Saturday, 24 July 2021

 

  • دکترمحمد عجم "جام ارجان و رازهای پنهان تمدن ایران، دریای پارس 1400

 


تمدن ارجان(ارژنگ، ارگان)  و جام ارجان یا جام پسر کورلوش

جغرافیای ایران بسیار شگفت انگیز است یکی از عجایب آن این است که راجع به هر تمدن و تاریخ و فرهنگ کهنی که صحبت شود بخشی از آن به ایران و جغرافیای ایران مرتبط است از  تمدن سومر و اکد  و ایلام تا تمدن گندهارا  و موهینجو دارو تا فرهنگ بودایی و هندویی تا فرهنگ اسلامی  تا تمدن ترکی تا رومی و مصری  و ... در هر مورد که پژوهش شود اشاره به  ایران در آن لازم می آید. پس  ایرانی با هیچکدام از این تمدنها احساس بیگانگی نمی کند  این مزیتی است که  شوینیزم و بیگانه ستیزی را  از ایرانی دور می کند.

جام ارجان امسال به عنوان نماد کاروان المپیک انتخاب شد.

تصویر یکی از گلهای تخت جمشید(گل خورشید) که با گل جام ارجان شباهت دارند

جام ارجان دنیایی رازها و سخن های ناگفته دارد که البته مسئولان مربوطه از زمان کشف تصادفی آن را از افکار عمومی دور نگه داشتند اما امسال لگوی المپیک شد و به عوام معرفی گردید که جای خوشوقتی دارد حتی اگر چه خیلی دیر هنگام. چنین آثاری در هرجای دنیا کشف میشد خوراک رسانه های گروهی برای ماهها و به کرات بود لگوی کاروان المپیک ایران ( بشقاب مفرغی جام ارجان بهبهان)، هفت دایره و پنج ردیف نقاشی مربوط به آداب و رسوم زندگی آنزمان را دارد در این نقشها بخشی از تاریخ فراموش شده ایلام یا تمدن خوزی حکاکی شده است. لگوی ملی ژاپن هم  شباهت به جام ارجان و گلهای تخت جمشید(گل خورشید) دارد که به آن چرخ دهر ،روزگار؛ چرخ اجل؛ چرخ گردون نیز می گفتند, این لگو یک شکل معمولی و اتفاقی نیست یک شکل مقدس است و از مصر تا هند و چین و ژاپن تاثیر خود را نشان می دهد. لگوی ادیان هندی و بودایی و ...  شبیه به دایره مرکزی جام ارجان است در هندوستان آرم ملی هندی چرخی 24 پَر  و در ژاپن لگوی ملی چرخی 16 پره و در ایران لگوی بسیاری از آیین ها چرخ 12 یا 8 پره است. همه اینها معانی و مفهوم و چم دارد.

  دایره های چرخ مانند سینی ارجان

 اَرجان یا ارگان/آریگان نام باستانی بهبهان متعلق به دوره ایلامی/خوزی ، در ایران است . بقایای خرابه‌های شهر در دو طرف حاشیه رود مارون حدود ۵۰۰ هکتار است سال 1361 در نزدیکی این محوطه باستانی، آثار یک آرامگاه از هزاره دوم قبل از میلاد کشف شد که باب جدیدی در باستانشناسی این محوطه تاریخی و کل منطقه گشود.  آرامگاه شخصی بنام کیدین که دارای تابوتی بزرگ از جنس برنز بود. به همراه این تابوت یک حلقه طلایی، 98دکمه زرین، ده ظرف استوانه‌ای، یک خنجر، یک میله نقره‌ای، تنگ و ساغر و سینی برنزی دارای تصاویر متنوع پیدا شدند سینی برنزی که پس از رسوب زدایی مشخص شد مصور است و سه هزار سال قدمت دارد و داستانی مهم و مقدس را به تصویر کشیده است. جام ارجان ۱۹۶ نقش دارد که ۱۱۴ نقش به انسان، ۲۰ نقش به پرنده، ۲۰ نقش به درخت و ۴۰ نقش آن به حیوان اختصاص دارد و البته اشیا و ابزار آلات موسیقی و ورزشی نیز در آن وجود دارد.  نقش‌های سینی ارجان شامل 5 دایره نقاشی یک گل شانزده‌پر در مرکز شبیه به آفتاب گردان و یک نوع گل داوودی است اشتباها آنرا نیلوفر معرفی می کنند این گل نمادی و رمزی است از  خورشید و چرخ گردون که مشابهه آن در تمدن سومری و بین النهرین نیز وجود دارد. در یک دایره شیر، و چارپایان و پرندگان مربوط به اجرای آیین های مختلف قرار دارند  و هفت دایره یا حلقه نشانه عدد مقدس 7 است عدد 7 در دین یهودی و بسیاری از ادیان و مذاهب مقدس است ریشه این تقدس مشخص نیست اما همانند خیلی از نمادهای ادیان معروف مثل چرخ دارما  ، چرخ گردون و سواستیکا و ... سابقه در ادیان کهنتر دارد. در جام ارجان 7 دایره هم مرکز نشان داده شده که در حلقه اول گلی شانزده پر، قرار گرفته با ای ايلامی، که ترجمه آن "کيدين هوتران پسر کورلوش" می باشد. کورلوش و کوروش می توانند یک نام باشند زیرا در آوا شناسی ر " و "ل" به یکدیگر تبدیل می شوند اینگونه گلها که در تخت جمشید هم فراوان است بیشتر آیکون خورشید بوده  و در چرخ دارما نیز این شکل را می توان دید همچنین سواستیکا و صلیب شکسته نیز آیکون خورشید است و همه اینها ریشه های کهنی دارند و همگی الهام گرفته یا مرتبط به خورشید است و شعاع ها یا پر های گل خود می تواند مفاهیم مهمی را بیان کند. یکی از قدیمی ترین و نخستین الهه ها که توسط انسان پرستیده شده است خورشید است به همین دلیل نمادهای خورشید و نام های خورشید بسیار متنوع است از سور و سول گرفته تا خور و هور و آفتاب تا روژ و روز و ...   

 


 بنظر می رسد که 12 برگ نشانه 12 ماه سال و 16 برگ نشانه 12 ماه و 4 فصل سال باشد از طرفی اصول و راههای سعادت در آیین بودایی 8 مرحله دارد و خانه های رستم هفتخانه است و ره های طریقت هم 7 است. و 7 عدد مقدسی در بسیاری از مذاهب است  اما راز این اعداد هنوز با قاطعیت مشخص نشده است این شکل که ظاهری شبیه به گل دارد در دوره های نخست ربطی به گل نیلوفر نداشته و بعدها آنرا منسوب به گل کرده اند که البته بیشتر شبیه به آفتابگردان است تا نیلوفر آبی ، اصولا شباهتی به نیلوفر آبی ندارد.

نشان ملی ژاپن که یک نماد در معابد بودایی و شینتویی هم هست و دارای 16 برگ هست مطابق همان نمادی که در سینی ارجان و نمادهای تخت جمشید و چرخ درامای هند هست. 

 چرخ دارما" یا dharma chakra  در واقع چرخ دهر، چرخ گیتی ، روزگار و سرنوشت است چاکرا یعنی چرخ و دارما با واژه  دهر (روزگار) و درمان پارسی از یک ریشه هستند امروزه به معنا و مفاهیم مختلفی ترجمه شده اند ولی سرنوشت ، بهروزی سلامت و اقبال و چرخ زندگی معنی نخست آنها بوده است. چرخ درما یا چرخ گیتی قدیمی ترین نماد است که کاربرد خود را بطور مستمر حفظ کرده است. این نماد در ایران باستان و تمدن سومری و ایلامی نیز وجود داشته است در  مرکز جام ارجان  نیز چرخ دارما بصورت یک گل 16 پر نقش بسته است در تخت جمشید نیز این گلها به فراوانی وجود دارد. در خراسان بزرگ و افغانستان امروزی و  در تمدن گندهارا یا قندهار رد پای قدیم این چرخ به همین شکل امروزی دیده می شود. در هند دارما چاکرا  در دوره  آشوکا پادشاه قدرتمند قرن چهارم قبل از میلاد به عنوان گردونه قانون استفاده می‌شده‌است. اکنون تصویر این گردونه به رنگ سورمه‌ای و با بیست و چهار پره بر روی پرچم هند قرار دارد.

تا کنون تصور بر این بود که  آیین بودا نخست در سده پنجم پیش از زایش مسیح در هندوستان پیدا شده است اما اکنون با مطالعه نمادها می توان پی برد که ریشه این آیین در جغرافیای تمدنی ایران باستان بوده است و ظهور تکاملی آن در افغانستان امروزی بروز کرده است اما در هندوستان بقا و عمر دراز تری و قدرتمندی پیدا کرد  و بیش ۱۵۰۰ سال در آن سرزمین ماند و سپس به سرزمین‌های دیگر کوچید. بوداییان بر این باورند که در این ۱۵۰۰ سال آموزه‌های بوداگرایی سه بار دستخوش دگرگونی شده‌اند و در این باره اصطلاح «سه بار گردش چرخ آیین» را بکار می‌برند. چرخشگاه هر کدام از این دوره‌ها را هم هر ۵۰۰ سال می‌پندارند.

 



بر روی بعضی از این چرخ ها فال و بخت شده است و یا داخل ان برگه های فال و سرنوشت هست افراد با چرخاندن آن در یک نقطه ای که ساکن می شود فال خود را بر می دارند. معمولا در این فالها به فرد امیدواری داده می شود. نمادها و آموزه‌های دوره‌های پیشین همراستا با آموزه‌های تازه به تاثیر خود ادامه داده‌اند.

بنمایه‌ای که همه این آموزه‌ها به آن پایبند بوده‌اند همانا اصل نپایندگی هستی است. این باور که هیچ چیز این جهان هستی پاینده و پایدار نیست. اصطلاح چرخ آیین (چرخ دارما) (Dharmacakra)  بعدها در میان بوداییان تبت محبوبیت زیادی پیدا کرد و بخشی از عبادت روزانه شد و در موارد عبادی و نیایشی نقش پر رنگی گرفت.

امروزه از چرخ دارما برای دعا هم استفاده می شود و هدف  از گرداندن این چرخ‌ها بدست پیروان آیین بودا همانا نمادی از خواندن سوترا و سخنان بودا است .

بر روی و در درون این چرخ‌ها افسون‌هایی (مانتراهایی) شده‌است. افسون‌ها سخنانی ژرف به گونه‌ای بسیار نمادین هستند. این چرخ‌ها را می‌توان در جوامع گوناگون بودایی یافت اما تنها در تبت است که بخشی جدی  از زندگی روزمره مومنان بودایی را تشکیل می‌دهند.

 

 شهر ارجان در کتابهای کهن

ارجان نامی تغییر یافته و معرب شده است و اصل آن می تواند ارژنگ ، ارگان ، اورگان باشد . در کتب عربی بسیاری که در زیر فهرستی از آنها آورده شده است در مورد ارجان(ارژنگ) مطالبی شده است و همه آنها از اهمیت تاریخی و اقتصادی و موقعیت جذاب طبیعی آن  مطلب اند و نشان می دهد که ارجان شهری تاریخی و مرکزی تمدنی بوده است که حتی با شوش قابل مقایسه بوده است اما ارجان چند بار با زلزله و عوامل دیگری تخریب شده است. از این ها می توان پی برد که ارجان بدلیل اینکه بین منطقه سردسیر و گرمسیر واقع شده است موقعیتی ممتاز داشته و بدلیل آب و هوای خوش محل کوچ زمستانی و تابستانی بوده است و محلی جذاب برای پادشاهان بوده است.

متاسفانه تمدن های قبل از دوره هخامنشی بدلایل متعددی مورد اهمال واقع شده است دلیل نخست ان اینکه آثار و مکتوباتی از آن دوره ها باقی نمانده و یا بسیار نادر است. اما در مورد سلسله هخامنشی هم آثار قابل ملاحظه ای مانده و هم در کتب رومی ها و غربی مطالبی از آنها بجا مانده است. های دوره قاجار و پهلوی در مورد آثار تمدنی هنوز در ابتدای راه خود بود و تحت تاثیر کتب قرون گذشته بود که عمر انسان را 7 هزار سال تخمین می زدند و بر این اساس نظریه مهاجرت آریایی ها را به سه هزار سال قبل نسبت می دادند این نظریات بسیار ناقص بوده است تحقیق و پژوهشهای زیادی لازم است تا روزنه ای بسوی بخشی  از حقایق و دوره های تمدنی گم شده و زندگی بشری در ایران گشوده شود. زمانی خوزستان از نظر آب و هوایی و انبوده حیوانات و گیاهان شباهت زیادی به جنگلهای امروزی آفریقا مانند جنگلهای کنیا، اوگاندا و نشنال پارکهایی مانند کروگر داشته است حتی نسل حیات وحش انواع حیوانات درنده و غیره از جمله شیر و گور خر و گاومیش و انواع آهو و پلنگ  تا سده های اخیر قابل ردیابی است. این فرضیه که حتی روزگاری خلیج فارس یک دریای کوچک تر و آب شیرین بوده است بطور جدی مطرح است بر اساس فرضیات جدید ردپای انسان در دشتهای خوزستان و دامنه های البرز به 30 هزار سال قبل می رسد و اینکه مهاجرت از این منطقه بسوی اروپا انجام شده و در دوره ها و یا هزاره های بعدی مهاجرت معکوس بسوی فلات ایران صورت گرفته است. زندگی انسانهای شکارچی و انسانهای دامدار  بر اساس مهاجرت  شکل می گرفته است و یکجا نشینی انسان بسیار متاخر است و قدمتی بین  5 تا 7 هزار ساله دارد  امروزه ما با توسعه علم حق داریم بر خیلی از گفته های تاریخی خط بطلان بکشیم .

دوره هخامنشی ایران تمدنی و حکومتی بسیار گسترده برپا ساخت که در دوره ای قلمرو آن از خلیج بنگال تا مصر و  روم و ... گسترش داشت. اما این تمدن یک شبه شکل نگرفته است و مدیون و میراث دار تمدنها و ادیان و مذاهب  قبلی خود نیز بوده است بسیاری از نمادهای هخامنشی را می توان در تمدن ایلامی و سومری هم یافت. در مورد ادیان دوره هخامنشی نیز ناگفته و اسرار کشف نشده فراوان است. کارکرد خود تخت جمشید هرگز یک کاخ سلطنتی نبوده است کارکرد آن بیشتر مجموعه معابد بوده است مجسمه ها هیچکدام تزئینی نیست بلکه نمادهای دینی و مذهبی است و هرکدام کارکرد ویژه خود را داشته است. در دوره هخامنشی انواع مذاهب و ادیان بوده و همان حالتی که امروزه در هند وجود دارد.

 شمس الدین مقدسی (محمد بن أحمد المقدسي المعروف بالمقدسي البشاري)، در کتاب أحسن التقاسيم في معرفة الأقاليم، ص 52 ،421، 425، و جلد 2 ص 630، جلد 1, ص 74، جلد 2، ص 634. در مورد ارجان و مناطق اطراف آن وصف های خوبی دارد او است :

ارگان دهستانی است با بناهای فاخر ، بسیاری از خوبی ها ، شهرهای بزرگ ، خانواده های متحد ، در آنجا یخ و برف ، خرما ، لیمو و انگور ، مرکز  انجیر و زیتون است و در آنجا از روغن دنبه برتر   صابون درست می کنند، خزانه داری فارس و عراق است و به دشت خوزستان و اصفهان پیوسته است دارای رودخانه ای سیل آسا هستند که منطقه را به دو بخش قطع می کند (خزانه فارس والعراق ومطرح خوزستان وأصفهان بها نهر غزير يشقّ البلد) ، و مسجد حسن عامر دارای یک چراغ بلند و زیبا از ساختمان خود در لبه بازارها است. دارای یک سنگ بزرگ است دارای درهایی است که هر شب بسته می شود ، و از ردیف های صلیب عبور می کند ، و درهای چهار طرف رو به یکدیگر هستند ، و شما چیزی بهتر از بازار گندم نمی بینید ، در زمستان تمیز و خوب است ، جنگلی از نخلها و باغها  است  و اب چاههای آن شیرین است ، و هرآنچه در مورد نان ، ماهی و یخ  می خواهیدتعریف کنید. اما در تابستان جهنم است ، و رودخانه آب از زمان برداشت انگور تا زمان فصل باران نمکی است و ثروتمندتر از  زنان   آنها در هیچ جا  نمی بینید. ارجان  شش مسیر دارد ، مسیر اهواز ، مسیر رشهر ، مسیر شیراز ، دنباله راسفا ، مسیر  میدان، مسیر کیالین  ، و این از فتوحات عثمان بن ابی العاص است و مسجد جامع آن را حجاج جومه ساخته  است:


آب شرب آنها از رودخانه است اسم روستای آن شاهپور است کوهستانی و زیبا است  شبیه به غوطه دمشق است  شاهپور پسر فارس آنجا را بر همه بلاد از خراسان تا خوزستان  ترجیح می داد در مورد ارجان ،  یک منطقه بزرگ ، دشت ، کوهستانی و دریایی است که دارای نخل ، انجیر ، زیتون ، درآمد و نعمت فراوان است.  ارجان نام پس گرگیسیا پسر فارس بوده که بر پدرش غضب کرده  و به این دهستان مهاجرت نموده  و بعضی دهستانهای دیگر اردشیر کوره را ضمیمه کرده است و  استدلال وی درباره ساخت رامهورموز از فارس قوی است ، ممکن است یکی ملحقات  به خوزستان  باشد .

الادريسي، در نزهة المشتاق في اختراق الآفاق، جلد 1، ص 404 ،411، 412. در مورد منطقه مفصل است و از جمله :

ارجان ، این مرز بین پارس و خوزستان است.(در متن عربی همواره خوزستان بکار رفته است) این شهر بسیار خوبی است و دارای حسن و جمال  ، حاصلخیز و بارور ، نخل ، انگور و میوه های عمومی مانند گردو ، مرکبات ، هلو ، فراوانی و  زیادی زیتون و روغن و آب آن گوارا  نیست .  در مسیر  دروازه  ارجان ، که راه به بسوی  خوزستان است و بر روی رودخانه طعب قرار دارد ، پلی منتسب به الدیلمی ، پزشک حجاج بن یوسف ، قرار دارد . یک پل چند ستونی که  بین عمودی های آن از روی سطح زمین هشتاد پله است .

نویسنده حدود العالم ص 146 ( محدوده دنیا) : ارجان شهری بزرگ و تفرجگاهی با تجارت بسیار ، برکات گسترده و هوای خوب. و در محل استراحت آن چشمه ای از آب وجود دارد که عمق آن هیچکس درجهان نمی داند ، و از آن آب کافی بیرون می آید تا یک آسیاب آبی را بچرخاند و سپس بر روی زمین جاری می شود. ملاس خوبی از این شهر برخاسته است.

تاریخ الطبری، جلد2، در ص92 و 94. است: قباد (گوباد)  بین اهواز و فارس ، شهر ارجان را بنا کرد. گوباد دستور داد و آن را در نقطه ای بین پارس و سرزمین اهواز بنا كردند ، و نام آن را رام گوباد گذاشت كه بومگ آباد نامیده می شود و به آن ارجان و شهر  نیز گفته می شود و روستاهایی در آنجا ساخت  دهستان  رام هرمز  از ان جمله است.

ابن خردادبه  دركتاب المسالك والممالك , ص 46. است :  شهر  ارژنگ و روستاهای آن ، باش ، ریشهر ، اسلگان ، مولگان ، فرزک ، و از شیراز به شهر گور بیست فرسخ ، و از آنجا به دشت پیاز هفت فرسخ ، و از نوبندگان به شیراز بیست و سه فرسخ ، و بین شیراز و شاهپور  بیست فرسخ ، و بین شیراز و گور بیست فرسخ ، و از شیراز به شهر استخر ده فرسخ. ، و از شیراز به زارکان ، چهار فرسخ ، و سپس به استخر ، هشت فرسخ.

قدامه بن جعفر در  الخراج و صناعه الکتابه , ص 85.نوشت:

و عثمان بن ابی العاص ، در پایان خلافت عمر ، پیمانی صلح برای مالیات و جزیه گشود.

و از نشاپل  تا ارژنگ  ، پنج فرسخ و از شهر ارژن تا داسین ، هفت فرسخ است .

مسعودی گفت: و خانه ای از آتش در شهر ارجان در سرزمین پارس در روزگار بهرام سیف برپا شد

استخری ( الإصطخري)، در المسالك والممالك ، ص 71، 78.  است:

این یک شهر بزرگ است ، از نظر خیر و برکت فراوان، با نخل، زیتون و گرمه ، دارای بیابان ، دریا ، دشت و کوهستانی است و آب آن جریان دارد و بین آن و دریا یک مرحله وجود دارد. بزرگترین شهر پارس شیراز است ، سپس در بزرگی فسا است ، بعد از آن سیراف قرار دارد و بعد از سیراف ارجان از نظر بزرگی قرار دارد بعد از ارجان  توج ، شاهپور ، استخر ، کاتاه ، دارابگرد ، گور ، گناوه ، نوبنگان و گندکان که در بزرگی به یکدیگر نزدیک هستند.

در مورد مناطق و روستاهای شهر ارجان ، (ارژن) و شهر آن ارجان است ، بازرنگ منبر(منظور مسجد جامع است) ندارد و کشور شاهپور منبر دارد ، ریشهر منبر دارد ، بنیان منبر ندارد و کاکاب منبر ندارد و دیر ایوب نیز منبر ندارد.  و الملگان منبر ندارد ، و سلگان منبر ندارد و گلدکان منبر ندارد ، و خانگاه آل عمر منبر ندارد ، و فرزک منبر دارد ، هندیگان ارگان منبر ندارند و  مهربان منبر دارند و گناوه  منبر دارد و شینیس منبر دارد و چوان نجس منبر ندارد. و اما در مورد زموم آن ، هر كدام از آنها دارای شهرها و روستاهای جامعه خود هستند ، مالیات هر منطقه از آن توسط رئیس كردها تضمین شده است ، و آنها  مردان برای حفاظت از  كاروانها و حفظ جاده ها و معاونان سلطان هستند. در آنجا بادنجان می روید که غذای شاهان است.

صلیب یا چرخ گردون و سابقه آن در تمدن ایرانی 





انسان خورشید را عامل زندگی می دانسته و واژه چرخ زندگی یا فلک یا چرخ روزگار چرخ دارما الهام گرفته از آن است و تصور می کردند خورشید همانند یک چرخ همواره در حال چرخیدن است و این چرخش دایمی است و سرنوشت انسان به ان پیوند دارد. گل ١٢ پره تخت جمشید ابتدا نماد خورشید، چرخ گردون، سپهر گردون و چرخه حیات بوده است بعدها در پرچم ایران درفش کاویانی و دوره ساسانی بصورت ۴ پر هم درآمده است ١٢ پر نشانه خورشید و ١٢ ماه و ۴ پر نشان چهار فصل است و جمعا بصورت ١۶ پر آیکونی است که قدمت آن بیش از پنج هزار سال است و هنوز تصاویر آن در معابد و اماکن مذهبی وجود دارد و امروزه نماد مقدس در معابد بودایی و هندویی است و هم مورد استفاده است .سواستیکا نیز از همین آیکون نماد و نشانه گرفته است. قدیمی‌ترین رد پای آن را در سنگ نگاره مجسمه ای در سر پل ذهاب می توان دید که احتمالا به آنوبانی نی پادشاه لولوبی و به ۴ هزار سال پیش به ایلام (تمدن) مربوط است بعد از آن در تخت جمشید و در جام ارجان هم می‌توان آنرا دید در حال حاضر معابد بودایی و هندوی این نماد رابه عنوان نماد مقدس دارندو در ژاپن نماد ملی گرایان است.



صلیب که واژه معرب چلیپا می‌باشد نماد و تندیس مسیحیت است. این نماد در فرهنگ آریایی به معنای بخت خوب و تولد دوباره است. بعضی آن را از نشانه‌های خدای تموز نامیده‌اند خدای تموز نیز در واقع نام دیگر خورشید است (آفتاب چله تموز) در لغت‌نامه دهخدا آمده‌است: صلیب . [ص َ] (ع اِ) چوبی است که ترسایان در زنار بندند و به فارسی آن را چلیپا گویند و نوشته‌اند که صلیب معرب چلیپ است .(غیاث اللغات) . البته مصحح برهان قاطع ذیل کلمهٔ چلیپا به غلط توضیح داده که چلیپا مأخوذ از آرامی صلیبا (عربی صلیب) است. این توضیح نادرست است زیرا در فارسی حرف ص عربی به چ تبدیل نمی‌شود بلکه بر عکس چ فارسی در زبان عربی به ص یا س و ش و تش تبدیل می‌شودمانند:(چین = صین - چغندر= شمندر- چراغ = سراج) فردوسی گوید:به درگاه بردند چندی چلیب + نسیم گلان آمد و بوی طیب. داغی است مر شتران را بر شکل چلیپا. (منتهی الارب). ایرانیان باستان و سپس زرتشتیها برای سده ها از این علامت به عنوان نماد ( سرنوشت و چرخه زندگی و جاودانی) استفاده می‌کرده‌اند. نشانه‌های از اینگونه علایم بر روی قبرها نیز مشاهده شده‌است صلیب شکسته که قدمت آن به حدود ۶ هزار سال پیش برمی گردد و نمونه‌هایی آن در غرب ایران و در تمدن سند نیز پیدا شده‌است نشانه حوزه تمدن میثرا(ایزد مهر) است. ایرانیان قدیم به تجربه یافته بودند که خورشید - آب - باد و خاک(زمین)، دلیل پدیداری زندگی و چرخه زندگی و رویش‌هاست. این ۴ گوهر از عوامل خلق‌کننده هستند و بنابراین برای آن‌ها تقدس قایل بودند. مردم برای خورشید شکل‌ها و نمادهای مختلفی ساختند که از میان آن‌ها می‌توان به دایره ای که ۴ بازو یا ۴ دسته به‌شکل صلیب داشت یا علامت+ یا علامت X یا چرخ گردون از جمله آیکونهای خورشیداشاره نمود. دایره باشعاع‌های متعدد و همچنین گل لوتوس و گل آفتاب گردان از نشانهای دیگر خورشید است. این ایده و تفکر و نماد از جغرافیای تمدن ایران باستان به مذاهب بودایی ، هندویی و مسیحیت یافته است. این تصویر که مردی را در لباس ویژه مقدسین در حال نگهبانی از درخت سرو نشان می دهد و بالای سر او ردیفی از گل خورشید هست یکی از قدیمی ترین نمادهای مذهبی و الگو برای نمادهای دینی بعدی در دنیا بوده است. آنچه در بالا به شکل گل آفتاب گردان دیده می شود . خورشید است و 12 برگ آن نشان 12 فصل سال است و حلقه دایره ای داخل آن نشان چرخش روزگار و چرخ گردون است . این نشان الگویی شده برای صلیب مسیحی و برای نماد هندوها از دوره آشوکا. ساده تر آن بصورت صلیب در نقش رستم ارامگاه 4 پادشاه ایرانی در داخل بلند ترین صلیب حجاری بر کوه است. همین نماد، الگویی شده برای بودایی ها و نماد بسیار معروف معابد بودایی ژاپن است. ضمنا بر خلاف انچه تا کنون پنداشته میشد بودا ایرانی است و بودای بامیان ناگفته های زیادی دارد گل خورشید در پرچم ژاپن بصورت 16 پره نماد دیگری از خورشید است که از آیکون های مقدس بوداییان ژاپن است.↵به نظر می‌رسد کهن‌ترین آیینی که از علامت صلیب (چلیپا) به عنوان نماد دینی استفاده کرده مهرپرستان بوده‌اند. اما هیچ تاریخ دقیق و مشخصی برای پیدایش و چگونگی آیین میترا وجود ندارد. با یافته‌هایی که تاکنون آشکار شده است، می‌توان گفت یکی از تاثیر گذار ترین و کهن‌ترین آیین های ایرانی میترایی بوده و قدیمی‌ترین علامتهای کشف شده از صلیب مربوط به آیین مهرپرستی است. کردستان و گیلان و قوم ماد و کاسی از جمله اقوام و مناطقی است که میترایی و مهرپرستی در مورد آن‌ها گزارش شده‌است(احسان طبری). صلیب + ساده شده از شکل‌ها و تصوراتی است که از خورشیدوجود داشته مانند دایره‌هایی با ۱۶- ۲۴- ۱۲ شعاع یا پرتو بنظر می‌رسد در یک دوره تکاملی تصویر خورشید از شکل گل آفتاب گردان به علامت + ساده‌تر شده‌است و تنها با شکل + و یاضربدر و شکل ستاره پنج پر * درآوردند گفتنی است که علامت * که بر روی کلاه کوروش کبیر دیده می‌شود نیز آیکون خورشید است ولی امروزه آن را با علامت ستاره می‌شناسیم. شکل ۱۲ پر صلیب هم وجود دارد که ممکن است همزمان آیکون خورشید و ۱۲ ماه سال باشد. اما در مجموع می‌توان گفت + صلیب یا چلیپا یا چار پایه یا چهار پره، نماد ساده خورشید تابان نیز هست ممکن است ۴ خط آن نماد فصل‌های سال یا نماد ۴ عنصر اصلی آب - باد و خاک و نور باشد. خورشیدپرستی و آیین مهر یا میثرا در مصر و ایران و هند و بخشی از اروپا قرن‌ها قبل از مسیحیت وجود داشته‌است احتمالاً آیین مهرپرستی ابتدا در شمال غرب ایران رایج بوده‌است اما نشانه‌های بارز این آیین در ۴ صلیب آریایی نقش رستم قابل مطالعه است.




 دین زرتشتی ادامه آئین میترایی است. به هر حال صلیب و ایکون خورشید موضوعی است که  در سال ۱۳۸۳ در یک مقاله فارسی توسط دکتر محمد عجم مطرح شده وولی اهمیت زیادی دارد و اثبات آن می‌تواند در دنیای مسیحیت واکنش‌های سختی را در پی داشته باشد. هنوز اسناد علمی محکمی این فرضیه را پشتیبانی نمی‌کند. اما با توجه به چند نمونه چلیپای کشف شده و سنگ نگاره‌های کردستان و لرستان و گیلان که قدمت بیشتر از سه هزار ساله دارندو کشف بعضی علامتهای خورشید در قبر فرعون و همچنین در تمدن ایران - بین‌النهرین و هند اثبات این فرضیه به واقعیت نزدیک تر شده‌است. آیا مسیحیان علامت صلیب راهم مانند درخت سرو و شب یلدا و غسل تعمید از میترائیسم ایرانی گرفته‌اند؟ با توجه به اینکه اقوام آریایی و ادیان و مذاهب منطقه ایران و روم شرقی به ویژه میترائیسم این نمادها را به‌طور گسترده استفاده می‌کرده‌اند و این نمادها در دوره خشایار و داریوش به مصر نیز منتقل شده‌است؛ و حورس، خورشید خدای فرعونهای مصری هم بوده‌است. کار برد صلیب به عنوان نماد مسیحی به صورت دایره ای به صورت دوپایه در پایین و دوپایه در بالای دایره اولین بار در میان مسیحیان مصر و قبطی‌ها دویست سال بعد از میلاد مسیح ظاهر شده‌است که این نوع صلیب دایره دار همان صلیب خورشید پرستان است بنابراین بنظر می‌رسد که صلیب نیز همانند درخت سرو که یکی دیگر از نمادهای میترایی یا پارسی است به مسیحیت راه پیدا کرده و مسیحی شده‌است. چلیپا- سرو- گاو- شیر - عقاب - اسب از مهم‌ترین سمبل‌های ایرانی است بطوریکه پادشاهان و بزرگان و حتی افراد معمولی نام این سمبل‌ها را بر روی فرزندان خود می‌گذاشته‌اند و مهر و نشان خود را از این سمبل‌ها انتخاب می‌کرده‌اند نام اسب و شیر و شاهین از رایج‌ترین نام‌ها بوده‌است مانند صد اسپ - پاشه (باشه)(نوعی عقاب) شیراسب و کهن اسب - تیز اسب و.. .... کتابهایی که به زبان عربی در مورد ارجان و مناطق اطراف مطالبی اند:

1.    الطبری، تاریخ الطبری، جلد2، ص92 ،94.

2.    حدود العالم، ص146.

3.    المقدسی (محمد بن أحمد المقدسي المعروف بالمقدسي البشاري)، أحسن التقاسيم في معرفة الأقاليم، ص 52 ،421، 425، و جلد 2 ص 630، جلد 1, ص 74، جلد 2، ص 634.

4.    كتاب: تاريخ الرسل والملوك ص 719- نوشته: الطبري - مصدر الكتاب : موقع الوراق

5.    ابن خردادبه - كتاب المسالك والممالك , ص 46.

6.    قدامة بن جعفر، الخراج و صناعه الکتابه , ص 85.

7.    كتاب: الخراج وصناعة الكتابة -نوشته : قدامة بن جعفر بن قدامة بن زياد البغدادي ، أبو الفرج، متوفى : 337هـ ناشر : دار الرشيد للنشر ، بغداد - الطبعة : الأولى ، 1981 م

8.    المسعودي، مروج الذهب و معادن الجوهر، جلد2، ص243.

9.    الإصطخري، المسالك والممالك ، ص 71، 78.

10.                       تجارب الأمم وتعاقب الهمم، أحمد بن محمد بن يعقوب مسكويه أبو علي، جلد1، ص172.

11.                       ناصر خسرو ، سفرنامه ناصر خسرو , ص 153.

12.                       الادريسي، نزهة المشتاق في اختراق الآفاق، جلد 1، ص 404 ،411، 412.

13.                       ابن عساکر ، أربعون حديثا لأربعين شيخا من أربعين بلدة, ص 62-63.

14.                       الحازمی الهمدانی، الاماكن او ما اتفق لفظه وافترق مسماه من الامكنه, ص 64.

15.                       [ یاقوت الحموی ، معجم البلدان] مراجعة مرجع

16.                       القزويني آثار البلاد وأخبار العباد، ص 141، , ص 195.

17.                       عبد المومن البغدادی، مراصد الاطلاع على أسماء الامكنة و البقاع, جلد 1, ص 52.

18.                       ابوعبدالله عبد المنعم الحمیری ، الروض المعطار فی خبر الاقطار ، ص 25.

19.                       بروسوی، أوضح المسالك إلى معرفة البلدان و الممالك، صص 137و138.

20.                       اعتماد السلطنة كتاب مراة البلدان، جلد 1، ص 35-37 .

نوشته دکتر محمد عجم ، پژوهشگر تاریخ تمدن و روابط بین الملل.

https://web.archive.org/web/20180831174107/http://parssea.org/?p=8974


https://web.archive.org/web/20201112214718/http://parssea.org/?m=202007

https://parssea.blogspot.com/2021/07/61.html    

 ارجام و تاریخ ایران باستان


No comments:

Post a Comment