جنگ کرنال یا جنگ کارنال Karnal
جنگ کرنال یا جنگ کارنال Karnal (۵ اسفند ۱۱۱۷، ۱۵ ذیالقعده ۱۱۵۱، ۲۴ فوریه ۱۷۳۹) نام نبردی است که طی آننادرشاه افشار هندوستان را فتح کرد. دلیل وقوع این جنگ، فرار افغانهای یاغی به هندوستان، و عدم تسلیم ایشان توسط محمدشاه، پادشاه هند بودهاست.
دلایل وقوع جنگ
پس از شکست اشرف افغان در نبرد دامغان و مورچه خورت اصفهان و فرار آنان به هرات و قندهار، نادرشاه به تعقیب افغانها پرداخت و پس از درگیری در قندهار، آنها را منهدم و شهر را تصرف کرد. بقایای افغانهای مهاجم به دهلی گریخته و به محمد شاه گورکانی پناه بردند. نادر با اعزام فرستادگانی به دربار هند خواستار استرداد فرماندهان و یاغیان افغان به دربار ایران شد. نادرشاه سه بار به هند اخطار نمود که افسران اشرف افغان (نزدیک به ۸۰۰ نفر) را به ایران تحویل دهد.
پس از رسیدن فرستادگان نادر به دهلی و اعلام درخواست استرداد پناهندگان افغان به ایران محمد شاه با مشورت امیران و وزیرانش رأی به عدم استرداد پناهندگان داد و با فرستاده نادر به تندی برخورد نمود و سرانجام او را به قتل رساند و به این ترتیب زمینه و بهانه لازم را جهت لشکرکشی نادر به هندوستان فراهم نمود. مشاوران او هرگز تصور نمیکردند که سربازان نادر بتوانند افغانستان را کامل فتح کرده و قصد دهلی کنند و از طرفی با وجود لشکریان پرشمار هندی و ذخایر مالی فراوان اطمینان داشتند که نادر به فکر حمله به هند نخواهد بود. اما مقدر چنین بود که شاه ایران، با حدود دوازده هزار سرباز ورزیده یورش خود را به هند آغاز کند و پس از چند نبرد خونین دهلی را تصرف نماید.
جزئیات جنگ
یکی از مهمترین فتوحات نادر پیروزی بر سپاهیان هندی بود. هندوستان در ۱۷۰۷ امپراتوری بزرگ و قدرتمندی بود که از نظر ثروت و جمعیت رقیبی در منطقه نداشت. در ۱۷۱۹ با روی کار آمدن محمدشاه (رقیب نادر) شمارش معکوس برای سقوط این امپراتوری آغاز شد فرماندهان سپاه ایران در این جنگ عبارت بودند از نادر – فرزندش نصر الله و لطف علی و طهماسب قلی جلایر و فتح علی و لطف علی افشار . Tahmasp Quli Jalair – Fateh Ali – Lutf Ali Afshar – Nasrullah
در پی عدم تحویل افغانها سپاهیان ایران از رود سند گذشتند و در جنگ کَرنال هندوستان را شکست داده و دهلیپایتخت آنرا تصرف کردند. سپس ۸۰۰ متجاوز افغان را در بازار دهلی به دار زدند. در این جنگ بیش از سیهزار نفر کشته شدند. نادر با غنائم فراوان که از هند به چنگ آورده بود به ایران بازگشت و تاج پادشاهی هند را بر سر محمد شاه گذاشت. غنائمی که نادر شاه به ایران آورد ده برابر بیشترین درآمد سالانهٔ دوران صفویه برآورد شدهاست. در میان این غنائم جواهراتی چون کوه نور و دریای نور و تخت طاووس شهرت دارند. نادر شهریار توانای ایران به رغم کمی سپاهیانش در مقابل لشکریان فیل سوار هندی توانست با به کارگیری تاکتیکهای نوین جنگی لشکر انبوه هندوستان را در هم بکوبد. نبرد کرنال کرنال نادرشاه توپخانه را در جلو سپاه قرار داده و تعدادی شتر مجهز به ظروف مملو از روغن مشتعل پشت توپخانه قرار داد. در طی شلیک توپها شترها رم کرده و با پیشروی به جلو، فیلهای ارتش هند را وحشت زده میکنند. فیلهای رمیده هم عقب نشینی میکنند و ارتش هند علاوه بر از دست دادن مقدار زیادی از قدرت نظامی با هجوم فیلها پراکنده شد. سواران سنگین اسلحه ارتش نادر هم در این فرصت حمله کرده و ارتش هندوستان را در هم کوبیدند. بدینگونه نادر شاه بزرگ توانست با استفاده از تکنیکهای کارآمد ارتش خود رابه یک جنگافزار رعب آور برای دشمن تبدیل کند.
نادر پسر شمشیر
موقعی که افغانها و روس ها و عثمانی ها از اطراف بایران دست انداخته بودند و مملکت در نهایت هرج و مرج بود یک عده سوار با خود همراه کرد و به طهماسب صفوی که کین پدر برخواسته بود همراه شد فتنه های داخلی را خواباند افغانها را هم بیرون ریخت.
شاه طهماسب صفوی از شهرت و اعتبار نادر در بین مردم دچار رشک و حسادت گشت و برای نشان دادن قدرت خود با لشکری بزرگ به سوی عثمانی تاخت و در آن جنگ هزاران سرباز ایرانی را در جنگ چالدران بدلیل عدم توانایی به کشتن داد و خود از میدان جنگ گریخت.
نادر با سپاهی اندک و خسته از کارزار از مشرق به سوی مغرب ایران تاخت و تا قلب کشور عثمانی پیش رفت و سرزمینهای بسیاری را به خاک ایران افزود و از آنجا به قفقاز تحت اشغال روس ها رفت که با کمال تعجب دید روسها خود پیش از روبرو شدن با او پا به فرار گذاشته اند در مسیر بر گشت در سال ۱۱۴۸ در دشت مغان در مجلس ریش سفیدان ایران از فرماندهی ارتش استعفا نمود و دلیلش اعمال پس پرده خاندان صفوی بود .
خود عازم مشهد شد در نزدیکی زنجان سوارانی نزدش آمدند و خبر آوردند که مجلس به لیاقت شما ایمان دارد و در این شراط بهتر است نادر همچنان ارتش دار ایران باقی بماند و کمر بند پادشاهی را بر کمرش بستند.
او سه بار به هند اخطار نمود که افسران اشرف افغان را که حدودا ۸۰۰ نفر بودند و در قتل عام مردم ایران نقش داشتند را به ایران تحویل دهد که در پی عدم تحویل آنها سپاه ایران از رود سند گذشتند و هندوستان را تسخیر نمود ند ۸۰۰ متجاوز افغان را در بازار دهلی به دار زدند و بازگشتند و نادر شاه حکومت محمد گورکانی را به او بخشید و گفت ما متجاوز نیستیم اما از حق مردم خویش نیز نخواهیم گذشت محمد گورکانی بخاطر این همه جوانمردی نادر از او خواست هدیه ای از او بخواهد و نادر قبول نکرد و در پی اسرار او گفت جوانان ایران به کتاب نیازمندند سالها حضور اجنبی تاریخ مکتوب ما را منهدم نموده است محمد گورکانی متعجب شد او علاوه بر کتابها جواهرات بسیاری به نادر هدیه نمود که بسیاری از آن جواهرات اکنون پشتوانه پول ملی ایرا ن در بانک مرکزی است .
البته او مجازاتهای افراطی و خشونتهای بی رحمانه ای هم مرتکب شد که شاید مقتضی زمان بوده است. ما نمی توانیم در مورد درستی و یا نادرستی آن قضاوت کنیم
نادرشاه در طول ۱۸ سال حاکمی مقتدر و یکهتاز بود و بر قلمروی بزرگ شامل ایران و پیرامون آن فرمان راند. ایرانیان تیزهوشی و درایت نادر را میستایند، یکپارچگی کشور و وحدت ملی امروزین خود را تا حد زیادی وامدار او میدانند. او بود که سرزمینی پاره پاره و پریشان را که از فروپاشی صفویه و تاختوتاز افغان، زبون و آشفته به جا مانده بود، بار دیگر به اوج قدرت و سربلندی رساند.
نادرشاه واپسین فرمانروا و فاتح بزرگ خاورزمین است که در آستانهی دوران مدرن، برای آخرین بار جلال و شکوه باستانی شرق را در نگاه جهانیان به درخشش در آورد. او با لشکری نه چندان مجهز و بزرگ، در برابر امپراتوری عثمانی، قدرت بزرگ دوران به پیروزیهایی خیرهکننده دست یافت و روسیه تزاری را به وحشت انداخت. سیاحان و مؤرخان غربی کشورگشایی و نبوغ نظامی او را به بزرگانی مانند اسکندر و ناپلئون مانند کردهاند.
اعتلای حیرتانگیز نادر از رعیتی گمنام و بینوا به پادشاهی توانا و خودکامه همواره مایه شگفتی و مباهات ایرانیان بوده است. با وجود این، نادرشاه به خاطر ستیزهجوییها و لشکرکشیهای گاه بیهوده، افراط در سنگدلی و خونریزی، غارت و چپاول سرزمینهای بیگانه، سختگیری و تندخویی با اطرافیان، مجازات بیرحمانه بستگان و اطرافیان مانند کور کردن فرزند و غیره، دارای وجهی تیره و تار نیز هست. برخی از ایرانیان فتوحات نادر را که چه بسا با غارت و کشتار بیگناهان همراه بوده، مایهی سرافکندگی دانستهاند.
داستان جنگ کرنال . نادر در شوال ۱۱۴۹ با سپاه فراوان عازم قندهار کابل و هند شد.
در سال ۱۳۹۳ سمینار بین المللی دوره تاریخی ساسانی تا سلجوقی و تاثیر متقابل آن بر تمدن شبه قاره هند با حضور ایران درمرکز ملی ایندرا گاندی هند برگزار شد. در جلسه افتتاحیه آقای قره خان چهره برجسته فرهنگی و سیاستمدار معروف هند و سفیر اسبق هند در سازمان ملل متحد در سخنرانی اش گفت هند کشور ثروتمندی بوده و در طول تاریخ مورد طمع متجاوزانی بوده که برای تصرف ثروت و طلا به هند حمله کردند محمود(غارت سومنات ) و تیمور و نادر از جمله آنها بود و … در داخل سالن موقع پذیرایی نزد قره خان رفتم و گفتم چرا بوش به افغانستان حمله کرد ؟ گفت بخاطر تروریستهای القاعده … گفتم نادر هم بخاطر تروریستهای القاعده !به هند حمله کرد خیلی تعجب کرد گفت عجب !!!؟؟ توضیح دادم جنایات محمود و اشرف و بقای تروریستی آنها در اصفهان و مناطق دیگر را در جهت کشتن شیعیان و دزدیدن دختران و بچه های آنها در شرق ایران و جنایات آنها در قندهار و مکاتبات و تظلم جویی های متعدد مردم و بعد درخواستهای ایران از محمد شاه برای استرداد و یا مجازات جنایات کاران و حمایت محمد شاه گورکانی از تروریستهای( داعش آن زمان) … بعد هم حداقل در سه همایش که الان اگر سرچ کنید در ایرنا وجود دارد به بهانه اشاره می کردم به علت اصلی حمله نادر به هند حتی اعتراض کردم به واژه قتل عام که در تابلو کنار مسجد شاهی چندی چوک است و نامه نوشتم به شهرداری دهلی و میراث فرهنگی در این خصوص . سال ۹۵ نیز به اتفاق سفیر هند آقای کومار و همسرش و رایزن فرهنگی سفارت از آرامگاه نادر شاه بازدید کردیم و توضیحات لازم را در مورد علت حمله نادر به دهلی دادم ایشان از نادر به نیکی یاد کرد و گفت شنیده بودم که او را اخرین فاتح کلاسیک جهان می نامند . همچنین از تربت جام و آرامگاه جامی و سنگ نوشته همایون شاه پادشاه گورکانی در زمانیکه از هرات به تربت جام ئ سپس به اصفهان عزیمت می کرد بازدید کردیم
ضمنا اینجانب از دشت کرنال بازدید کردم دشت همواری است که در کنار ان یک رودخانه بود و در نزدیکی محلی که این جنگ واقع شده اکنون ایستگاه راه اهن کرنال قرار دارد .
https://www.hamshahrionline.ir/news
جشن هولی و جشن نوروز شباهتها و ریشه ها
جشن هولی یا رنگ پاشی و آب بازی تعطیل رسمی در تمام هندوستان است. این جشن با نوروز ریشه ها و آیین های مشترک دارد اما گاهی قبل از نوروز ایران و گاهی چند روز بعد از نوروز ایران برگزار می شود. پارسال همزمان شد با چارشنبه سوری ایران. برخلاف نوروز ایرانی که روز ثابتی دارد هولی استاندارد علمی ثابتی ندارد. بیشتر به محاسبه جمع بین دو عامل آغاز گرما و قرص ماه بستگی دارد. (اطلاع بیشترانگلیسی در انتهای مقاله )
سال 1392این جشن سه روز قبل از چهارشنبه سوری ایران جشن گرفته شد.
جشن هولی نیز مانند نوروز جشن پایان سرما و آغاز فصل جدید است. جشن هولی از نظر اهداف به جشن نوروز و چارشنبه سوری ایران شبیه است.
دید و بازدی اقوام یکی از سنتهای هولی است. نکته جالب اینکه این جشن را دوهولی – doholi دوهلی می گویند و در خراسان نیز به جشنی که با مطرب و تنبک همراه است دوهلی می گویند به طبل مطرب هم دوهولی می گویند. بنا براین از نظر واژه نیز اشتراک وجود دارد. چارشنبه سوری ایرانی از اهداف اصلی خود منحرف شده است. سوری نیز با سرخی و با سوری و سوریا خدای خورشید هندوها ارتباط اتمولوژی دارد.
اما دو توصیه یکی به هندی ها و دومی به ایرانی ها ی طرفدار جشن چارشنبه سوری
اول توصیه به طرفدار چارشنبه سوری در ایران که سعی می کنند با ترقه و موشک و نارنجک و سرو صدا ایجاد هیجان بکنند و گاهی خسارات جانی و مالی به بار می آورند که واقعا اهداف یک جشن را که ایجاد شادمانی و لحظاتی آرامش است بکلی عوض می کنند.
بطوریکه چهارشنبه سوری امروزه هیچگونه شباهتی با چهارشنبه سوری قدیم ندارد. چهارشنبه سوری در قدیم آتش روشن کردن و دور هم جمع شدن و سخن گفتن و شوخی کردن و جوک گفتن و همچنین سخنان پند آموزو لطیفه و حکمت بود. در بعضی مواقع نیز دایره و تمبک زدن هم وجود داشته اما نه همیشه .
بهتره از هندی ها یاد بگیرند آنها شب هولی شاخه های خشکیده درخت را بشکل مثلث یا اهرام برپا می کنند و دور آن جمع می شوند و شمع روشن می کنند و بعد این اهرام چوبی را آتش می زنند و با دایره و تمبک و طبل حرکات موزون انجام می دهند. هیچگونه ترقه و فشفشه و خشونتی در کار نیست. همه از پیر و جوان در آرامش دور هم جمع می شوند و هرکسی سخنی و یا دعایی زمزمه می کند.
اگرچه در جشن دیوالی فشفشه و نارنجک صوتی بکار می برند اما در جشن هولی اصلا از اینگونه سر و صداهای زننده و زشت خبری نیست.
به همدیگر رنگ هم می پاشند رنگ گیاهی . صورتهای خود را رنگی می کنند . این رنگ ها قابل شستشو هستند و لباسهای رنگی می پوشند.
فردای آن روز رنگ پاشی و آب پاشی در همه جا برگزار می شود بخصوص در پارکها . این جشن هیچگونه آسیبی ایجاد نمی کند بطور یفین چهارشنبه سوری ایرانی نیز با همین جشن هولی ریشه مشترک دارد. نکته مهم اینکه همه ساله توریستهای غربی و اروپاییان برای شرکت در جشن هولی به هند سفر می کنند و این جشن چون با آرامش برگزار می شود بسیار پر طرفدار است.
. اما توصیه به هندی ها اینکه از ایرانی ها یاد بگیرند ایرانی ها صدها سال است روز نوروز را همه ساله در یک روز مشخص و آن روزی است که طول شب و روز یکسان می شود. یعنی اعتدال بهاری شروع می شود را جشن می گیرند.
نوروز در ایران سابقه بسیار کهنی داردو به جمشید جم منسوب است. از دوره هخامنشیان آثاری از مراسم نوروز برجای مانده است و در دوره ساسانیان نیز مکتوبات زیادی اشاره به جشن نوروز دارد.
بعد از اسلام ،تا مدتی مراسم نوروز در ایران به صورت خصوص و خانوادگی برگزار میشد. با وجود این، نوروز ایرانی از طریق مسلمانان تا اندلس”اسپانیا” گسترش یافت. از زمان عباسیان به دلیل بسط نفوذ ایرانیان در دستگاه خلفای این دودمان، مراسم نوروز به این دستگاه راه یافت ولی عیدی رسمی نبود. در روایت است که هارون الرشید ، خلیفه معروف عباسی ، هزاران سکه نقره که یک طرف آنها را رنگ زده بود “علامتگذاری کرده بود” در مراسم نوروز “سال 211 هجری” در شهر بغداد به بزرگانی که به دیدن او رفته بودند، هدیه داد و به آنان تأکید کرد که سال آینده، کسی سکه دریافت خواهد کرد که سکه های امسال را با خود بیاورد و به او نشان بدهد. هدف هارون این بود که سکه های عیدی را که داده بود خرج نکنند.
مراسمی در دربار شاه عباس صفوی با رقص زنان همانطور که در عکس مشخص است زنان رقاص غیر مسلمان هستند . رقص شرقی که در ایران به رقص عربی معروف شده است به احتمال زیاد ریشه هندی دارد. که رنگ و بوی خاورمیانه ای گرفته است. کولی ها که این رقص را در عروسی های ایرانی انجام می داده اند ریشه هندی داشته اند.
مستنداتی که به این نوع رقص شرقی یا عربی اشاره کرده اند بیشتر به دو قرن اخیر مربوط می شود.
عده ای آن را رقص زنان کولی و رقاصه های خاص در دربار شاهان صفوی و عده ای آن را به دربار پاشای عثمانی در مصر مربوط کرده اند.
. تصویری از زنان در حال رقص شرقی در کاخ چهل ستون وجود داشته تعدادی از آنها را پاک کرده اند ولی یک تصویر باقی مانده است رقص شرقی با حرکات سر و دستها و با پوشش کامل وبا حرکات پریشان کردن و چرخش موی بوده است و معمولا رقص نیمه برهنه شرقی یا عربی امروزی سابقه کمتر از یک قرن دارد. معمولا اینگونه رقص ها تنها برای زنان کنیز و کولی و اسیر مجاز بوده و سایر زنان مسلمان در جهان اسلام چنین رقصی نداشته اند.
نادر شاه به نوروز و آئین های آن علاقه مندی فراوان داشت. وی سکه خود موسوم به سکه نادری را در مراسم سلام نوروز رایج ساخت و قطعاتی از آن را به رسم عیدی به منشی ها و افسران خود داد که در یک طرف سکه نقش شده بود: “الخیر فی ما وقع” و در طرف دیگر سکه این عبارت دیده می شد: “نادر ایران زمین”. این عبارت نشان می دهد که نادر خواهان احیای امپراتوری ایران در چارچوب مرز های عهد ساسانیان، اشکانیان و هخامنشیان بوده است.
هندی ها نیز خوب است که جشن هولی را به همین روز وصل کنند و آنرا همزمان با نوروز ایرانی انجام دهند.
یعنی همه ساله از استاندارد یکسان علمی که همانا یکسان شدن روز و شب است استفاده کنند.
چون در حال حاضر مبنای علمی درستی برای برگزاری جشن هولی یا دهولی ندارند و از ریشه علمی موضوع پرت شده اند. ایرانی ها از قدیم بطور تقریبی تغییرات فصلی را شامل : برابر شدن شب و روز دوبار در سال نوروز- مهرگان() را می دانسته اند همچنین به تجربه می دانسته اند که یکی از روزهای سال بلندتر از سایر روزها است- جشن تیرگان و آپاشان- و می دانسته اند که یک شب سال طولانی ترین شب است. آنرا جشن یلدا یا چله می نامیدند. این تغییرات فصلی مبنای جشن های ایرانیان از دوره باستان بوده است.
هولی”؛ فستیوال آتش و رنگ
نگاهی به سنت ها و چالش های یکی از مراسم سنتی هندوها
جشن هولی در هند-شرق پارسی
از خانه که بیرون بروی در چشم بهم زدنی خیسی و سنگینی رنگ را روی صورتت حس می کنی و بعد صورت خندانی می گوید “هولی مبارک!” این شروع بازی است. باید بدانی که با صدها نشان از رنگ پاشی های مهربانانه و نامهربانانه به خانه برمی گردی. همه اینها را باید به فال نیک گرفت. هندی ها به کسی که دوستش دارند زودتر از همه رنگ می پاشند و این بازی به شاد شدن خدای کریشنا از بازیگران می انجامد.
امسال هفدهم مارس روز هولی (Holi) است. تاریخ این فستیوال بر اساس تقویم هندی تعیین می شود و هر سال تغییر می کند، اما همیشه رسیدن هولی همزمان با ماه کامل و همراه با آمدن تابستان و شکفتن گل های رنگارنگ است. گفته می شود که در قدیم مراسم هولی یک ماه بوده که به روز هولی ختم می شده است.
فستیوال هولی در اصل، ریشه در آغاز تابستان دارد، اما بعدها حال و هوای مذهبی پیدا کرده و اکنون به رنگ بازی مشهور است. واژه هولی در زبان هندی به معنی «سوزاندن» است. به همین دلیل روز اول هولی به روشن کردن آتش و گردهمایی و روز دوم به رنگ بازی اختصاص می یابد.
روح های شیطانی در هولی کوچک می سوزند
هولی کوچک، شب هولی برگزار می شود. “هولیکاداهان” یا افروختن آتش و برشته کردن دانه های جو از جمله مراسم این شب است. آب ریختن روی زمین هم که تقریبا در همه مناسک مذهبی هندوها وجود دارد.
روشن کردن آتش در پایان زمستان که در بسیاری از فرهنگ ها صورت می گیرد، از ایده سوزاندن شاخه های مرده قبلی و آمادگی برای روییدن شاخ و برگ های تازه بهاری گرفته شده است. امروزه با افزایش جمعیت، این اقدام به نگرانی زیست محیطی تبدیل شده است. گفته می شود که در هولی کوچک ۳۰ هزار آتش افروخته می شود که حدود سه میلیون کیلو چوب برای آنها به مصرف می رسد.
در خرافاتی که میان مردم رواج دارد، روح های شیطانی در آتش هولی کوچک سوزانده می شوند، البته این اعتقاد در یکی از هزاران داستان خدایان آیین هندو ریشه دارد. داستانی که به فستیوال هولی نسبت داده می شود در زمان شاهی به نام «هیرانیاکاشیپو» اتفاق افتاده است. این شاه توبه می کند و از “برهما” می خواهد که به نوعی نامیرایی برسد؛ اینکه حیوان یا انسانی او را نکشد، و همچنین در داخل یا خارج از خانه، در آسمان، دریا یا روی زمین نمیرد. برهما هیرانیاکاشیپو را می بخشد و خواسته اش را برآورده می کند.
هیرانیاکاشیپو پس از مدتی با استفاده از قدرت نامیرایی، به پادشاهی ستمگر تبدیل می شود که به مردم دستور می دهد او را بپرستند. تنها کسی که از دستورات او سرباز می زند و خدای ویشنو را می پرستد، پسرش «پراهلاد» است. پادشاه نقشه قتل پسرش را می کشد و از خواهرش (هولیکا) برای این کار کمک می خواهد. هولیکا از موهبتی برخوردار بود که در آتش نمی سوخت. به همین دلیل برادرزاده اش را روی پایش می گذارد و به آتش می رود. اما او نمی دانست تنها در صورتی از آتش در امان است که به تنهایی در آن برود. پراهلاد نام خدای ویشنو را به زبان می راند و عمه اش می سوزد. گفته می شود که نام هولی نیز از هولیکا گرفته شده است و آتشی که شب هولی روشن می شود نماد سوختن هولیکا است.
شبی که به لطیفه گویی می گذرد
بازی های هولی بر بخش مذهبی آن چیرگی پیدا کرده است و می توان گفت این روز دیگر کمتر به عنوان فستیوالی مذهبی شناخته می شود، اما در همین سرگرمی ها هم رازی نهفته است. هولی به عنوان مراسم کنار گذاشتن کدورت ها و فرصتی برای سنجش بردباری شناخته می شود و این سنجش، به رنگ بازی و آب پاشی محدود نیست. رسم است که در روز هولی مردم به هم ناسزا بگویند. در شب هولی (هولی کوچک) مردم دور هم جمع می شوند و در نور ماه کامل تا صبح به لطیفه گویی می پردازند. همچون سایر مناطق دنیا، گویش ها، زبان ها و اقوام مختلف در لطیفه ها حضور دارند. علاوه بر این، بزرگترین دموکراسی دنیا این اجازه را می دهد که دین و سیاست هم در لطیفه ها گنجانده شوند.
در بعضی مناطق، برنده لطیفه گویی سال قبل (که معمولا مرد است) سوار بر چارپایی به مراسم برده می شود. گل ها و آرایه هایی که به این فرد می آویزند یادآور همان سنتی است که دامادها سوار بر اسب به مجلس عروسی برده می شوند. این برنده با ریش و موی و بلند پنبه ای و لباس سفید، شاخه بلند گلی را به دست می گیرد تا نماد رسیدن بهار باشد.
برای هولی بازی باید حرفه ای بود
هولی جشن هندوها است، اما آنقدر هیجان دارد که همه را وارد میدان بازی می کند. مردم هند، از صبح با موسیقی سنتی و رقص، به استقبال هولی بزرگ می روند. در زبان سانسکریت این روز «دهولی» نامیده می شود. برای رنگ بازی باید مقدماتی فراهم شود. اول اینکه هر کسی در هند زندگی می کند، لباس مخصوصی برای بازی هولی دارد. علاوه بر این، کسانی که حرفه ای تر هستند به پوست و موهایشان روغن می زنند تا رنگ ها به راحتی پاک شوند.
به طور سنتی باید رنگ های طبیعتی به دست آمده از گیاهانی همچون نیم، کومکوم و هالدی در بازی استفاده شود. این گیاهان از بیماری های مخصوص فصل بهار هم پیشگیری می کنند، اما در سال های اخیر بازی های هولی به رنگ های شیمیایی آلوده شده است. خاکستر آتش شب گذشته هم به پودرها و آب های رنگی که مردم بر یکدیگر می پاشند افزوده می شود تا تقدس خاکستر آن آتش، از بیماری ها در امانشان دارد.
بسیاری از کسانی که به بازی هولی می روند (به خصوص مردان) از صبح نوشیدن بنگ را آغاز می کنند. این نوشیدنی از گیاه شاهدانه تهیه می شود و در برخی مراسم سنتی هندی ها مورد مصرف قرار می گیرد. این نقطه آغاز ماجراهای ناخوشایندی است که در روز هولی اتفاق می افتد.
رنگ خشونت مردانه بر فستیوال هولی
برای جامعه سنتی هند، هولی روز آزادی و تخلیه بسیاری از خشم های فروخورده است. ماهیت بازی هولی مرز باریک میان لذت بردن و آزار رساندن را از بین می برد و بهانه ای برای دستمالی و آزار زنان در انظار عمومی فراهم می کند. به همین دلیل زنان از رنگ بازی هراس دارند. توصیه های بسیاری برای زنان در این روز وجود دارد از جمله اینکه تنها به شرطی بازی کنند که به همبازی های خود اطمینان داشته باشند.
دو سال پیش، همزمانی هولی با روز جهانی زن (هشتم مارس) مراسم مختلفی را که به مناسبت این روز در هند برگزار می شود تحت تاثیر قرار داد. چون زنان در این روز جرأت سفر کردن در شهرها، بخصوص شهرهایی همچون دهلی نو را ندارند.
پرتاب تخم مرغ، گذاشتن سنگ در بادکنک های پر آب، پاشیدن آب کثیف یا آب و رنگ در گوش ها و حتی مالیدن فضولات حیوانات به صورت زنان از جمله خشونت هایی است که در روز هولی علیه زنان، و گاه مردان صورت می گیرد.
هشدارهای زیادی به زنان داده می شود، که به میان گروههای ناشناس نروند و در جمع دوستان خود باقی بمانند.
با ثاتیر نوشیدنی های محرک، بین مردان هم شوخی های خشونت آمیزی دیده می شود. به همین دلیل، دیدن مردان با لباس های پاره در روز هولی عادی است. گاهی زنان هم فضا را مهیا می بینند تا تلافی همه ظلم های جامعه مردسالار را بر سر یکی از همبازی های مرد خالی کنند.
تقلیدی سودجویانه از کریشنا
این رفتارهای خشونت آمیز، تقلیدی سودجویانه از داستان عاشقانه ای است که درباره خدای کریشنا (تناسخ خدای ویشنو) وجود دارد؛ اینکه کریشنا وقتی جوان بود پوست تیره ای داشت و یک روز به مادرش گلایه کرد که چرا پوست رادا (معشوقه اش) روشن است. مادر هم این راه حل را داد که صورت رادا را رنگ کند. این داستان روایت دیگری هم دارد که می تواند بیشتر توجیه کننده رفتارهای خشونت آمیز مردان نسبت به زنان باشد؛ اینکه خدای کریشنا آب بازی با دختران روستا را دوست داشته و به آنها آب و رنگ می پاشیده است! در روز هولی عکس های کریشنا و رادا در کوچه و خیابان های هند شاهد این رنگ بازی ها هستند تا شاد شوند.
با همه این آسیب ها، هنوز بسیاری معتقدند که خطرات هولی به لذت بازی آن می ارزد و این فستیوال هر سال پر رونق در سراسر هندوستان برگزار می شود. این مراسم در روستاهای اطراف متهورا (جایی که محل تولد کریشنا شناخته می شود) بیش از سایر مناطق هند اهمیت دارد.
بر اساس کتاب نقش پارسی بر احجار هند چاپ سوم در هندوستان در دوره گورکانیان مراسم نوروز در دربار برگزار می شده است اگرچه در دو قرن اخیر نوروز رسمیت ندارد اما در شهر لکنو برگزاری نوروز همواره برگزار شده است در شهر لکنو روز نوروز مراسم مهمی برای شیعیان است آنها در روز نوروز جشن برگزار می کنند اساس این مراسم را در این موضوع می دانند که حضرت علی در روز نوروز به امامت رسیده است منبع این حدیث به منابع اهل سنت برمی گردد که نوشته اند علی رض روز نیروز به امامت رسید.
اما در (بحار الانوار، ج 56، ص 91) از قول امام صادق این واقعه روز غدیر خم را روز نوروز اعلام کرده است که فارسها آنرا نگه داشته و عربها آنرا از بین بردند
در سراسر هند یک جشن ملی بسیار مهم برگزار می شود که به آن هولی می گویند این جشن بسیار شباهت به نوروز دارد فلسفه این جشن تازه شدن فصل است و زمان آن اولین کامل شدن قرص ماه در پایان فصل سرما است معمولا این روز بین 25 اسفند تا 5 فروردین برگزار می شود.
ورود اسلام به شبهقاره که مهر تأیید بر بسیاری از آداب و رسوم رایج زد نه تنها به نوروز بی مهری نکرد بلکه آن را قابل قدر دانست چرا که هر جزئی از آیین نوروز نمادی از ستایش زیبایی و اخلاق انسانی و مهر و دوستی است. بر همین اساس رسم و آیین نوروز با حال و هوایی معنوی و روحانی عجین شد.
اعتقاد به انتصاب حضرت علی (ع) به مقام ولایت در نخستین روز بهار، موجب شده است غبار معنویت بر این آیین نزد مسلمانان به ویژه شیعیان شبهقاره بنشیند.
در پاکستان و در شهر لکنو هند اول فروردین به روز “تاجپوشی علی (ع)” موسوم است و گفته میشود که در دههای پیش حتی پیروان اهل سنت نیز نقش بسزایی در گرامیداشت این آیین داشتهاند که تشدید فعالیتهای افراطگرایانه برخی گروههای مذهبی در این سرزمین اکنون گستره بزرگداشت این آیین را محدود به شیعیان کرده است.
شیعیان این منطقه معتقدند که لحظه تحویل سال با زمان بلند کردن دست حضرت علی (ع) توسط حضرت رسول اکرم (ص) در روز عید غدیر خم همزمان بوده است از این جهت متخصصان علم نجوم و تقویمنویسان همه ساله لحظه تحویل سال یا به امات رسیدن حضرت علی (ع) را استخراج و اعلام میکنند.
منجمان پاکستانی امسال زمان دقیق این رخداد را ساعت 10 و 19 دقیقه صبح به وقت محل روز سهشنبه 20 مارس اعلام کردند و جالب است که این زمان با لحظه سال تحویل طبق تقویم شمسی تنها 5 دقیقه فاصله دارد.
پاکستانیها معتقدند که این لحظه بابرکتترین زمان سال بوده و هر دعایی به درجه استجابت خواهد رسید.
در کشمیر نیز بخصوص در کارگیل مراسم نوروز بر گزار می شود.
بازار دعانویسان و فالبینها نیز در این روزها از رونق بیشتری برخوردار است.
پیروان این عقیده حتی شیوهای خاص نیز برای اثبات مدعا و باور خود دارند.
زنان در این زمان یک ظرف بزرگ را از آب پر کرده و در درون یک اتاق پاکیزه میگذارند. 2 غنچه گل محمدی در داخل آب گذاشته و شروع به خواندن قرآن و دعای “یا مقلبالقلوب والابصار …” میکنند.
باورمندان این رسم معتقدند که 2 غنچه گل محمدی پس از حرکت در یک لحظه به هم میرسند و آن لحظه زمان تحویل سال، آغاز فروردین و یا به امامت رسیدت حضرت علی (ع) است.
در برخی شهرهای شیعهنشین پاکستان همچون “پاراچنار”، “بلتستان و گلگیت”، بعضی از محله های شهر کراچی و کویته و برخی روستاهای ایالتهای سند و پنجاب مراسم خصوصی جشن “تاج گذاری” برپا میشود و ذاکرین، شاعران و روحانیان فضائل و مناقب حضرت علی (ع) را بیان میکنند.
از جمله شعرهایی که در اینگونه مراسم بیان میشود ابیات زیر است که سروده “خواجه نظامالدین اولیاء” در مدح علی (ع) میباشد:
امامت را کسی باشد که شاه اولیاء باشد به زهد و عصمت و دانش مثال انبیاء باشد
امام حق کسی باشد که باشد همسر زهرا چنان رفعت که میبینی بجز حیدر که را باشد
امام حق کسی باشد که باشد جامع قرآن نبی (ص) را حجت برهان به هنگام وغا باشد
وصیت کرد با امت محمد در غدیر خم علی ابن ابی طالب خلافت را سزا باشد
امام آن چنان فاضل که میجوئی زمن بشنو حسن ابن علی ما را به جای مرتضی باشد
حسین ابن علی ما را به مذهب زینت و زیب است که از روز اول ما را جنابش ملتجی باشد
شفیع جنت و دوزخ امیرالمومنین باشد اگرخواهی که در محشرشفیعت مصطفی باشد
معمولا در پایان اینگونه مراسم، بطور مفصل از میهمانان با انواع شیرینیها و شام پذیرایی میشود.
در مناطقی از هند و پاکستان خانوادههای شیعیان سعی میکنند مراسم عروسی فرزندان خود را در مناسبتهای 17 ربیعالاول، 13 رجب و نوروز برپا کنند و یاد حضرت علی (ع) را موجب سعادت و خوشبختی این وصلت میدانند.
No comments:
Post a Comment