فلسطین = پلستین = پرسیان نامی ایرانی است. فتح غزه توسط ارتش پارس
افتادن غزه به دست ارتش ایران در دسامبر دو هراز و پانصد و 35 سال پیش – نگاهی به تاريخچه غزه تا به امروز
توضیحی در رابطه با نام فلسطین . دو نظر در ارتباط با واژه فلسطین وجود دارد .
1- فلسطین عربی شده پلستین Palestine است پلستان منسوب به پلست است پلست تلفظ قبطی (cypti) و مصری پارس هست.
Palestine (Arabic: فلسطين
Filasṭīn, Falasṭīn, Filisṭīn; Greek: Παλαιστίνη, Palaistinē; Latin: Palaestina;
Hebrew: פלשתינה
نام فلسیطن از نام منطقه ای گرفته شده که پارسی ها در آنجا ساکن شده اند. و آنجا منطقه ای در غزه بوده است که پادگان پارسی ها در آنجا بنا شده بود. و 193 سال تحت حاکمیت پارس ها بود .
در دوره استعمار به کل سرزمینی که امروزه در اختیار یهودیان – فلسطینی ها و اردنی ها است فلسطین می گفتند . گاهی اوقات نیز نام اردن / جوردن را برای منطقه بکار می بردند.
2- ساحل غزه /گازه / میان شرق و غرب بود و به شهر خوشبخت هم شهرت داشت. غزّه اواخر هزاره دوم پیش از میلاد توسط یونانیان و عمدتا یونانیان جزیره «کرت Crete» تصرف شده بود و این یونانیان (Mycenaean Greece)که در اینجا ساکن شده بودند فیلیستین Philistin (مردم دریانورد) خوانده می شدند. مورخین یونان باستان این واژه را فیلیستینوی Philitinoi و مصریان باستان فالوستاPhalusta نوشته اند. ایران هخامنشی پس از تصرف غزّه، تا سال 332 پیش از میلاد به مدت 193 آن را در اختیار داشت و در این سال پادگان ایرانی غزّه در برابر اسکندر مقدونی مقاومت شدید کرد و چون نیروی کمکی نرسید شکست خورد.
ورود ارتش پارس به منطقه :
ارتش ایران در سر راه خود به مصر برای تصرف این کشور و تکمیل جامعه مشترک المنافع جهانی که از برنامه های کوروش بزرگ بود اواخر دسامبر سال 526 پیش از میلاد شهر استراتژیک غزّه واقع در ساحل مدیترانه را تصرف کرد و در اینجا منتظر رسیدن کشتی هایی شد که حکمران قبرس و نیز «پولیکراتس» حکمران جزیره یونانی ساموس وعده فرستادن آنها را داده بودند. قرار بود که این کشتی ها و کشتی های فنیقی ها پیاده نظام ایران را به دلتای رود نیل منتقل کنند و سوارنظام پارسی هم از طریق حاشیه ساحلی صحرای سینا خودرا به آنجا برساند. در آن زمان غزّه از بنادر مهم مدیترانه شرقی بود.
در لشکرکشی به مصر، کمبوجیه = کامبوجیا = کامبوزیا = کامبیز پسر کوروش و جانشین او فرماندهی ارتش ایران را برعهده داشت. کمبوجیه هنوز در غزّه بود که شنید «اماسیس دوم» فرعون مقتدر مصر درگذشته و پسر او پسامتیک، به نام پسامتیک سوم برجایش نشسته است. دو ارتش ایران و مصر چندی بعد (سال 525 پیش از میلاد) در محل «پلوسیوم» واقع در دلتای رود نیل و نه چندان دور از «پورت سعید» امروز در برابر هم قرار گرفتند و ارتش ایران به دلیل داشتن سلاحهای برتر و آموزش نظامی و تاکیک بهتر پیروز شد و ارتش مصر بادادن پنجاه هزار کشته شکست خورد و تسلیم شد و از آن روز تا سال 404 پیش از میلاد (به مدت 121 سال و چند ماه)، مصر یک ساتراپی = استان ایران بود.
شرح لشکرکشی ایران به مصر و تصرف این سرزمین را «شه سیاس = که شیاس = ته سیاس» مورخ و پزشک یونان باستان که در دوران هخامنشیان سالها در ایران می زیست دقیقتر از سایر مورخان قرون قدیم و از جمله هرودوت نوشته است. این مورخ ـ پزشک یونانی در طول اقامت در ایران در سال 401 پیش از میلاد اردشیر دوم _ شاه وقت ایران را درمان کرده بود.
کمبوجیه پس از تصرف ممفیس (پایتخت شمالی مصر) و سپس دیدار از مصر جنوبی، تصمیم به تصرف لیبی و سودان (نوبی) گرفت که سپاه اعزامی او به سوی لیبی در 50 کیلومتری مرز لیبی امروز (واحه سیوه) دچار یک توفان صحرایی شد و بسیاری از افراد آن در زیر شن مدفون شدند که اخیرا ضمن اکتشافات نفتی استخوانها، لباسها و جنگ افزارهایشان به دست آمده است. سپاه اعزامی کمبوجیه به نوبی (سودان) نیز از منطقه کوش و شهر نپاتا پیشتر نرفت. در یک سند که از “ناسته سنگ” پادشاه وقت نوبی برجای مانده و در یک موزه انگلستان است کمبوجیه را «کمباسودن» نوشته و تصرف منطقه شمالی سودان توسط ایرانیان را تایید کرده است.
پس از کمبوجیه، داریوش بزرگ – خود به مصر رفت و به هزینه ایران دستور جمع آوری و تنظیم تاریخ مصر و ساختن آبراهی میان دریای سرخ و رود نیل را داد تا کشتی های ایران از خلیج فارس به مدیترانه بروند و نیاز به استفاده از کشتی های یونانیان نباشد که مورد اعتماد پارسیان نبودند.
27 دسامبر 2008 و دو هزار و پانصد و 35 سال پس از افتادن بندر غزه (امروزه شهری 420 هزار نفری) به دست ارتش ایران، این شهر و سراسر نوار 361 کیلومتر مربعی غزه (با جمعیت کل نزدیک به یک میلیون و پانصد هزار نفر) مورد حملات هوایی اسرائیل قرارگرفت، آسیب فراوان دید و بیش از 250 کشته و صدها مجروح داد. نواز غزه به طول 41 کیلومتر و عرض از 6 تا 12 کیلومتر که از ژوئن 2007 توسط حماس اداره می شود در طول تاریخ خود همواره در معرض تهاجم قرارداشته است. غزه پيش از افتادن به دست ايران در دسامبر 526 پيش از ميلاد، در سال 732 پيش از ميلاد به تصرف آشور درآمده و در سال 586 پيش از ميلاد به دست امپراتوري بابل افتاده بود. غزه درجریان جنگهای سه گانه اسکندر مقدونی از دست ایران خارج و به تصرف او درآمد که دو قرن بعد رومی ها آن را از دست جانشینان اسکندر خارج کردند. این منطقه در سال 637 میلادی به تصرف سپاه اسلام به فرماندهی عمرو عاص درآمد.
در طول جنگهای صلیبی چند بار از کنترل حکومت «مصر – سوريه» خارج و به دست مسیحیان اروپایی افتاد و سپس عثمانی آن را بسال 15117متصرف شد. ناپلئون بناپارت در سال 1799 و درجريان لشکرکشي به شرق، غزه را متصرف شد که بارديگر به دست عثماني افتاد. گاهي حکمران مصر به نام عثمانی بر آنجا حکومت می کرد. در سال 1832 محمدعلی پاشا حکمران مصر که اسما وابسته به عثمانی بود غزه را بخشي از خاک مصر اعلام کرد و …. انگلیسی ها در هفتم نوامبر 1917 پس از يک نبرد پرتلفات آن را از دست عثمانی خارج و تا سال 1948 اداره کردند. اداره امور غزه که در سال 1929 علیه یهودیان شورش دامنه دار کرده و دولت لندن را مجبور به تخلیه آن منطقه از یهودیان ساخته بود از زمان نخستین جنگ اعراب و اسرائیلی ها تا سال 1967 در دست مصر بود که در این سال در جنگ از اسرائیل شکست یافت. غزه سپس تا سال 1994 و انعقاد قرارداد اسلو در اشغال اسرائیل بود و … و هنوز هم وضعیت آن روشن نیست و بنابراین ناآرامي و جنگ و خونريزي ادامه خواهد داشت. اين وضعيت درعين حال ضعف سازمان ملل و بي حالي اتحاديه عرب را منعکس می کند.
در کنگره دهم زرتشتی های جهان مومبای:خطر انقراض جامعه پارسی هند
جامعه کوچک اما موفقِ زرتشتيان (پارسیان) با بحران جدی جمعيتی مواجه شده است، بحرانی که – در صورت ادامه – به از بين رفتن اين جمعيت خواهد انجاميد؛ مسأله ای که به يک دغدغه جدی زرتشتيان در کنگره اخير آنها در شهر بمبئی تبديل شده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، کنگره چهار روزه زرتشتيان روز جمعه، ششم دی ماه، آغاز به کار کرد
و بهانه ای شد تا معتقدان به اين آيين کهن از اقصی نقاط جهان در شهر بمبئیِ هندوستان دور هم گرد آيند.
در ميان پيروان اين دينِ باستانی بسياری از جمله پارسيانی هستند که حدود هزار سال پيش از بيم سرکوب و بدرفتاری در موطنِ نخست خود، ايران، به هند مهاجرت گريختند.
اين مردم که به نام «پارسی» شناخته می شوند، بعدها يکی از ثروتمندترين و خوشنام ترين اقليت های کشور هند را تشکيل دادند و در رشد و شکوفايی شهر بمبئی به جايگاه پايتختی اقتصادی در اين کشور نقش اساسی ايفا کردند.
از اعضای سرشناس جامعه پارسيان می توان، از جمله، به خانواده «تاتا» اشاره کرد و همچنين به فرِدی مِرکوری، خواننده افسانه ای گروه «کوئين»، – که در خانواده ای پارسی و در شهر زنگبار زاده شد.
امروز اما جمعيت پارسی ها به سرعت در حال کاهش است، روندی که بسياری را بر آن داشته که برای چگونگی مقابله با اين وضعيت در پی چاره انديشی برآيند.
در همين باره، جهانگير پاتِل، سردبير مجله «پارسيانا» چاپ بمبئی گفت: «از ديدگاه جمعيتی هيچ کاری نمی توان انجام داد. جمعيت ما رو به کاهش است و در نهايت هم محو خواهد شد.»
زرتشتی ها مردمانی يکتاپرست هستند، «اهورامزدا» را پرستش می کنند و از آموزه های زرتشتِ پيامبر پيروی می کنند. آنها در آتشکده های ويژه (آدُريان)، نيايش می کنند و باور دارند که آتش نماد پاکی خداوند است.
طی سال ها و دهه های اخير، اعضای جامعه زرتشتی در سراسر جهان – از جمله در موطن اوليه خود، ايران، – ايالات متحده آمريکا و بريتانيا پراکنده شدند. تنها بين سال های ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۲ ميلادی، جمعيت زرتشتی ها با کاهشی ۱۰ درصدی به زير ۱۱۲۰۰۰ نفر رسيده است.
ازدواج ديرهنگام
در هندوستان، جايی که همچنان محل سکونت بيشترين تعداد زرتشتيان جهان است، جمعيت اين جامعه از سال ۱۹۴۰ ميلادی تا به امروز به نصف، و به رقمی حدود ۶۱۰۰۰، کاهش يافته است.
به گفته آقای پاتِل، هر ساله در شهر بمبئی حدود ۸۵۰ نفر از جمعيت پارسيان فوت می کنند و در مقابل حدود ۲۰۰ نوزاد جديد متولد می شوند. سردبير مجله «پارسيانا» در اين باره توضيح داد که پارسی های جوان اغلب تحصيلکرده و ثروتمند هستند که ترجيح می دهند ديرهنگام ازدواج کنند يا حتی هيچ گاه به سراغ تشکيل خانواده نروند. وی همچنين افزود: «آنهايی هم که خانواده تشکيل می دهند، معمولاً خانواده هايی کوچک و کم فرزند را می پسندند.»
از ديگر سو، دولت هند نيز که با افزايش شديد جمعيت در ديگر نقاط کشور مواجه است، با بررسی آمار مربوط به جمعيت پارسيان تصميم به اجرای طرح «لقاح خارج رحمی» برای اين اقليت گرفته است.
پارسی ها در هند به داشتن شَم بازرگانیِ قوی و صداقت مشهور هستند و دولت اين کشور اميدوار است که با اجرای طرح افزايش باروری – با توجه به سن بالای ازدواج در ميان پارسيان – به افزايش مواليد در ميان آنها کمک کند.
دکتر آناهيتا پَندول، متخصص زنان و زايمان، طرح ياد شده را «گامی در جهت درست» توصيف کرد.
اين پزشک که حدود يک دهه در طرحی مشابه برای افزايش باروری در ميان پارسی ها در بمبئی فعاليت داشته، در عين حال خاطرنشان کرد که سن ازدواج در ميان پارسيان بالا است و «اغلب تا حدود ۳۵-۴۰ سالگی از بچه دار شدن جلوگيری می کنند.»
در همين حال برخی نيز اعتقاد دارند که افزايش جمعيت زرتشتی-پارسی اقدامی جدی تر را می طلبد؛ يکی از اين موانع انحصارِ حقِ انتقال صفت زرتشتی-پارسی تنها از راه به ارث رسيدن از پدر به فرزند است.
به همين ترتيب، اگر يک زن زرتشتی با يک غيرزرتشتی ازدواج کند، فرزندان او از ورود به آدُريان های شهر بمبئی يا برج های خاموشی (دخمه های محل ترک پيکر مردگان زرتشتی) منع می شوند.
جهانگير پاتِل اين قانون قديمی را «آپارتايد» توصيف و تصريح کرد که «اساساً اين سياست نوعی آپارتايد و تبعيض نژادی و جنسی است.»
کنگره جهانی زرتشتيان نخستين مراسم از اين دست است که از سال ۱۹۹۰ در شهر بمبئی برگزار می شود. اعلام شده که حدود ۱۰۰۰ نماينده در اين مراسم حضور خواهند يافت.
موضوع اين کنگره «تقويت رشد و تحکيم هويت» اعلام شده است.
No comments:
Post a Comment