Monday, 23 August 2021

 ورود فرهنگ ایران به ژاپن، در اواخر دوره ساسانی (226 تا 651م) و با گذر از چین دورة سوئی (581 ـفرهنگ ایران از اواخر دورۀ ساسانی و با عبور گروهی از پناهندگان ایرانی از چین، به ژاپن راه یافت. این ماجرا و پیامدهایش موضوع شایان توجهی است كه پروفسور ایموتو (1930ـ ۲۰۱۴) تا اندازه‌ای در كتاب «آسوكا و پارس» (پیشروی فرهنگ ایران به شرق) به آن پرداخته است. وی استاد بخش زبان فارسی و ایران‌شناسی دانشگاه اوساکا بود و سالها در ایران زیست و كتابها و مقالات متعددی در این باره نوشت؛ از جمله: ایران و ژاپن باستان، آسوکا و پارس، پیشروی فرهنگ ایران به شرق.  619) و تانگ (618 ـ 907) برای اولین بار به منطقه آسوكا صورت گرفت. حاملان این فرهنگ، چینی‌ها و ایرانیها بودند. ایرانیها پناهندگان زیادی بودند كه به واسطه مخاطرات سیاسی دورة ساسانی از وطن خود گریختند و به سوی شرق تعقیب شدند تا سرانجام به چَنگ‌آن2 رسیدند. یك عده از پناهندگان بندر كیوآنژو3 در فوُجان4 را برگزیدند. برخی از پناهندگان هم به سمت غرب گریختند كه در اختیار امپراتوری روم شرقی بود؛ اما در آن اواخر لشكریان عرب به سوریه یورش برده و راه را بسته بودند؛ در نتیجه پناهندگان كالای بازارهای خرید و فروش برده شدند.

چنگ‌آن و كیوآنژو از زمان اوج سلسلة ساسانی، با ایران مبادلات فرهنگی داشتند و پرستشگاههای زردشتی، مسیحی، بودایی و آیین‌ مانی در این شهرها با هم رقابت می‌كردند. ایرانیان زردشتی كه در زمان اوج حكومت ساسانی به چنگ‌آن نقل مكان كردند، معتقد به زمان بیكرانه بودند. اعتقاد به «زَروان اَكرَن» در زمان بعد ضعیف شد؛ اما زروانیان به منجی جاوید باور پیدا كردند. در میان پناهندگان ایرانی، زیاد بودند كسانی كه توانایی مالی و هوش سرشار داشتند و جذب در جامعة مشترك ایرانیانی شدند كه قبلاً آمده بودند؛ اما ایرانیها محدود به پیروان زردشت نبودند. در میان آنها عده‌ای بودایی هم بودند.

در ختن كه جزئی از ناحیه خودمختار اویغور در ایالت خین جیانگ5 ـ تركستان شرقی ـ چین است، منابع بودایی ترجمه‌شده به زبان ختنی (از زبانهای ایرانی میانه) باقی مانده است. در میان پیروان فرقة نستوری هم كه قرن پنجم در سوریه پدید آمد، عده زیادی ایرانی بودند. در میان اسامی نستوریان چنگ‌آن و كتابهای دینی آنها واژگانی كه ریشه در زبان ایرانی دارند، دیده می‌شود. دورة آسوكا6 كه سه امپراتور یعنی سوئیكو (554 ـ 628)، سایمه (594 ـ 661) و تنمو در آن حكومت كردند، همزمان با چنین دورانی است.

از زمان انتقال پایتخت به هه‌جوكیو توسط امپراتور گنمه (سال710) تا انتقال پایتخت به ناگائوكاكیو به وسیله امپراتور كانمو (سال784) در دورة نارا7 آثار هنری ایران به میزان زیادی به ژاپن وارد شدند. دورة نارا زمانی است كه ایران دورة ساسانی فروپاشید و زبان فارسی جدید كه با حروف عربی نوشته می‌شد و در آن لغات عربی زیادی وارد شده بود، جایگزین فارسی میانه شد. اعراب فاتح ابتدا در دمشق حكومت امویان (661 ـ 749) را تأسیس كردند؛ اما بعداً عباسیان (749ـ 1258) در بغداد جایگزین آنها شد. تا حدود سیصد سال دربارة وضعیت سرزمین اصلی ایران تا مناطق غربی چین چند زیادی نمی‌دانیم.

با توجه به متون عبری متعلق به قرن دهم كه در تركستان شرقی كشف شده است، نگارش فارسی جدید به حروف فارسی میانه و نیز حروف عبری و آرامی نبود، بلكه باید به حروف عربی بود. در دورة نارا هم ایرانیانی به ژاپن آمدند. هرچند در وطن اینها زبان فارسی میانه با اخذ لغات عربی به زبان فارسی جدید تغییر كرده بود، اما زبانی كه آنان صحبت می‌كردند، فارسی پیراسته از واژگان عربی بود. ایرانیانی كه در دورة نارا به ژاپن آمدند، كسانی از سرزمین اصلی ایران نبودند، بلكه نسل دوم و سوم ایرانیانی بودند كه در شهرهایی چون چنگ‌آن پرورش یافته بودند. در مورد كسانی نیز كه با كشتی به سواحل ژاپن رسیدند، همین را می‌توان گفت. اگر تلفظ كانجی8 نام ایرانیها و مظاهر فرهنگ ایران را مجدداًً به فارسی برگردانیم، این فارسی ویژگیهای اواخر زبان فارسی میانه را دارد.

 

تأثیر فرهنگ ایران بر ژاپن باستان

محققان زیادی تأثیرگذاری فرهنگ ایران بر ژاپن باستان را از اواخر دورة ساسانی تا اوایل دوره اسلامی تأیید می‌كنند. با این همه، تأثیر فرهنگ ایران از دورة هخامنشی (550 تا 330 ق.م) هم دیده می‌شود. اسكندر مقدونی (356 ـ 323 ق.م) كه سلسلة هخامنشی را از میان برد، پیشروی به شرق یونانی‌گرایی را آغاز كرد. در داخل فرهنگی كه به واسطة فتوحات شرقی اسكندر پدیدار شد، علاوه بر فرهنگ مقدونی‌ـ یونانی، بقایای فرهنگ مصر،‌ آشور و بابل هم دیده می‌شود.

منتقل‌كنندگان فرهنگ یونانی‌گرایی به شرق، ایرانیها بودند. قبل از هخامنشیان، فرهنگهای مختلف مانند مصر، آسیای صغیر، شام (شامل فلسطین، لبنان و سوریه و اردن امروزی) و بین‌النهرین مبادله فرهنگی شرق و غرب داشتند. منتقل‌كنندگان آنها مشخص نیست؛ اما همانند موج منتقل می‌شدند. شیراكاوا شیزوكا9 در كتاب «افسانه‌های چین» می‌گوید كه سلسلة كین10 كه بر سه‌جو حكومت كرد و سلسلة شین11 كه با مناطق شمالی ارتباط داشت، اولین پذیرندگان دانش مناطق غربی بودند. با استناد به گفته‌های شیراكاوا، خاستگاه طالع‌بینی و ستاره‌شناسی (مثل تقسیم مسیر گردش ستارة برجیس به دوازده قسمت و نامگذاری آن با نام حیوانات و یا تقسیم‌بندی این مسیر به 28 قسمت)، بابل است كه اینها قبل از ورود به چین، تغییرات زیادی پیدا كردند. تمام این دانشها بعد از فتوحات شرقی اسكندر به چین وارد شدند.

این فرهنگها در راههای واحه‌ای بین غرب آسیا و چین جابجا می‌شدند. در قسمت‌های شمالی راههای استپی وجود داشت كه احتمالاً نسبت به راههای واحه‌ای قدمت بیشتری داشتند و سكاها كه قومی ایرانی در مناطق شمالی بودند، نقش جابجاكننده را در آنها برعهده داشتند. سكاها با اسب جابجا می‌شدند، پس موارد اختلاف آنها با فرهنگی كه در راههای واحه‌ای جابجا می‌شد، بسیار زیاد بود. فرهنگی كه به وسیلة سكاها منتقل شد، در ابتدا فرهنگ ایرانی مناطق شمالی بود و بعداً به فرهنگ ایرانیی مبدل شد كه به تبادل با فرهنگ یونانی ـ‌ رومی اروپای شرقی پرداخته بود و در‌آن تفاوتهایی با فرهنگ ایرانی كه به چنگ‌آن وارد شد، دیده می‌شود.

بعد از اسكندر، امپراتوری او رو به افول نهاد و سلوكیان روی كار ‌آمدند و با تضعیف سلوكیان، ارشاك (اشك) كه از چادرنشینان ایرانی بود، سلسلة اشكانیان را بنا نهاد (247ق.م تا 225م) و زبان پارتی در كنار فارسی، زبان رایج جادة ابریشم شد. قلمرو اشكانیان از سند تا بین‌النهرین بود و شهرهای پراكنده از مناطق غربی چین تا جنوب غربی آسیا را در بر می‌گرفت.

كشور «آن‌شی‌كائو»12 كه در «كتاب ‌هان» آمده، برگرفته از تلفظ ارشاك، بنیانگذار كشور پارت است. تلفظ حرف r در مناطق غربی با تلفظ چینی n مشترك بود. پس بانتائو13 كه آنسوكو ارشاك آن را متحد كرد، پارت (ایران اشكانی) است. پارت در زبان پارسی باستان «پَرثَوه» ثبت شده است. پارت در «كتاب هان» پوك‌تائو14و باتائو15 ثبت شده است. پارت در زبان پهلوی شمالی با پارس در زبان پهلوی جنوبی یك لغت هستند كه در زبان یونانی و لاتین «پرشیا» نوشته شده است.

 

پی‌نوشتها:

1 ـ Asuka آسوكا نام منطقه‌ای در جنوب دشت محصور، در میان كوههای «نارا»ست. در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم،‌ امپراتور سوئیكو پایتخت خود را در این منطقه قرار داد.

2ـ Chang-an چون در قدیم پایتخت چین بود، به نام پایتخت غربی هم شناخته می‌شود.

3 ـ Quanzhou بندرگاهی در ایالت فوجان كه از دورة تانگ تا دورة یوآن مركز تجارت دریای جنوب بود.

4 ـ Fujan نام ایالتی در جنوب شرقی چین، در كنار كانال تایوان.

5 ـ Xinjiang در زبان فارسی بیشتر سین‌كیانگ نوشته شده است.

6 ـ در تاریخ هنر و به هنگام تقسیم‌بندی دوره‌ها، به دوره‌ای گفته می‌شود كه با محوریت حكومت ملكه سوئیكو از هنگام ورود دین بودایی تا انتقال پایتخت به هه‌جو (نارای فعلی) به طول انجامید. از دید فرهنگی و سیاسی هم به دوره‌ای گفته می‌شود كه از اواخر قرن ششم تا اوایل قرن هفتم به طول انجامید.

7 ـ Narajidai: فاصلة بین سالهای710 تا 784 را كه مركز حكومت در نارا بود، چنین می‌نامند.

8 ـ Kanji: حروف چینی؛ همان‌طور كه از نامش پیداست، حروفی است كه در چین پدیدآمد و بعدها كره‌ای‌ها و ژاپنی‌ها از آن اقتباس كردند.

9. Shirakawa Shizuka: چین‌شناس ژاپنی (1910 ـ 2006).

10. Qin: سلسله‌ای از شاهان چین كه از سال 778 تا 206ق.م بر مناطقی از چین حكمفرمایی كردند و از سال 221 تا 206ق.م قبایل چین را متحد كردند.

11. Shin: نام كشور چین برگرفته از نام این قوم و سلسله است. آنها از 1106 تا 376ق.م بر بخشهایی از چین حكومت كردند.

No comments:

Post a Comment