهری به غایت خوش و با صفا و دارای ابهای فراوان و کشت و درخت خرما و تاک و زیتون و زیت و گردو و ترنج است و نیز میوهای سرد سیری و گرمسیری دارد)

محصولات صنعتی ارجان از قبیل پارچه سفره و دستمال و صابون در ان زمان شهرت فراوان داشت. لسترنج می نویسد: (در ارجان دوشاب که به ان (دبس) می گفتند و نیز صابون و دستمال و پارچه سفره به عمل می امد).

در کارگاه های بافندگی و کارخانه های سایر شهرهای تابع ارجان نیز جامه های کتانی هعروف به سینیزی و طراز جنابی و روغن زیتون و روغن چراغ تولید می گردید.

تجارت

ارجان که در گذشته یکی از توابع استان فارس بود یکی از مراکز تجارت مهم فارس بود . محصولات جنگلی و کشاورزی از قبیل بادم کوهی و مهلب و زدو و کتیرا و انچوچک و بزرک و خرما و دوشاب و زیتون که در کوها و دشت های ان بسیار تولید می شد و از طریق بنادر مهرویان و سینیز به هندوستان حمل و در عوض عود و انبر و کافور و جواهر و خیزران و عاج و ابنوس و فلفل و صندل و انواع عطرها و داروها و ادویه و کالای نفیس و کمیاب هندی که در زبان عربی انها را مجموعا" (بربهار) می گفتند به انجا وارد می کردند.در این زمینه لسترنج می نیسد: (اشیای گرانبهای هندی که به انها بربهار می گفتند به ارجان وارد می شد.)

بار تولد در کتاب تذکره جغرافیای تاریخی ایران ترجمه ایران ترجمه حمزه سردادور صفحه 220 می نویسد: (ارجان یکی از مهمترین بلاد فارس بود لیکن از قرار معلوم اهمیت تجاری ان بیش از اهمیت صنعتی بود و دلیل این اهمیت تجاری حاصلخیزی اطراف و نزدیکی دریا و موقعیت شهری بود که در سر شاهراه شیراز به خوزستان و از انجا به بین النهرین واقع شده بود) و همچنین مقدسی می نویسد: (این شهر(ارجان)خزانه فارس و عراق و باراندازخوزستان و اصفحان است).

مردم ارجان در دادستد فعال و از لحاظ مالی مردمانی بی نیاز و ثروتمند بودند.

مذهب

مردم ارجان در دوره ساسانی پیرو مذهب زردشتی بودند (زردشت یکی از انبیاء صاحب کتاب و شریعت است که برای هدایت امت اریا برانگیخته شد و این ایین بر پایه پندار نیک و گفتار نیک وکردار نیک استوار است و این ایین در دوره ساسانیان مذهب رسمی ایران بود و اگر کسی از ان بر میگشت دچار خسارت و محرومیت می شد.)

ده گبر در نزدیکی بشیرونذیر سالها محل سکونت زردشتیان بوده و بر طبق اسناد موجود تا قرن چهارم هجری اقلیتهای زردشتی در نواحی ارجان زندگی می کردند و در این باره ابن حوقل جغرافیا نویس عرب در قرن چهارم هجری می نویسد: (قلعه جص (گچ) در ناحیه ارجان است که زردشتیان در انجا می نشستند و یادگارهایی از ایرانیان و روزگار فرمانروایی انان دارد و ساکنان انجا به بحث و خواندن دانشهای خود سرگرم اند و این قلعه بسیار استوار و بلند است).

کنیست المجوس که در حدود چهار فرسخی شمال ارجان در کنار رودخانه تاب واقع بود بوده و فعلا" خرابه های ان به سه گنبدان معروف است  نیز محل سکونت زردشتیان بوده و راه قدیمی ارجان به اصفحان از انجا می گذشته است.

در ذکر راه ارجان به اصفحان مقدسی می نویسد: (از ارجان تا کنیست اامجوس یک روز راه است).

اصطخری درباره ومذهب مردم ارجان می نویسد: (از سیراف تا ماهی روبان تا ارغان به قدر گویند).

معتزله فرقه ای از مسلمانان پیرو اصل بن عطاء می باشند که از شاگردان حسن بصری بود و از حلقه درس او بر کنار شد از معتزله بیست مذهب منشعب گشته که یکی از انان قدریه است در سال 443 هجری که اقای قبادیانی به ارجان مسافرت کرده رهبر و پیشوای معتزله مردی منجم  و ریاضی دان به نام بوسعید بصری بوده است.

اقای قبادیانی می نویسد: (در انجا از اغلب مذاهب مردم بودند و معتزله را امامی بود که او را ابو سعید بصری می گفتند او مردی فصیح بود و اندر هندسه و حساب دعوی می کرد و مرا به او بحث افتاد و از یکدیگر سوالها کردیم و جوابها گفتیم و شنیدیم) ازادی بیان و عقیده و فعالیت فرقه های مذهبی دلیل بر پشرفت تمدن در شهر ارجان بوده است.

شهرهای ارجان

بیران:

در سمت شمال غربی ارجان در روزگار پیش بلوکی اباده بوده است که ان را سنبیل و به فارسی بوستانک می نامیدند و مرکز ان بلوکات را بیران یاسوق سنبیل می گفته اند.

اصطخری  در صفحه 93 می نویسد: (اما سنبیل. پس ان بلوکی است نزدیک به فارس و تا اخر روزگار سجزیه (مقصود صفاریان است)جزء خاک محمد بن واصل بوده انگاه به خوزستان برگردانیده شد.)

مقدسی می نویسد: (بیران شهر مرکزی بلوک سنبیل است) و در صفحه 453 که راها را شرح می دهد می گوید: (از ارجان تا سنبیل یک مرحله و تا دهلیزان یک مرحله و تا خابران دو برید...)

استخری در شرح  راهها می گوید: (از ارجان تا سوق سنبیل یک منزل است و از انجا تا رامهرمز دو منزل).

قدامت بن جعفر در کتاب خراج می گوید: (از سنابل تا ارجان پنج فرسنگ است) همچنین در حدود العالم امده است ( بازار سنبیل شهرکی است با نعمت ).

ابن حوقه در کتاب صورت الارض می نویسد: (سنبیل ایالتی است در نزدیکی فارس و در روزگار محمد بن واصل تا پایان روزگار سکزیان بدان پیوسته بود ولی بعد ضمیمه خوزستان شد)

فرزک:

شهر فرزک در محل خیراباد فعلی و در ساحل رود خانه شیرین (خیر اباد) در نزدیکی پل و اتشکده معروف ان واقع بود. فرزک از بالای خیراباد علیا تا پایین جرمشت حالیه وسعت داشت و تاریخ خرابی ان به درستی معلوم نیست.

لسترنج در کتاب جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی می نویسد: (رود شیرین از کوهی موسوم به کوه دینار در ولایت بازرنج یا با رنگ سرچشمه می گیرد و از ناحیه فرزک در چهار فرسخی جنوب شرقی ارجان می گذرد). 

ابن بلخی می نویسد: (فرزک میان ارجان و دیگر اعمال پارس است). از شهر فرزک یک پل و اتشکده معظم مربوط به دوره ساسانی و اثار یک کارخانه روغن گیری و چند اسیا بزرگ سنگی و تلال جای خانه ها باقی مانده است.

پل فرزک که بر اثر سیل و جریان رودخانه از وسط شکسته است ولی قسمت اعظم ان تا کنون سالم مانده است . این پل به طور مشرقی و غربیبه طول در حدود یکصد وپنجاه متر بر روی رودخانه شیرین(خیر اباد) ساخته شده است و از مغرب به مشرق تا مسیر رودخانه دارای چهار دهانه است که عرض انها به ترتیب 5/2 و 5/6 و 7 و 9 متر است.

قبل از اسلام هر گاه بنای عام المنفعه ای ایجاد می شد در نزدیکی ان یک اتشکده درست می کردند که به شکرانه ان نعمت خدای بزرگ را ستایش کنند به همین منظور در نزدیکی پل فرزک اتشکده معظمی ساخته بودند که اثار ان تا به امروز باقی مانده است . این اتشکده بر چهار ستون استوار است که بین هر دو ستون ان پنج متر فاصله است .

صاحب تاریخ فارسنامه ناصری می نویسد: (در چهار فرسخی بهبهان در سال 1089 حسنعلی خان زنگنه والی کهگیلویه در کنار رودخانه خیراباد دور ابادی مدرسه وسیع و مرتفعی به استحکام تمام از گچ و اجر مشتمل بر طاقهای بلند و کوتاه و مسجد و مدرس و حجرات مرغوب و مطبخ و بیت الخلا و کرباس و حمام و بازارچه در خارج مدرسه برای قضاء حوائج طلاب بنا فرمود و قریه خیراباد که در نزدیکی ان مدرسه بود وقف بر ان کرد و چند بیت شعر برای تاریخ بنای مدرسه بر پیشانی طاق کرباس ان نگاشته اند و مصراع تاریخ را . منزل علم و دانش استو ادب گفته اند).

اقای دکتر کریمی که در سال 1314 از ان دیدن نمود می نویسد: (این مدرسه هنوز بجا است ولی کمی خراب شده است . در هر طرف 17 طاق و یک صحن مسقف داشت).

این مدرسه در حال حاضر باز سازی شده و بسیار زیبا شده است.

جلادگان:

ابن حوقل نام ان را با شکل معرب "جلاذجان و ابن بلخی جلاجان و حمداله مستوفی جلادجان و لسترنج جلادگان نوشته اند که جلادگان یا گلادگان  تلفظ فارسی آن است.

ابن حوقل گوید: (رود شیرین (خیراباد) فرزک و جلاذجان را مشروب می کند.

ابن بلخی می گوید: (جلاجان از اعمال ارجان است وهوا و اب و احوال همچنان است که ارجان است.

حمداله مستوفی می گوید: (جلادجان از اعمال ارجا است و به اب و هوا و محصولات به مانند انجاست.

آسک:

شهرآسک در جنوب شرقی امیدیه حالیه در نزدیکی قریه ای که فعلا" به اسیاب معروف است واقع بود.

سید محمد علی امام شوشتری در کتاب جغرافیای خوزستان در شرح بلوکات زیدون می نویسد: (قریه آسک که به جنگ خوارج و دوشاب ممتاز و اتشفشان معروف است د نزدیکی های این بلوک بوده).

استخری در صفحه 93 می گوید: (آسک قریه ای است که مسجد جامع ندارد و در اطراف ان نخلستان فراوان است و در انجا واقعه از ارقه اتفاق است که گویند چهل نفر از خوارج دو هزار نفر از اشکر بصره را بکشتند و دوشاب ارجانی که به افاق حمل می شود از انجاست...).

در کتاب حدود العالم امده( آسک دهی است بزرگ ببر کوهی نهاده وبر سر ان کوه اتشی است که دایم همی می درخشد و حرب ازرقیان انجا بوده است اندر قدیم)

اصخری در صفحه 91 می نویسد: (خوزستان را در ناحیه آسک نزدیک سرحدات فارس کوهی است که پیوسته اتش از ان شعله می کشد و در شب اتش ان دیده می شود و در روز دود ان).

یاقوت حمودی در صفحه 57 جلد یک می نویسد: (آسک بر وزن ادم شهری است از نواحی خوزستان نزدیک به ارجان میانه رامهرمز و بین ان و شهر ارجان دو روز راه است و بین ان و دورق هم دو روزه و ان شهری است دارای نخلستانها ابها و در ایوانی بلند است و در دشتی بلند بر چشمه ای در مقایل ان قبری بلند است و در خارج ان قبر گروهی از مسلمانان است که در ایام فتح شهید شده بودند )

مسعربن مهلهل می گوید( در تمام جاهایی که دیدم قبه ای خوش تر و محکم تر از ان ندید ه ام)

به طوری که قبلا" گفته شد یکی از اختصاصات آسک که شهرت جهانی داشت دوشاب ممتاز ان بود که اصتخری در این باره می نویسد: (از ارغان دوشاب خیزد از دهی که ان را آسک خوانند که در هیچ جایی مثل ان نباشد مگر سیلان احسا) و معروفیت دیگر ان در اثر جنگ ازارقه بود .

ریشهر:

 

مهروبان:

 

سینیز:

سینیز یکی از بنادر ارجان بود که علاوه بر موقعیت ترانزیتی دارای اهمیت صنعتی بوده است . محصولات ان عبارت بود از جامعه های بسیار لطیف و معروف کتانی و روغن چراغ که به همه جا صاد می شد.

لسترنج می نویسد )بعد از مهروبان و در مشرق ان در کنار خلیج سینیز واقع است .)

اصتخری در قرن چهارم گوید: (این شهر از مهروبان بزرگتر و در کنار خوری واقع گردیده و تا دریا نیم فرسخ فاصله دارد گرمایش سخت است و نخلستان و میوه های گرمسیر دارد).

ابن حوقل گوید: ( پس از مهروبان در ساحل دریا شهر سینیز قرار دارد که از مهروبان بزرگتر است منبری دارد و پارچه های کتانی سینیزی  معروف است و در این عمر همه اتفاق دارند که عطر انچنان که به این پارچه به سبب لطلفت می چسبد به هیچ بارچه ای نمی چسبد و گروه دیگری معتقدن که این خاصیت کتان است و جامه سینیزی که به نواحی جهان می بند از همین شهر است ).

مقدسی گوید : مسجد و دارالاماره و بازارهای بسیار معمور دارد .

یاقوت گوید: (قرمطی ها در سال 321 سینیز را تصرف کردند اهالی ان را بکشتند و شهر را چنان ویران کردند که جز اندکی از ان باقی نمانده و ان بندر در پناه قلعه ای است و روغن چراغ از روستای ان به همه جا صادر می گردد).

بقایای سینیز در بندر دیلم کنونی است .

جنابه:

 

خبس:

از شهرهای ارجان و در ده فرسنگی جنوب شرقی ان واقع بوده . ابن بلخی گوید: (خبس بارگاهی (بارکده-جای بار)بوده است و اب و هوا و احوال ان همچنان ارجان است. در شرح مسافت شیراز تا ارجان می نویسد از خبس تا فرزک (خیراباد) شش فرسنگ و ار فرزک تا ارجان چهار فرسنگ است ).

لسترنج در احوال ارجان گوید: (خبس شهری بوده در این ولایت بر سر راه شیراز که در زمان سلجویان راهدارخانه ای در انجا وجود داشته) بطوری که از گفته جغرافیانویسان استفاده می شود محل ان باید میان خیراباد و دوگنبدان اکنون باشد .

رویدادهای تاریخی ارجان

تند بادهای حوادث اطلاعات کامل مربوط به رویدادهای این منطقه را از دست رس ما خارج کرده است و انچه شما میخوانید از سلسله وقایعی است که اخبار ان تا به امروز در کتاب تاریخ محفوظ مانده است.

نبرد معبر اوکسین:

 

در بند پارس یا دوره خون و مرگ:

 

فتح ارجان به دست اعراب:

 

ماجرای سبکری:

 

ظهور قرمطیان در نواحی ارجان:

 

نقش مردم ارجان در بنیان گزاری سلطنت ال بویه:

 

مشاهیر ارجان

ابو اسحاق ارجانی:

ابواسحاق ابراهیم بن احمد بن زیدالارجانی: لغت نامه دهخدا در باره ان می نویسد او در ارجان حدیث گفت و در شیراز جماعتی از اهل فارسی از او روایت دارند و هم به ارجان در گذشت.

ابوبکر ارجانی:

 

ابوبکر بن شاهویه:

او عالم ریاضیدان و از علماء نامدا ارجان است. ابن حوقل در شرح ارجان می نویسد: (و از انجاست ابوبکر شاهویه که فقیه و حسابدان و مهندس است).

ابو بکر ارجانی:

ابوبکر محمد بن القاسم بن زهیر ارجانی: در لغت نامه دهخدا امده است که(شخصی محدث و دانشمند بود)سال وفاتش معلوم نگردید.

ابو سهل ارجانی:

 

ابوعبداله ارجانی:

ابو عبداله محمد بن ابراهیم بن مسک الارجانی: در لغت نامه دهخدا امده است که(او یکی از مشایخ مشهور به زهد و ورع و دقایق حقاق است ارجانی پس از سال چهار صد و یا در حدود ان در گذشت.

بندار ارجانی:

 

حسن ارجانی:

حسن بن محمد بن الحسن بن یزداد بن مهران ارجانی: شخصی دانشمند و محدث بوده تاریخ حیات و وفاتش بدست نیامد.

خرابی ارجانی:

 

اثاری که از شهر ارجان باقی مانده

تلال:

از شهر ارجان در زمینی به مساحت قریب به یک هزار هکتار تل و تپه های زیادی جای خانه های باقیمانده که وسعت زمین اشغال شده و کثرت تپه های موجود عظمت شهر را در زمان ابادی می رساند.

پل کسری:

از بناهای ساخته شده در دوره ساسانی بوده و قدیمی ترین پلی است که برای استفاده شهر ارجان بر رودخانه تاپ ساخته شده است و جغرافیا نویسان اسم ان را قنطره الکسرویه نوشته اند.

لسترنج انگلیسی درباره این پل می نویسد: (بیش از سه هزار ال طول داشت و از بناهای زمان ساسانی بود پل خسروی (قنطره الکسرویه) نامیده می شد و سر راه دهلیزان قرار داشت ).

اثار این پل در حدود 200 متری مشرق بهبهان به امامزاده جعفر می باشد قسمتی دیگر در مسیر رودخانه قرار گرفته و در تابستانها که اب رودخانه فرو می نشیند از زیر اب نمایان می شود.

بند و پل بکان:

این بند (سد)و پل در زمان خلافت امویان به دست یکی از توانگران فارس به نام دیلمی که پزشک مخصوص حجاج بن یوسف بود ساخته شد و از بناهای نامی و معروف عصر خود بود.حجاج در سال در سال 75 هجری از طرف عبد الملک بن مروان والی کوفه و بصره و عراق عجم و خوزستان و فارس و کرمان گردید و تا سال 95 هجری حکومت فارس بی مداخله غیر با او بود. بنا بر این تاریخ بنای بند و پل بکان را در فاطله 75 تا 95 دانست . طول ان 170 متر و عرضش 5/13 متر بوده که تا کنون قسمتی از بند و چهار پایه بزرگ از پل باقی مانده و از سمت جنوب به شمال فاصله بین پایه  اول تا دوم 5/9 و بین دوم تا سوم 5/5 و فاصله بین سوم تا چهرم 29 متر است و سایر پایه ها به کلی ویران شده اند .

در سمت شمال این بند و پل و پیوسته به ان چهار اسیاب دائر بود که سنگهای ان بر حول محور افقی در گردش بودند و اثار انها تا امروز باقی است.لسترنج می نویسد: (نزدیک شهر ارجان دو پل سنگی معروف بر روی رودخانه تاب ساخته شده بود که از روی انها به خوزستان می رفتند و هنوز اثار انها باقی است بنای یکی از ان دو پل را منسوب به دیلمی پزشک حجاج استاندار عراق در زمان امویان دانسته اند).

اصخری در باره ان پل می نویسد: (یک طاق داردکه عرضش هشتاد گام و بلندی ان چنان است که مردی شتر سوار با پرچمی در دست می تواند ازادانه از زیر پل بگذرد ) . ابن حوقل می گوید: (این پل میان فارس و خوزستان قرار دارد و بومیان فارس ایجاد کرده اند). مولف تاریخ فارسنامه ناصری می نویسد: (بر این رودخانه(تاب)از دروازه شهر ارجان بندی بسته و بر روی بندی پلی ساخته اند و ان پل را بکان که نام محله ای از ارجان است گویند). زمین های اطراف این محل را امروزه به زبان محلی بکو(بکان)می گویند.

مسجد جامع بکان:

از اثار دیگر باقی مانده شبستان وسیعی از مسجد جامع محل ه بکان است که طاق های ان از سنگ تراشیده و گچ ساخته شده و در دور محراب ان ایات قرانی نقش بوده و تاریخ بنای ان به خط کوفی در سنگ در اورده شده این سنگ که از نوع سنگهای ماسه ای است و بعضی از کلمات ان محو شده است هم اکنون در دیواره جنوبی شبستان مسجد نصب می باشد و کی گویند که حضرت رضا (ع) عازم خراسان بوده از ارجان عبور کرده و در مسجد جامع محله بکان نماز گزارده.مطلع الشمس می نویسد: (انچه از خط سیر ان حضرت معلوم شده ان است که ان بزرگوار از بصره به اهواز عبور نموده و در ان وقت شهر ارجان اباد وده می گویند اثار مسجدی که منسوب است به حضرت رضا در بلد ارجان معروف است ) این مسجد حالا به قدم گاه حضرت رضا موسوم است و در شمال بهبهان در کنار رودخانه تاب واقع است.

حمام محله بکان:

این حمام در حدود پنجاه متری غرب بند و پل در کنار جنوبی رودخانه تاب است اثار حوض و خزینه و لباس کن (رختکن) ان تا امروز باقی است.

اثاری که از پیشینیان  به دست امده

در کاوشهایی که به وسیله باستان شناسان خارجی از تپه های اطراف ارجان به عمل امد اثاری از یک تمدن بسیار قدیم مربوط به عهد حجر کشف گردیده که برای نمونه نتیجه کار و اظهار نظر یکی از ان هیئتها را در اینجا می نویسم.

سراورل استین دانشمند باستانشناس انگلیسی که در سال 1314 شمسی از قسمتهایی از جنوب و غرب ایران بازدید کرده در همان سال در دو تپه از تپه های اطراف شهر ارجان اقدام به کاوش و حفاری کرد و اقای دکتر بهمن کریمی که به نمایندگی از طرف وزارت فرهنگ هیئت استین را همراهی می کرد در کتاب(راهای باستانی و پایتخت های قدیمی غرب ایران) می نویسد: (دو تل قدیمی در نزدیکی ارجان دیدیم که از زمان ماقبل تاریخ بود. از دوره حجر زیرالات و ادوات بسیاری از سنگ سیاه مانند چاقو و راه مته و غیره پیدا شد. دوشنبه اول دیماه مطالق 26 رمضان مشغول حفاری تل حسنگ یک کیلومتری خارج از شهر بهبهان شدیم و کوزه شکسته بسیار رنگی و بانقش از این تل به دست امد با الات سنگی زیاد این کوزه ها از کوزه شکسته های تل گرد ضخیم تر و بی سلیقه تر ساخته شده بود ولی ارتباط تمدن هر دو از یک دوره و یک عصر حکایت می کرد و در هر دو مکان(تا حسنگ-تل گرد)یک تمدون وجود داشته است. روز بعد تا محمد تقی در چهار میلی بهبهان را حفاری کردیم از این تل مطابق نظری که گفته شده اثاری به دست نیامد).

به دلیل ان همه ثروتی که مردم ارجان داشته اند در دل این خاک گنجهای باستانی دفن شده که هیچ کس به انها توجه نمی کند که می توانند در باره ارجان اطلاعات بیشتری به ما در باره مردم و اداب و رسوم انها وغیره بدهندولی حیف که هیچ کس...

 

 

 

 

 

 

 
 

پيشينه تاريخي و علل ويراني ارگان

پيشينه تاريخي و علل ويراني ارگان 

تاريخ بهبهان همواره و همه جا با تاريخ ارگان همراه بوده و اساسا يكي محسوب مي شود . لذا براي روشن شدن آن بهتر است از قديمي ترين ‌ازمنه يعني ارگان شروع تا به استقلال تاريخي بهبهان و بعد از آن بپردازيم : 
شهر قديمي بهبهان ارجان بواسطه اشياء بدست آمده در كشفيات باستان شناسي سال 1361 (‌هجري شمسي )‌تا كنون قديمي ترين دوره تاريخي آن معلوم گرديده است كه نشان از هزاره دوم پيش از ميلاد مسيح دارد . گور مكشوفه , كتين هوتران فرزند پادشاه ايلامي كه در هزاره دوم قبل از ميلاد سلطنت ميكرد همراه با جام ارگان و حلقه قدرت آن شوكت و عظمت فرهنگي و هنري ارجان را به نمايش مي گذارد و با عرضه اطلاعات گرانبهايي از تاريخ بهبهان معلوم ميدارد كه اين شهر قديمي , چگونه از منظر فرهنگي , بر تارك منطقه مي درخشيده است .  
    نقوش جام ارگان كه نشانگر , مركزيت اين منطقه است به نوبه خود عظمت فرهنگي - هنري و شوكت اجتماعي , مردمي را از عمق تاريخ ارگان ( ارجان ) روشن مي سازد كه تا به حال , براي محققان , نقطه تاريكي به حساب مي آمد و بدين طريق نشان ميدهد كه ارگان در دوره ساساني بوجود نيامده و عظمت خود را تنها در اين دوره بدست نياورده است . بلكه اين شاهان ايلامي بوده اند كه اين منطقه را براي زندگي برگزيده و شكوفا نموده اند ( شماره هاي 7-8-9 مجله اثر ) از انتشارات سازمان ملي حفاظت آثار باستاني بيانگر اين واقعيت ارزشمند است .  
از وضعيت ارگان در دوره مادها و چگونگي حاكميت بر اين ناحيه تا كنون سند و مدركي بدست نيامده است و به همين دليل شايد بتوان گفت ارجان در اين دوره همچنان در حاكميت ايلاميان بوده است . شهر قديمي بهبهان (‌ارگان ) ‌در دوره هخامنشي بواسطه قرار گيري بر سر يكي از مهمترين راههاي ارتباطي آن زمان يعني راه شاهي كه از لوديه در كنار درياي مديترانه شروع ميشده و شوش را از طريق ارگان به پاسارگاد متصل مي نموده است از رونق و اهميت قابل توجهي برخوردار بوده است . استرابو , در خصوص ارگان زمان هخامنشي مي نويسد در اين شهر مردمي زندگي مي كردند كه به آنها ( اوكسي ) مي گفتند و به قولي ديگر در دوره هخامنشي ارگان بهبهان جزء سرزمين (‌كي ها )‌بوده است . اسكندر مقدوني به هنگام تهاجم به تخت جمشيد ضمن تصرف ارگان در گذرگاه تنگ تكاب , پس از نبردي سخت با سردار معروف منطقه آريو برزن و تحمل تلفات زياد از اين معبر عبور كرده خود را به تخت جمشيد رسانده است . لازم به ياد آوري است كه منطقه ارجان نزد يونانيان به نام اركان معروف بوده است .  
در دوره اشكاني , جنوب شرقي خوزستان , يعني ارجان هنوز توسط اميران يا پادشاهان ايلامي اداره مي شده كه ساتراب نشين جداگانه پارتي (‌اشكاني )‌را با اجازه اشكانيان تشكيل داده بودند . نقوش برجسته سنگي موجود در تنگه سروك (‌سولك )‌كه صحنه تشريفات ,‌تفويض مقام و منصب ,‌مراسم مذهبي و جنگ تن به تن را نشان مي دهد , يادگار رونق و آباداني ارگان دوره اشكاني است . سنگ فرش هاي باقي مانده در تنگ خوئيز و ديگر تنگ هاي مجاور منطقه ارگان كه به هخامنشيان نسبت مي دهند عمدتا توسط اشكانيان توسعه و ترميم يافته اند . در دوره ساساني , كه ارگان يكي از ايالات پنجگانه فارس محسوب ميشد از يك طرف بلاد شاپور و از طرف ديگر ,‌منطقه شوش را از طريق در بند پارس به تخت جمشيد متصل مي نمود . 
معروف است كه قباد ساساني پدر انوشيروان ,‌شهر ارجان را بوسيله عده اي از اسراي رومي (‌آمد – ديار بكر ) بازسازي و از نو بنا نهاد . آثار بجا مانده از دور ه ساساني كه نشانه بيشتري از عظمت و شوكت شهر قديمي بهبهان را ردر بردارد عبارتند از آثار دو پل در بستر رودخانه مارون در شمال شهر ارگان و كنار مسجد جامع آن (‌شماره 44 ثبت آثار باستاني )‌كه مهمترين آن پل بكان و بند بكان است . همچنين آثار پل سومي , در نزديكي سد شهدا در جوار امام زاده جعفر وجود دارد ,‌بعضي آنرا منسوب به حجاج بن يوسف از دوره اسلامي ميدانند . آتشكده چهار طاق (‌شماره ثبت 371 )‌و پل خيري مح خان , در ناحيه خير آباد كه ارگان را به بلاد شاپور در ناحيه ممسني متصل مي كرده است از ديگر آثار منسوب به دوره ساساني است . بعد از ظهور دين اسلام در سال 16 (‌هجري قمري ) به فرمان عمر بن خطاب , عثمان بن ابي العاصي به كمك ابو موسي اشعري حاكم بصره ارگان را تصرف نمودند و از آن زمان به بعد امور اين منطقه توسط والياني كه از طرف خليفه وقت براي اداره ولايات فارس فرستاده مي شد حل و فصل مي گرديد . در دوره اسلامي , ارگان عظمت خود را براي چند قرن همچنان حفظ نمود بطوريكه در دوره آل بويه از مراكز مهم ضرب سكه محسوب مي گرديد. ‌سكه اي مربوط به( 346 هجري قمري) از آنجا بدست آمده كه يكطرف آن ركن الدوله و طرف ديگرش اسامي المطيع بالله خليفه عباسي و عضد الدوله بويي ضرب شده است . مقدسي در خصوص اهميت اقتصادي ارگان در احسن التقاسيم مي نويسد :‌ارگان شهري است بسيار آباد و پر از نعمت هاي فراوان و داراي مردمي نجيب است . يخ , رطب , ليمو , عنب در آن جمع است معدن انجير و زيتون مي باشد . صابون و دوشاب بسيار خوبي دارد و اين شهر خزانه فارس و عراق و بارانداز خوزستان و اصفهان است . در باب اهميت اقتصادي شهر قديمي بهبهان همين بس كه از عضد الدوله بويي نقل كرده اند كه گفته :‌من عراق را براي نامش و ارگان را براي درآمدش مي خواهم . از اين گذشته بهبهان مقر حكومت يكي از پادشاهان آل بويه به نام بهاء الدين يا بهاء الدوله بود , كه در همان محل نيز چشم از جهان فرو بسته است . بطور كلي ارگان در دوره اسلامي , گذشته از عظمت و رونق اقتصادي ,‌اجتماعي ,‌فرهنگي , خود محل برخورد بازرگانان , تجار ,‌شعر ا ,‌د انشمندان و حتي موسيقيدانان بوده است كه از آن جمله اند , ابراهيم بن بهمن ارجاني و فرزندش اسحاق ابن ابراهيم , كه هر دو موسيقي داناني توانا بوده اند . شيخ ابوالحسن شيرازي و شاگردش احمد بن ابراهيم بنا ارگاني كه از عارفان زمانه خود بوده اند . حكيم ناصر خسرو علوي كه در سال 443 (‌هجري قمري )‌از ارجان ديدن كرده است آن را شهري بزرگ و پر رونق كه داراي باغ و بوستان هاي بسيار است توصيف نموده مي نويسد .در سال 452 زلزله اي در ارجان رخ داد كه مردمان آن پراكنده شدند و به تدريج از رونق افتاد. عوامل متعددي در ويراني ارگان و ركود آن موثر بوده اند كه مهمترين آنها عبارتند از : - زلزله هاي پي در پي قرن پنجم هجري قمري كه در خصوص اين زلزله ابن اثير در كتاب الكامل في تاريخ مي نويسد دو زلزله شديد يكي در سال 445 (‌هجري قمري )‌و ديگري در سال 478 (‌هجري قمري )‌در ارگان به وقوع پيوسته است . - شكسته شدن سد ارجان و مختل شدن امور زراعي و كشاورزي - تخريب تدريجي ديوار دفاعي شهر كه بعد از آل بويه , توجه چنداني به مرمت و نگهداري آن نمي شد و اين امر موجب آسيب پذيري بيشتر شده است . - حملات متعدد اسماعيليان به ارجان در عصر سلاجقه و غارت و چپاول شهر - جنگ هاي مستمري كه ميان مدعيان قدرت در دوران سلجوقيان , خوارزمشاهيان , ايلخانان به وقوع پيوسته خاصه اتابكان فارس و لر كه پيوسته بر سر تسلط شهرهاي مرزي ميان خوزستان و فارس از جمله ارجان و كهگيلويه به جنگ و ستيز برخاسته و موجب وارد آمدن خسارت زياد به ارگان گرديده است . - تسلط اتراك (‌خاصه افشارها )‌و غارتگري آنها در آن نواحي كه ساليان درازي ادامه داشت . - سرانجام غارتگري و دستبردهاي همسايگان ارگان و رعب و وحشتي كه ايجاد كرده بودند, مجموعا زمينه را براي ترك شهر به وسيله مردم فراهم نموده است . بدنبال حوادث مذكور قريه بهبهان كه به فاصله كمي (‌حدود 8 كيلومتر )‌از ارگان قرار داشت به تدريج پذيراي مردم ارگان گرديد و رو به آبادي و رونق نهاد كه سرانجام در قرن هشتم (‌هجري قمري )‌خود را در تاريخ به جاي ارگان نشان داد. 
 

ارگان چهارمين شهر بزرگ پارس

ارگان چهارمين شهر بزرگ پارس و بهبهان/ دكتر تورج پارسي

ارگان چهارمين شهر بزرگ پارس

/ دكتر تورج پارسي 15 آذر 1384 اين قلم در مقاله ي ازغارت تا تخريب نوشت : بشر، در راستاي زندگي پر فراز و نشيب خود بر روي زمين، آثار و يادمان هايي بر جاي گذاشته است كه با بررسي آنها و در نظر گرفتن زمان و مكان ساختن شان مي توان نوسان هاي پيشرفت و پس رفت او را مشخص نمود . با اين حساب هر قطعه سنگي، سفالي، ويرانه ی كاخ و ساختماني، و يا تپه خاموش و فراموش شده و دور افتاده ای، برگي از تاريخ زيست انسان است كه بايد با اعتبار به آن نگريست چرا كه در آن محصول رنج و مرارت پيشينيان نهفته است. به گفته ي اكتاويو پاز، جهان «خوشه اي از نشانه هاست.» بخشي از اين يادمان ها ي گمشده هم چنان در شكم زمين مادر سرگردانند تا دستي آشنا و مسئول آنها را به ديگر صفحات تاريخ بيفزايد و مارا به درازا ی كهن كرداري انسان در عرصه ي هستي آشناتر سازد .به گفته ي شاعر، اگر آشنا به راز و رمز كار باشيم بي گمان در دل هر ذره آفتابي نهفته خواهيم ديد . آيا نمي توان اندرون زمين را همچون روي زمين يك بانك اطلاعاتي كهن دانست كه در بر گيرند ه ي راز شگفت انگيز زندگي انسان از زيست ابتدايي تا بنيان نهادن فرهنگ و تمدن است ـ بانك شناخت هويت فرهنگي انسان، چه در عرصه ي ملي و چه فراملي ؟ " از جمله ي سرزمين ها که راز ها و گنج هایی در نهان دارد ارگان چهارمين شهر بزرگ پارس است كه بدبختانه تا كنون هيچ كاوش باستانشناسي در آن صورت نگرفته است . به تاييد گفته ي بالا در اين منطقه ي باستانى هنگام سد سازى روي رودخانه ى مارون يكي از بولدزرها به سنگ هاي بدنه و مقبره اي گير و گنجينه اي كشف مي گردد .. بنا به گزارش روزنانه ي كيهان تهران دو شنبه ۱۲مهر ماه ۱۳۶۱ شماره ي ۱۱۶۹۱ اين گنجينه شامل يك تابوت با متعلقات نفيس و پربها ي داخل آن و حدود ۱۵ ظرف و اشيا برنزي مي شود كه مجموعا در يك آرامگاه قرار داشتند ."با اينكه هنوز در زمينه ى دوران تاريخي اين اشيا تحقيقي نشده ولي احتمالا آثار به دست آمده به دوران ايلامي متاخر و اوايل هخامنشي تعلق دارد.". بنا به گزارش خبرگزاري ميراث فرهنگي :خاكبرداريهاي مداوم شركت آبياري مارون و ساخت يك سد جديد پشت سد مارون و انجام عمليات كشاورزي ، محوطه باستاني ارجان را با تخريب كامل روبرو كرده است. . توجه تان را جهت آشنايي بيشتر با چهارمين شهر بزرگ پارس كه رازها و گنج ها در نهان دارد جلب مي كنيم : ارگان چهارمين شهر بزرگ پارس. امپراتوران ماد و هخامنشي نيازي به ساختن شهر هاي تازه نداشتند چرا كه اهميت شهر ها در اقتصاد جامعه كم بود . در زمان سلوكيان و اشكانيان شهر نشيني و شهر سازي سياست روز مي شود و يك باره رشد شتابان مي يابد . دوره ي چهارصد و بيست هشت ساله ي امپراتورى ساساني ( ۲۲۴-۶۲۵م ) به ويژه دوران پادشاهى اردشير بابكان را بايد زمان گسترش و نوسازي شهرهاي كهن و ساختن شهرها و شاهراه هاي بازرگاني و آبادي هاي تازه و بستن سد ها و پل ها دانست . آمار پايتخت ها ي ايالتي دوره ساساني بياني است از موجوديت ۱۰۴ شهر كه شصت تاي آن پديده ي سياست شهر سازي ساسانيان بوده .. به عقيده ي . ن .پيگولوسكايا تحكيم موقعيت سياست خارجي فعال در سده سوم ميلادي با ساختن شهرها رابطه ي بس نزديك داشت و برخي از شهر ها حاصل بروز پديده هاي نو در زندگي داخلي ايران بودند و برخي به عنوان منطقه استراتژيك بنيان و گسترش يافتند ( ۱) آحمد اشرف نيز يك تقسيم بندي سه گانه شهر نشيني در ايران باستان رامطرح مي كند : ۱ - دوره ي پيدايش شهرها و رشد آرام شهر نشيني در امپراتوري ماد و هخامنشى ۲- دوره ى تجربى تاريخي بنيان گذاري شهرهاي شهرهاى خودفرمان به سبك يونانى به دست سلوكيان و رشد شتابان آن در دوره ي پارتيان ۳ - دوره ي در آوردن شهرهاي يوناني وار به زير فرمان دولت مركزي از اواخر دوره ى اشكاني و تكامل آن در دوره ى ساساني در دوره ي ساسانيان سهر ها از شالوده هاي اساسي سازواره _ ارگانيسم - اجتماعي و سياسي بشمار مي آمدند . از آغاز اىن دوره و به ويژه در قرن ششم شهرهاي بسيار پديد آمدندو هم اينكه سهرهاي قديمي گسترش و رونق يافتند . در واقع رونق تجارت و صنعت و گسترش شاهراه هاي وابسته به دستگاه اداري نظام شهپدري از ميان رفتن نهادها ى ىوناني وار شهر و افزايش دخالت دستگاه اداري در زندگي شهري و امور اصناف و بازرگانان و فعاليت هاي اقتصادى آنان از مهمترين ويژگي هاي دوران ساسانيان است .(۲) شهر نشيني و شهر سازي در دوره ي ساسانيان در اين دوره استان پارس از پنج كوره شكل يافته بود : ۱- كوره اردشير كه پايتخت يا مركز آن فيروز آباد كنوني است . ۲- كور ه استخر با مركزيت شهر استخر كه ساختنش را به تهمورس نسبت مي دهند ۳- كوره دارابگرد با مركزيت شهر داراب كه از ساخته هاي داراب كياني است ۴- كوره شاهپور با مركزيت شهر شاهپور كه شاهپور اول ساساني آنرا ساخت ، خرابه هاي اين شهر نزديك كازرون استت ۵- كوره كواد با مركزيت شهر ارگان كه كواد ساساني آنرا ساخت . اين كوره يا استان با پانزده هزار كيلومتر مربع وسعت يكي از غربي ترين استان ها يا كوره هاي پارس بود كه به گفته ي مقدسي در كتاب التقاسيم رويه ي ۴۲۱ هم دشتي هم كوهستاني و هم دريايى بوده است . Arrogant ارگان يا آرياگان از جمله شهرهايى كه در دوره ي پادشاهي نخستين كواد ساساني ساخته شد وه آمد كواد يا به آمد كواد يا ارگان است كه در نوشتارهاي دوره ي اسلامي ارجان و در گويش مردم بهبهان ارغو Argue خوانده شده است .برخي از پژوهشگران داد يا سن شهر ارگان را به پيش از دوره ساساني دانسته اند . ارگان به معناي آرياگان و هم به چم ارزش به كار برده اند (۳ ) ارگان را شهري بزرگ و زيبا برشمرده اند اين شهر با نمايه اي راست گوشه ساخته شده و داراي شش خيابان بزرگ بوده است -تصوير هوايي اين شهر از وضع قرار گرفتن ديوارها چنين مي نمايد كه خيابان ها يى در موازات دو محور آن امتداد داشته اند (۴) - اين قلم گمان دارد كه در سال ۱۹۷۶درديدار با پروفسور كارل هومل در دانشگاه توبينگن آلمان نقشه ى هوايى ارگان و گندي شاهپوررا ديده باشد -- استخري پس از شيراز و پسا و سيراف ، ارگان را چهارمين شهر بزرگ پارس مي داند . خانه هاي اين شهر همه از سنگ ساخته شده و همه ي خانه ها داراي زير زمين بوده اند .ناصر خسرو در سفرنامه ي خود رويه ۱۳۶درباره ي زير زمين هاى اين شهر مي نويسد : شهر چنانست كه چندان كه بر روي زمين ساخته اند ، در زير زمين هم هم چندان باشد . در همه جا در زير زمين ها و سرداب ها آب مي گذرد و تابستان مردم شهر را به واسطه ي آن آب در زير زمين ها آسايش است ، اين شيوه آبرساني به خانه ها در واقع يك سيستم لوله كشي زير زمينى بوده است . قنات ياكاريزها آب هاي بكار برده شده و باقي مانده را به باغ ها و كشتزارها مي رساندند. اين باغ ها و كشتزارها آن چنان فضاى سبزي پديد آورده بودندكه مقدسي مي نويسد : شهر در ميان باغ ها و نخلستان ها پنهان شده است . (۵) رودخانه ي تاب با آب شيريني كه به نوشته ي فارس نامه ناصري از آب دجله ي بغداد گواراترست (۶) از كنار اين شهر گذشته و مرز ميان خوزستان و پارس را تشكيل مي داده است . بر روي اين رودخانه پل هايي ساخته شده بود كه خرابه هاي برجامانده ي يكي از اين پل ها در نزديكي خير آباد بهبهان هم چنان با تاريخ همراهي مي كند . در بخش بالايى رودخانه سدي ساخته شده بود كه زمين هاي زير سد را آبياري مي ساخت ، در نزديكي همين سد سرچشمه ي كاريزها و ابي كه از زير خانه ها مي گذشت آغاز مي شد . شهر ارگان را بايد پديده ي درست و پر بار همياري و همكارى محيط و انسان دانست ، چرا كه شرايط مناسب طبيعي مانند منابع آبي و شبكه ي آبياري سازمان يافته و زمين هاي پربار و از سوي ديگر مردماني كه حمدالله مستوفي در نزهت القلوب رويه ي ۱۷۷آنها را مصلح و به خويشتن مشغول مي شناساند، اقتصاد ارگان را چنان پربار و شكوفا ساخته بود كه مقدسي از آن به عنوان انبار آذوقه ي پارس و خوزستان و اصفهان نام مي برد . برايند همراهي و همكاري آب و زمين و انسان و هواي گرم ولي قابل تحمل فراورده هايى چون خرما ، انگور ، انجير ، غله ، گردو، فندق، زيتون ، نارنج ، ترنج ، عناب و ميوه ها ي گوناگون و غلات را به دست مي داده است . با وجودي كه ارگان به عنوان يك محل پيوند ميان فلات ايران و ميانرودان هميشه مطرح بوده و راه شاهي شوش به استخر از اين شهر مي گذشته ولي وجود راه هاي ارگان - شوش ارگان - شيراز ارگان - اسپهان و سپس راه درياىى گناوه و ماهرويان ، رويهمرفته يك پايگاه ويژه به اين استان مي داده و شهرارگان را به يك مركز بازرگاني تبديل مى كرد . از همين راه هاست كه فراورده هاي بومي مانند دوشاب ، شيره خرما، شيره انگور و روغن زيتون و صابون و پارچه هاي گوناگون به جاهاي ديگر فرستاده مي شد . ارگان به داشتن موميايى نيز نامور بوده است ، پرفسور گاوبه Professor Heinz Gaube در كتاب ارجان و كهگيلويه مي نويسد كه : از زمان ابن فقيه ۸۶۴ م در نوشته هاي جغرافيايى يادى از چشمه ي موميايى ارگان شده (۷) چشمه هاي موميايى در تنگه تكاب كه در تاريخ به دربند پارس نامدارست واقعند كه همچنان كنش مندند. نگارنده سرتاسر كهگيلويه را زير پا گذاشت و چند روزي را دراين تنگه بسيار خرم كه در نه كيلومتري شمال شهر بهبهان واقع است گذارنده است . تنگ تكاب با درخت هاي ليمو و سرو كوهي و آبي پاك و روشن كه چكه چکه از ديوارهاي آن سرازيرست آرايشي زيبا دارد . در ديواره هاي تنگه سوراخ هايي هست كه مردمان بومي طنابي به كمر مي بندند و و خود را از تنگه سرازير كرده تا به به در يكي از اين سوراخ ها رسيده و بتوانند با دست اندكي بسيار كم موميايى به چنگ آورند . فارس نامه ي ناصري در اين باره مي نويسد : كه در كوه تنگ تكاب يك فرسخ ميانه شمال و مشرق ارجان معدن موميايى هست كه در كمر اين كوه به مسافت چهل پنجاه ذرع از زمين و سي چهل ذرع از سر كوه سوراخي است و در جوف آن سوراخ موميايى است و در فصل بهار هر سال آدم اميني از جانب والي بهبهان مي آيد و ريسماني بر كمر بسته از سر كوه تا محاذي سوراخ رسانند و آن مرد آنچه تواند از موميايي در آورد و در هر سال به اندازه ى نارنجي يا بيشتر يا كمتر شود (۸) موميايى كه درگويش مردم تنگ تكاب و بهبهان مي مي يو يي Mimiyoi خوانده مي شود با پيه ي بز كوهي به هم مي آميزند و به عنوان دارو و براي كمر درد ، رگ به رگ شدن و شكستگي استخوان به كار مي برند . پس از زايمان كمر زن زائو را با آن مالش داده و به اندازه ي يك نخود نيز به او مي خورانند . موميايى را با روغن كرچك هم آميخته مي كنند كه آنرا در گويش هاي جنوبي بلسان يا بلسوم نامند (۹). شايان نگرش است كه كه در زبان سوئدي نيز به كرم هايي كه براي دردهاي استخواني بكار مي رود بالزام يا بالسام Balsam مي گويند . آييني بسيار كهن كه هم چنان در اين گوشه از ايران زمين به بركت اين تنگه به عمر خود ادامه مي دهد آرايش اتاق اروس است . در بهبهان معمول چنين است كه تاكي (۱۰ ) با شاخه برگ هاي سبز درخت ليمو و مورد كه از تنگ تكاب فراهم آورده مي شود در اتاق اروس يا حجله برپا مي سازند ، اين تاك سبز كه با شاخه هاي درخت مورد درختي كه ريشه در آيين زرتشت دارد و شاخه هاي ليمو درست مي شود آن اندازه مي ماند تا نخستين فرزند زاده و بزرگ شده دستش به شاخه ي تاك برسد ..اگر اروس زرتشتي رخت سبز كه نمودار زايش طبيعت است مي پوشد اروس و داماد در اينجا در زير تاكي از مورد و شاخه هاي ليمو كه آنرا مشميك Mashmik مي نامند زندگي زناشويى را با رنگ و بوي مورد احترام نياكاني مي آغازند . نياز به ياد آوري است كه در همين تنگه است كه يكي از سرداران بزرگ ايران زمين به نام آريو برزن Aryo barznبا اندك سواران وبيشتر پيادگان در برابر اسكندر پايداري نشان داد ، البته بر خلاف نظرعبدالحسين زرين كوب كه اين مقاومت را جسورانه و بي فايده مي داند (۱۱) بايد خاطر نشان كرد كه اگر خيانت نشده بود و راه را به اسكندر نمي نماياندند با جانفشاني اين سردار پارسي و يارانش تاريخ طوري ديگر رقم مي خورد كوره هاي ارگان ريو اردشير Rew Ardeshir شهرهاي استان ارگان را هفده تا دانسته اند كه در اين جا فقط نظري اجمالي به ريو اردشير انداخته مي شود .شهر ريو اردشير در زمان پادشاهي اردشير اول ( ۲۳۱م -- ۲۲۴م ) ساخته مي شود ودر زمان فرزندش شاهپور اول گسترش مي يابد و در عرصه هاي مختلف نقش ايفا مي كند .آنچنانچه دل يا مركز فارس بشمار مي آمده است (۱۲) كه ساكنين اين شهر بنا بر گزارش ياقوت حموي نويسندگان خط كشته يا گشتك بودند كه با همين خط كتاب هاي پزشكي ستاره شناسي و فلسفه نوشته مي شد (۱۳) شاهپور فرزند اردشير ساساني در برنامه ي گسترش شهرهااسيران جنگي رومي را به ريو اردشير منتقل كرد و به همين دليل دو كليسا براي مسيحيان يوناني وسوري برپاساخت تا ريواردشير افزون بر نقش اقتصاديش به مركز مسحيت فارس نيز نام آور گشت آنچنانچه گروهي از روحانيون مسيحي به عنوان اسقف و اسقف اعظم شهرت يافتند(۱۴) مسيحيان ريو اردشير كه از آزادي كامل مذهبي برخورداربودند نقش اقتصادي آشكارو پر دامنه اي داشتند به طوريكه باتجارت مرواريد و جواهرات خود را تا قلب امپراتوري رم نيزرساندند. پژوهشگران تاريخ جاي اين شهر ويران شده را در دره ي زيدون مي دانند. زيدون از بخش هاي شهرستان بهبهان است . ويراني ارگان ناصر خسرو در سفر چهارمش از قاهره به مكه پس از پنج ماه و ۱۹ روز تصمیم به باز گشت به بلخ مي گيرد اما اين بار از راه طائف ، فلج ، يمامه ، لحسا ، بصره آبادان ، مهرويان ، ارجان عبور مي كند . اوبا نگاهى نافذ به ارجان مي پردازد . گزارش مي دهد كه در سال ۱۰۵۲م عبور از راه مهرويان به ارجان بدون حمايت نظامي ممكن نبود چون پسران ابو كاليجار بر ضد يكديگر جنگ مي كردند و در آن منطقه شورشى برپا بود. ( ۱۵ ) اين استان بنا به موقعيت ارتباطي و نيز وضع مناسب طبيعي آب فراوان و زمين هاي حاصلخيز توانست در زمان هاي صلح و آرامش به دوران شكوفايي خود برسد ( ۱۶) اما همين نا امني كه ناصر خسرو انگشت بر آن مي نهدو زلزله هاي پياپي و مبارزات اسماعليان در منطقه و جنگ هاي پي در پى كه بايد از آنها به عنوان عوامل طبيعي - سياسي نام برد باعث ويراني شهري شد كه روزي انبار آذوقه ي پارس ، خوزستان و اسپهان بود . از اين رهگذر شبكه ي آبياري ، باغ ها و كشتزارها و جنگل ها ي دست نشانده نخل همه ويران كشتند و مردم آرام آرام مجبور به كوچ شدند . ارگان چون شمعي كم سو رو به خاموشى مي رود و لحظه ى واپسين آن زماني آغاز مي شود كه پل تكان يعني راه ارتباطي پارس به خوزستان در هم كوبيده مي شود به طوريكه در سال ۱۳۵۶ميلادي ديگر نامي از اين شهر باقي نمي ماند و كنار خرابه هاي آن شهر تازه اي به نام بهبهان به نقشه ي جغرافيايى كشور راه يابد .  


https://parssea.blogspot.com/2021/07/blog-post.html