Thursday, 6 October 2011

شبکه القاعده

زورآزمایی آمریکا و شبکه القاعده

- همشهری آنلاین -  محمد عجم :1385 تاریخ انتشار
پنج سال پس از آغاز جنگ آمریکا و متحدانش با تروریسم جهانی و هزینه حدود 500 میلیارد دلار، بتازگی آمریکا متوجه شده است که هنوز در ابتدای راه قرار دارد و القاعده تشکیلات خود رادر سراسر جهان بویژه در مغرب عربی مستحکم و قدرتمندتر می کند.
در افغانستان طالبان مناطق وسیعی از استان هلمند را در اختیار گرفته اند و بنظر می رسد برای فروردین ماه سال آینده خود را آماده نبردهای خونینی می کنند. در شاخ آفریقا و درمغرب عربی القاعده نیروهای زیادی را جذب کرده است. ترس از القاعده و یا بهانه حضور تروریست ها ، آمریکا را بر آن داشته تا اقدام به پایگاه دایمی در سومالی ( شاخ آفریقا )  و در شمال غرب آفریقا نماید.
پایگاه دیگر آمریکا برای مبارزه  و تعقیب تروریسم،  در سنگال و چاد  احداث می شود و مناطق مغرب ،الجزیره ،تونس ،موریتانی، سنگال ،نیجر، نیجریه، مالی و چاد را پوشش اطلاعاتی و رهگیری  قرار خواهد داد.
انفجار همزمان در 7 منطقه نظامی الجزایر در بومرداس و تیزی در روز 13 فوریه 2007 و اعلان وضعیت فوق العاده در پادشاهی مغرب نشانه خطری است که از جانب القاعده وجود دارد.
آمریکایی ها از سال ها پیش به دلیل موقعیت ژئو استراتژیک و ژئو پلیتک منطقه شمال آفریقا و مغرب عربی و عملی کردن طرح های خود  رقابت با سیاستمداران کاخ "الیزه" را شروع کرده اند.
ورود الجزایر به یک‌ دهه سیاه پس ازلغو پیروزی جبهه نجات‌اسلامی در انتخابات شهرداریها که هزاران کشته و بیش از ‪ ۳۰‬میلیارد دلار خسارت اقتصادی به این کشور وارد آورد و نیز تشدید بحران ساختگی درباره مساله صحرای باختری که منجر به بحران میان رباط و الجزیره شد و کودتای نظامی در موریتانی همه نشان از این دارد که سیاستمداران کاخ سفید سخت در صدد عملی کرده پروژه خود هستند.

پس از 11 سبتامبر  آمریکایی ها همواره از الجزایر بعنوان یک متحد در چارچوب سیاست‌های جهانی مقابله با تروریسم یاد می‌کنند.
آمریکا و ناتو علاوه بر داشتن تسهیلات نظامی در منطقه شمال آفریقا و پایگاه در شهر الجبرالتار انگلیس در تنگه جبل الطارق  و گشت زنی های دریایی منظم در آبهای ساحلی مغرب ،در صدد برپایی پایگاه‌های نظامی در منطقه صحرایی است. همکاری‌های ناتو با سه کشور منطقه  طی سال گذشته میلادی با انجام رزمایش نیروهای آمریکایی در صحرای بزرگ الجزایر در چارچوب "برنامه حمایت از تلاش‌های مبارزه با تروریسم در ساحل افریقا" و رزمایش دریایی دیگری در سواحل غرب مغرب و حاشیه صحرا نمود بیشتری پیدا کرد.
آمریکایی‌ها چند سالی است به طور آشکار و به بهانه مبارزه با تروریسم در مثلث صحرا (الجزایر- مغرب – موریتانی)  نیرو مستقر کرده‌اند و در نظر دارند یکی از پایگاههای مبارزه جهانی با تروریسم را در منطقه مثلث صحرای ایجاد کنند و با ادعای مقابله با فعالیت‌های تروریستی شبکه القاعده به برگزاری مانور مشترک بانیروهای ارتش الجزایر و موریتانی می‌پردازند و از این طریق قصد دارند جایگاه ویژه‌ای در این منطقه از خاورمیانه داشته باشند.
این روزها رایزنی‌های مقامات آمریکا با دولتمردان منطقه تشدید شده و مقامات مختلفی از آمریکا برای  گفت وگو با مقامات این کشورها در زمینه گسترش همکاریهای دو جانبه در تمامی زمینه‌ها  رفت و آمد نموده اند.
در پادشاهی مغرب ، شهرهای مکناس ،تطوان ،سلا ،کازابلانکا و آسفی  علاوه بر 188 نفر مظنون به ارتباط با القاعده، عده زیادی از نیروهای اسلام گرای معتدل  وابسته به عدل و احسان نیز دستگیر شده اند. مغرب پس از انفجارهای 16 می 2003 بیشتر از سه هزار نفر را دستگیر نموده بود. موج جدید دستگیری ها  ضربه بیشتری به گروههای معتدل اسلامی وارد می کند  ضربات القاعده به هرحال تاثیر منفی بر اسلام گرایان پارلمانی وارد کرده است. شهروندان مغربی سابقه وسیعی در همکاری و عضویت با القاعده و همچنین سابقه عضویت در سازمانهای اطلاعاتی غرب برای نفوذ در تشکیلات القاعده دارند.  نیمی از عوامل اصلی در انفجارهای مادرید مغربی تبار بودند  و در 11 سبتامبر نیز چند مغربی مشارکت داشتند.
سه گروه ستیزه جوی  سلفی بنامهای گروه  رزمندگان لیبیه  و گروه دعوت و پیکار الجزایری و جمعیت پیکارگر اسلامی مغربی  ضمن ادغام تشکیلات جدیدی بنام القاعده در مغرب اسلامی را تاسیس کرده اند که متشکل از یک شورای مرکزی 16 نفره  به رهبری ابومصعب عبدالودود و چند تبعه مغربی و تونسی است. ابوالبرا مراکشی یکی از افراد رهبری این گروه است.
اخیرا  43 نفر مغربی  از افراد متهم به شرکت در دوره های آموزشی در پایگاه القاعده در صحرای مالی  از سوی نیروهای امنیتی مغرب تحت تعقیب بین المللی قرار دارند. همه این افراد از شهرهای طنجه، تطوان و وزان هستند.
  
حوزه‌ها‌ی پنجگانه اصلی  فعالیت القاعده 
1- حوزه مغرب عربی و مدیترانه:
 کشورهای ساحل اروپایی و ساحل آفریقایی مدیترانه در سالهای اخیر مشاورات و هماهنگی های متعدد قضایی و مرزی و امنیتی برای تبادل اطلاعات در مورد القاعده و تروریزم داشته اند. این حوزه  شامل١١دولت اروپایی و شمال آفریقا (آلمان، فرانسه، بریتانیا، هلند، بلژیک ، ایتالیا، اسپانیا، الجزایر ، تونس، مصر، اردن  ، مراکش ولیبی) می شود. در این حوزه  دسته های مجزا و مستقل متعددی وجود دارد که در سالهای اخیر با ایمیل و انترنت توانسته اند ارتباط نزدیکی با هم برقرار نمایند.
 در ابتدا عبدالکریم المجاطی، مغز متفکر انفجار‌های دارالبیضا رهبری این حوزه و نظارت بر گروهای زیر زمینی ترکیه و مادرید را بر عهده داشت.
در این حوزه ١١ گروه جهادی وجود دارند که با یکدیگر رابطه بسیار نزدیکی دارند و در تمام کشورهای فوق الذکر شعبه فعال دارند. اما در بسیاری از موارد ارتباط تشکیلاتی ندارند مانند گروه توحید و جهاد مصر که مستقل عمل نموده است  این گروه‌ها  و دسته ها عبارتند از:
- "جماعت سلفیه دعوت و کشتار(GSPC)  الجزایر" فعلا به رهبری "ابو مصعب عبدالودود" هدایت می شود .  این گروه در سال 1998 توسط حسن خطاب از عرب افغانهای الجزایری تاسیس شد  که چندین سال با ارتش الجزایر در نبرد هستند و  بهمن 85 رسما با چند انفجار در الجزایر نام خود را به القاعده در مغرب عربی تغییر داد وی سومین فردی است که پس از "حسن خطاب" موسس گروه و جانشینش "نبیل صحراوی" مشهور به "ابو ابراهیم مصطفی" (در اگوست گذشته ترور شد) از سوی القاعده به سمت فرماندهی گروه منصوب شد. این گروه بسیار قدرتمند است و حوزه فعالیت هایش در مغرب و موریتانی نیز مشهود است. منطقه جیجل، غیلزان ، الدفلی و کوههای سدات در غرب الجزایر  پایگاه تدارکاتی این گروه است.  و در سطح نیجر ، مالی ، موریتانی ، تونس و مغرب فعال هستند . دولتهای مراکش و الجزایر در چند سال گذشته چندین خانه تیمی این گروه را کشف نموده اند. اخیرا یک گروه در شهر تطوان مغرب کشف شد و مشخص شد که از این شهر 50 نفر در عملیات های انتحاری در عراق شرکت داشته اند.

جمهوری مالی
مالی یکی از فقیرترین کشورهای آفریقایی است  شاخه هایی از گروه سلفی  دعوت  و نبرد  در موریتانی – مالی- مغرب  – نیجر- چاد و سودان فعال هستند. فاغارا یکی از افراد طوارق و جنگ سالار ضد حکومتی دارای 7350 سرباز است  طوارق یک اقلیت 200 هزار نفری  ساکن  مالی است  رهبر  این گروه خود را شریک القاعده نمی داند اما  ربودن توریستها ی آلمانی در سال 2003 در منطقه آنها اتفاق افتاد  تشکیلات القاعده در منطقه بربرها  بنام شبکه القاعده در بلاد بربر نام دارد. ارتش آمریکا یک گروه ورزیده را به شهرهای تبکتو – کاو-  باماکو – و مناطق صحرا اعزام نموده است تا آموزش های لازم را به نیروهای دولتی بدهند.
پادشاهی مغرب
در سرزمین پهناور مغرب نیز گروهای سلفی جهادی فعال هستند و تا کنون شبکه های زیادی از آنها متلاشی شده است
- "جناح سلفیه الجهادیه" مغرب ، رهبر معنوی این گروه "محمد الفیزازی" است که پس از انفجار‌های مراکش  به ٢٠ سال زندان محکوم شد. در کازابلانکا 11 نفر انتحاری که همگی به شهرک فقیر نشین کاروان تعلق داشتند  به چند هتل و یک مرکز یهودی حمله کردند.
- جماعت اسلامی توحید و جهاد مغرب به رهبری ابوجهاد
- "سازمان صراط المستقیم"  مغرب به رهبری "میلودی زکریا".
- "جماعت هجرت و تکفیر" مغرب(مراکش)  به رهبری "داوود مخملی".
- "جماعت اسلامی جنگجویان" مراکش که توسط عبد الکریم المجاطی تاسیس شد. اخیرا سازمان مبارزه با تروریسم  مغرب ، "محمد الکربوزی" - پناهنده ناراضی مغربی (مراکش)  در لندن - را به عنوان رهبر جدید این سازمان متهم ساخت  اما وی به شدت این اتهام را رد کرده است. بیشتر از 700 نفر در ارتباط با هواداری از القاعده در زندان قنیطره ، سلا و آسفی   بسر می برند و در ماههای اخیر تعداد زیادی از افراد مشکوک به همکاری با القاعده دستگیر شده اند.
سایر کشورهای شمال آفریقا نیز درگیر مشکل القاعده هستند.
- گروه توحید و جهاد  مصر که مسئول انفجارهای شرم الشیخ و دهب است.
 - خلایا الموت  طرفداران زرقاوی معدوم  در اردن،  دهها  نفر از وابستگان به القاعده  در سه زندان جویده- قفقفا و سواقه  اردن بسر می برند که 120 نفر آنها از عناصر خطرناک محسوب می شوند و مسبب چند بار  شورش در زندان هستند . عزمی الجیوسی مغز متفکر حمله نافرجام شیمیایی به یک مرکز دولتی  جزو آنها است.

- "جماعت اسلامی جنگجویان لیبی". این گروه توسط "محمد بن فاضل" تاسیس شد و اکنون رهبری آن به "عبدا… الصادق" سپرده شده است. این گروه در سال 1990 تاسیس شده هدف آنها سرنگونی قذافی و تشکیل امارت اسلامی لیبی است . انس لیبی ف ابوفرج لیبی  و همچنین  عبدالرحمن الفقیه  که از سوی دادگاه مغرب بطور غیابی به اعدام محکوم شده است از افراد این گروه هستند. این گروه نیز برای اعزام نیرو به عراق اقدامات زیادی انجام داده است.
- "جماعت اسلامی جنگجویان تونس" به رهبری "طارق معروفی" شعبه‌های خود در بلژیک و ایتالیا نظارت دارد. معروفی اکنون در بروکسل زندانی است.
- "سازمان سنت و الجماعه تونس "به رهبری "نزار طرابلسی" که او نیز در بروکسل زندانی است. این سازمان بر شعبه‌های بلژیک و هلند نظارت دارد.
- "جبهه اسلامی تونس" به "رهبری علی بن طاهر" که اکنون در تونس زندانی است. این دو گروه دو ماه قبل چند عملیات نظامی علیه نظامیان تونس انجام دادند.
- "سازمان انصار شریعت "در لندن به رهبری "ابو حمزه مصری".
- سازمان "المهاجرون" به رهبری "عمر بکری محمد".
- سازمان القاعده در موریتانی تشکیلات القاعده در مثلث معروف به افغانستان که در منطقه صحرایی موریتانی و الجزایر قرار دارد تشکیلات قدرتمندی دارد  که بخش عمده آنها سال گذشته دستگیر و در زندان بسر می برند . آمریکا در این منطقه پایگاههایی برای ردیابی تحرکات القاعده برپا نموده است.

2- حوزه هندو پاکستان:
شامل پاکستان، هند و افغانستان. فرماندهی این حوزه بر عهده "امین الحق" مشهور به "مجاهد خالص" است که بر فعالیت‌های چهار شبکه جهادی محلی نظارت دارد. این شبکه‌ها عبارتند از:
- "سپاه محمد" به فرماندهی "مولوی مسعود ازهر" و سپاه طالبان منطقه وزیرستان به رهبری حاج عمر .
- "جنبش مبارزین کشمیری" به فرماندهی "سید صلاح الدین".
- "جماعت اسلامی کشمیر" به فرماندهی "عبدالرشید الترابی"
البته شبکه طالبان نیز در داخل پاکستان و افغانستان  به همراه گروه حکمتیار در حال حاضر جزئی از القاعده محسوب می شود .
به تازگی "عبیدالله آخوندی" وزیر دفاع سابق طالبان در شهر کویته مرکز ایالت بلوچستان پاکستان  به همراه  9 نفر دیگر و همچنین "عامر خان حقانی" فرمانده طالبان در زابل و "عبدالباری" فرماندار و استاندار سابق هلمند که در حکومت طالبان مسوولیت داشته‌اند نیز دستگیر شدند.
3- حوزه منطقه آسیای مرکزی:
شامل ازبکستان، چچن، گرجستان و جنوب چین و سینکیان  ، فرماندهی این حوزه بر عهده "طاهر یولداشیف" است که بر چهار شبکه محلی ذیل نظارت دارد:
- "جنبش اسلامی ازبکستان"، که خود یولداشیف موسس آن است.
- "سازمان مجاهدین عرب چچن"، موسس این سازمان "امیر خطاب" بود که پس از کشته شدن وی، "ابوالولید عبدالعزیز الغامدی" فرماندهی سازمان را بر عهده گرفت.
- "شبکه التوحید والجهاد" در منطقه "بنکیسی" گرجستان به فرماندهی "ابوالعطیه".
- "جنبش اسلامی اویغورها" که در استان زین جیانگ چین استقرار یافته و "اوجیماندی عباس" فرماندهی آن را بر عهده دارد. این جنبش در مرزهای قرقیزستان و تاجیکستان پایگاه دارد
4- حوزه جنوب شرق آسیا:
شامل اندونزی، مالزی و فیلیپین. قبلا "رضوان عصام الدین" مشهور به "حنبلی" از سوی القاعده به سمت فرماندهی این حوزه انتخاب شده بود که پس از دستگیری وی در تایلند(اگوست ٢٠٠٢) نزدیکترین فرد وی؛ سرهنگ "سومیرو" مشهور به "ذوالقرنین" زمام امور را به دست گرفت. وی هم اکنون بر پنج گروه محلی  دیگر  در فیلیپین ، اندونزی و تایلند نظارت دارد.
5- حوزه خاورمیانه و خلیج فارس:
شامل عربستان، یمن، کویت، عراق ، اردن، ترکیه ولبنان. در ابتدا "عبدالرحیم الناشری" از سوی القاعده به سمت فرماندهی این حوزه منصوب شد اما پس از دستگیری وی - در امارات - توسط CIA (سپتامبر ٢٠٠٢)، "سالم طالب سنان الحارثی" مشهور به "ابوعلی" رهبری حوزه را بر عهده گرفت. ابوعلی در نوامبر ٢٠٠٣ با موشک هواپیماهای بی‌سرنشین آمریکایی موسوم به "پریدیتور" در یمن به قتل رسید و "محمد حمدی الاهدل" جایگزین وی گردید. با این حال فردی مراکشی به نام "عبدالکریم المجاطی" که جایگزین  وی گردیده بود نیز در درگیری در خانه تیمی در عربستان به همراه فرزندش کشته شد  وی در انفجارهای کازابلانکا، مادرید و ترکیه دست داشته است و عضو اصلی شبکه "ساماندهی داوطلبان اروپایی جهاد در عراق" بوده است. وی همچنین بر حوزه غرب عربی و مدیترانه نظارت داشته  و یا انفجارهای کازابلانکا  (16 مه ٢٠٠٢)و مادرید (مارس ٢٠٠٤) مرتبط بوده است. المجاطی در پی تعقیب و گریز با نیروهای امنیتی عربستان به همراه ١٤ تن از همرزمانش (آوریل ٢٠٠٥)به قتل رسید. هنوز مشخص نیست که چه کسی جانشین وی شده است.  همسر وی در مصاحبه مفصلی با شرق الاوسط چگونگی سفر خود را از مغرب به افغانستان و از طریق ایران به هرات شرح داده است.
حوزه‌ای که المجاطی فرماندهی آن را بر عهده داشت؛ با داشتن ٣ گردان رزمی و زیر شاخه‌های آن ، یکی از بزرگترین واحدهای عملیاتی است و دامنه آن کل منطقه خلیج فارس به ویژه عربستان ، یمن و کویت را در بر می‌گیرد. این حوزه بر پنج شبکه محلی ذیل نظارت دارد:
- "انصار القاعده در جزیره العرب"، این عنوانی است که هسته‌های سعودی القاعده بر خود گذاشته‌اند. رهبر این گروه "یوسف العییری" بود که در ژوییه ٢٠٠٢ به قتل رسید. "عبدالعزیز عیسی المقرن" مشهور به "ابوهاجر" - جایگزین وی - نیز کمی پس از وی کشته شد. پس از ابوهاجر، "سعود بن حمود العتیبی" رهبر انصار القاعده شد. این سازمان در حمله انتحاری به ناو آمریکایی "کول" و نفتکش فرانسوی "لمبورگ" در سواحل یمن (اکتبر ٢٠٠٠ و ٢٠٠٢) دست داشته است. سعود العتیبی در عملیات اخیر نیروهای امنیتی عربستان به قتل رسید.
- سازمان "سلفیون کویت" به رهبری "خالدبن عیسی السلطان".
- "ارتش عدن. ابین" به رهبری "طارق الفضلی".
- "انصار القاعده" در یمن به رهبری "محمد ابو غیث" یمن پایگاه سنتی  القاعده محسوب می شود.
شعبه دوم این حوزه صرفا بر عراق متمرکز شده است و دارای سه سازمان جهادی همپیمان با القاعده است.
که عبارتند از:
- "جماعت توحید و جهاد" یا القاعده در سرزمین میان رودان( رافدین). 
در واپسین روزهای دسامبر ٢٠٠٤ اسامه بن لادن در نواری ویدیویی اعلام کرد که ابو مصعب الزرقاوی ـ اردنی‌تبار ـ را به سمت فرماندهی کل تمامی سازمان‌های جهادی عراق موسوم به "جهاد در سرزمین رافدین" منصوب کرده است.  زرقاوی 17  خرداد  در بمباران  مخفیگاهش به قتل رسید و ابوحمزه مصری  جانشین وی گردید  بن لادن نیز این جانشینی را گرامی داشت .
- "جنبش انصار الاسلام" به رهبری "ملا کارگر " که آخوندی کرد زبان است در کردستان. وی در حال حاضر از پشتیبانی القاعده برخوردار نیست و  طرد شده است و مبارزه جهادی را محکوم می کند.
- "ارتش انصارالسنه در عراق" به رهبری "ابوعبدا…حسن بن محمود".
شعبه سوم این حوزه نیز شامل اردن ، لبنان و ترکیه است و سه گروه ذیل را در بر می‌گیرد:
- "جنبش سلفیه اردنی" به رهبری "ابومحمد المقدسی "که پدر معنوی الزرقاوی است و هم اکنون در زندان" السویقه"اردن به سر می‌برد.
- "عصبه الانصار" لبنان به رهبری "عبدالکریم السعدی" مشهور به "ابو محجن".
- "جبهه اسلامی سواران شرق بزرگ" در ترکیه به رهبری "حبیب آقداش".
- همچنین القاعده در سومالی نیز فعال است و از چند نفر از جمله شیخ حسن آویس  به عنوان رابطین القاعده نام برده می شود .
سابقه تشکیلات بین المللی القاعده 
دفتر  "مکتب الخدمة" که‌ هدف آن مسلح نمودن و آموزش و پشتیبانی و تجهیز مجاهدین مسلمان  برای جنگ با شوروی سابق بود با کمک آمریکا، پاکستان عربستان و سازمانهای خیریه اسلامی عربی توسعه‌  و به یک نیروی تشکیلاتی پیچیده تبدیل شد که از نظر فکری ، سنی سلفی  جهادی و به عبارتی وهابی سیاسی محسوب می شود که از درون وهابیت  سنتی و محافظه کار سر بر آورده است.
بدنبال اشغال افغانستان توسط اتحاد شوروی، مسلمانان جنگجوی از سراسر خاورمیانه داوطلب جهاد در افغانستان شدند . دکتر عبدالله عزام رهبر روحی افغان عرب ها و یا القاعده ( متولد فلسطین شهر جنین ) در سال 1982 به افغانستان رفت  و دفتر خدمت رسانی بیت انصار را در سال 1984 در پیشاور تاسیس کرد اما در سال 1989 در اثر انفجار یک بمب کشته شد که تحلیلگران آن را به تسویه حساب درون گروهی عرب افغانها تعبیر نمودند کما اینکه در مورد قتل مسعود  سمبل مجاهدین نیز این اقدام تکرار شد. القاعده از نام  پادگان نظامی این گروه بنام  "قاعدة الجهاد" (پایگاه نبرد مقدس )  گرفته شده  بیشتر اعضا ابتدا  این سازمان  را "جبهه‌ بین‌المللی جهاد علیه‌ یهودیان و صلیبیان" می‌نامیدند. در سال 1998 ایمن ظواهری سازمان جهاد اسلامی  مصر را با سازمان القاعده‌ ادغام نمود و به‌ شخص دوم این تشکیلات تبدیل شد.
 بن لادن  نیز که از یک خانواده  ثروتمند و  نزدیک به دربار عربستان بود  و مانند بسیاری از سعودی های وهابی ریشه یمنی دارد از همان ابتدا   به عنوان معاون دفتر خدمت رسانی در پیشاور شروع بکار نمود هدف دفتر ، خدمات رسانی به خانواده های داوطلب از تمامی کشورهای عربی عازم جهاد در افغانستان  بود این جنگجویان که بعدها به عرب افغان معروف شدند  در واقع یک استان عربی را در  مرزپاکستان - افغانستان ایجاد کردند  که هدف آن کمک به مجاهدین و خانواده های آنها در نبرد بر علیه کمونیست های افغانستان و دولت شوروی بود .
فرشتگان  آمریکایی دیروز
 در سال 1985  بیت انصار در پیشاور  با حمایت  ریگان  رئیس جمهور وقت آمریکا  به مرکز و نقطه وصل مامورین سیا و مجاهدین عرب تبدیل شد و در دوره  ریگان  بیست میلیارد دلار برای نابودی امپراتوری شر ( شوروی)  هزینه شد که بخش اعظم آن در پاکستان  به تربیت، آموزش و مسلح سازی  افرادی   که آمریکا آنها را مبارزان راه آزادی می نامید هرینه شد  پاکستان از قبل کمکهای تسلیحاتی که به مجاهدین می شد به یک زرادخانه منطقه ای تبدیل شد.  موشکهای استینگر کارایی خود را با سرنگونی بیشتر 90 هواپیمای جنگنده  روسی  بخوبی نشان داد و در سال 1989  ارتش آمریکا هزاران گلوله ضد تانک با خرج اورانیوم غنی شده برای پایگاههای پاکستان  که در خدمت عرب افغانها بود اختصاص داد  این نوع گلوله ها بعدا در جنگ  خلیج فارس ( 1991) علیه عراق نیز  بکار گرفته شد و  تشعشعات آن هزاران معلول در عراق و بیش از 10 هزار بیمار در ارتش آمریکا برجای گذاشت بسیاری از همین افرادی که امروزه تروریستهای  القاعده نام گرفته اند   از سوی رئیس جمهور ریگان و بوش پدر مدال قهرمانی گرفته اند نمونه آن علی محمد یکی از افراد ارتش آمریکا  است که هم اکنون بجرم دلسوزی برای القاعده  در آمریکا زندانی است و لقب قهرمانی نیز از وی سلب شده است. او در افغانستان مامور آموزش افراد القاعده بود و به همین دلیل مدال گرفته بود . 

 برژنسکی در سال 1985 گفته بود مجاهدین فرشتگانی هستند که برای پشتیبانی از  آمریکا  در نابودی امپراتوری شر فرستاده شده اند.
 گلبد الدین حکمتیار که امروزه بازوی القاعده است بیشترین حمایت  تسلیحاتی را از آمریکا دریافت می کرد و از جمله موشکهای استینگر در آن زمان به این گروه تحویل شده بود و نه به گروه شاه مسعود و بعد از فروپاشی شوروی آمریکا  حاضر شد موشکهای باقی مانده را هر فروند به مبلغ سیصد هزار دلار باز خرید نماید.
حکمتیار همان فردی است که پس از پیروزی مجاهدین و فتح کابل  به چیزی کمتر از ریاست جمهوری و یا نخست وزیری قانع نبود و برای این منظور جنگ داخلی را شروع کرد و هزاران راکت به مرکز کابل انداخت  و 2000 نفر را بقتل رساند تا به   کرسی ریاست  دست یابد. حکمتیار همان زمان نیروهای عرب افغان را تحت رهبری خود داشت و علاوه بر کمکهایی که از عربستان و آمریکا می گرفت کشت خشخاش نیز در مناطق تحت نفوذ او انجام می شد و صادرات آن از طریق پاکستان در انحصار وی قرار داشت و مقامات پاکستان  و امریکا نیز در عبور بی ضرر این مواد از خاک خودشان نظارت و پشتیبانی می کردند.
ویلیام کیسی رهبر سیا  شخصا  در سال  1986  یکی از مدیران ISI   را مامور کرد تا داوطلبان نخبه  را از کمپ های آموزشی پاکستان شناسایی و برای آموزش به کمپ پیری  مرکز سری سیا در ورجینیا و در کمپ بروکلین در نیویورک  منتقل سازد  در این  دو کمپ  صدها جوان مصری، پاکستانی،  سعودی ،  یمنی،  اردنی و ...  حتی آمریکایی ، اموزشهای ویژه  و حتی آموزش ساخت و استفاده از سلاحهای شیمایی و ش. م. ر . دیدند  و بیشتر آنها پس از آموزش به جلال آباد اعزام می شدند.
 حکمتیار نیز ضمن  بازدید از این دو کمپ بر آموزش آنها نظارت کرده بود . تام کیروی یک مامور انگلیسی که به مجاهدین آموزش می داده است  به آبزرور شماره 13  اوت می گوید تمام چیزهایی که ما به آنها آموزش دادیم که علیه شهرهای بزرگ شوروی و علیه شهروندان و  منافع شوروی بکار گیرند هم اکنون آنها علیه  خودمان بکار می گیرند.
 از سال 1982 تا 1990 بیشتر از 30 هزار داوطلب از 25 کشور دنیا وارد پاکستان شدند و پس از طی دوره های لازم  که عموما افسرانی از پاکستان و آمریکا آنها را هدایت می کرد عازم جبهه می شدند در این میان بیت انصار پیشاور و دفتر خدمات رسانی ( MAK ) بن لادن نقش واسطه را انجام می داد. این دفتر نقطه اتصال ماموران سیا و آی سی آ و مجاهدین بود.
 در سال 1985 ترکی فیصل  رئیس کل استخبارات عربستان به همراه کمک قابل توجه مالی و لجستیکی به پیشاور رفت و ضمن ملاقات با بن لادن  کمبودها و نیازمندی های آنها را به مقامات عربستان برای تصویب بودجه کمکی گزارش نمود.

 بنظر ماموران سیا در آن دوره  بهترین دوستان آمریکا سلفی هستند و نه  ناسیونالیستها و ملی گراهای مذهبی  زیرا سلفی ها با تمام وجود اعتقاد به نابودی کمونیسم دارند اما ملی گراها فقط می خواهند کشورشان را از سلطه کمونیزم برهانند و بعد از آن  ماموریت خود را خاتمه یافته می دانند. این نوع بینش،  سلفی ها و آمریکایی ها را به قوی ترین متحدین تبدیل کرد.  موسسات مالی و تجاری بن لادن بزرگترین سودهای تاریخ خود را در دهه 80 میلادی بدلیل حمایت کاخ سفید بدست آورد . بن لادن حتی شریک تجاری بوش پدر و پسر بود.
رابین کوک وزیر  در کابینه انگلیس طی مصاحبه ای به گاردین می گوید غرب باید اعتراف کند که مقصر است و در جنایت القاعده  سهیم است  دشمنی با بلوک شرق ما را کور کرده بود فقط به ک.تاه مدت فکر کرده بودیم.
برژینسکی می گوید برای ما مهم آزاد سازی اروپای شرقی و فروپاشی شوروی بود با طالبان و القاعده  نیز سر فرصت می شد معامله کرد. میلت بیردن رئیس سازمان سیا در پاکستان(بین سالهای 1986تا 1989 )  به مجله نیویورکر 24 ژانویه 200 گفته است " بله ما می دانستیم که برای بن لادن ماهانه بطور متوسط 25 تا 20 میلیون دلار پول از خلیج فارس می رسید او به پول ما نیاز نداشت اما تجهیزات ما برای او کارساز بود .  سیا بطور کامل از فعالیتهای MAK  و دفتر بیت انصار آگاه بود ."
رئیس جمهور پاکستان اخیرا در پاسخ به این اتهام آمریکا و انگلیس که " هرجا عملیات تروریستی انجام می شود سرنخهایی و حلقه وصلی بین آن و پاکستان وجود دارد از انفجارهای  کنیا و تانزانیا  تا نیویورک ،  لندن، مادرید و بمبی ای  " چنین پاسخ داده است :
مشکل به زمانی برمی گردد که بین 20 تا 30 هزار جنگجو برای مبارزه با کمونیزم وارد پاکستان شدند و شبکه مساعدت و سازماندهی آنها در پاکستان انجام گرفت  و ما در مسلح کردن و پشتیبانی مالی آنها نقش نداشتیم ( یعنی خود شما آمریکایی ها و انگلیسی ها و عرب های غرب گرا همه کاره بودید)  ژنرال طلعت مسعود نیز در توجیه  وجود سرنخ های تروریستی می گوید : ما وارث بقایای و تبعات  دوره جهاد با شوروی  هستیم.
آیا واقعا نحسی امپراتوری شر  دامن غرب را هم گرفته است و یا غرب قصاص جنایات و مظالم  خود را می پردازد؟
 بن لادن می گوید ما با آمریکا می جنگیم چون حکومت جنایتکاری است  ما شوروی را دشمن شماره یک مسلمانان قرار دادیم و بر  امپراتوری شر ( شوروی)  پیروز شدیم و به یاری خداوند بر شیطان بزرگ آمریکا نیز پیروز خواهعیم شد. آمریکا و القاعده هر دو به مصادره افتخارات ناشی از فروپاشی شوروی پرداخته اند . هنگامیکه شوروی فرو پاشید آمریکا افتخارات  این پیروزی را بطور تام و تمام از آن خود دانست و پشیزی هم برای مجاهدین و القاعده و دیگران قائل نشد در تمام فیلم های سینمایی که راجع به جنگ افغانستان ساخته شد حتی  یک عرب وجود ندارد قهرمانها همگی یا آمریکایی هستند و یا مجاهدین افغان که فقط به عنوان راه بلدهایی البته نادان ، احمق و تند خو ،  کماندو های آمریکایی را راهنمایی می کنند؟ و این کماندو ها هستند که همه جا دشمنان خود را با زرنگی نابود می کنند  و اصلا حتی زخمی هم بر نمی دارند  و همیشه پیروز فیلم هستند اگر هم فردی  از همراهان کماندوهای آمریکایی کشته می شود همان رابلد های محلی هستند که بدلیل عدم توجه به فرامین آمریکایی ها کشته می شوند  و این   مصادره  افتخارات پیروزی و انحصار طلبی آمریکا خود آغاز بروز سوء ظن میان این دو طایفه بود .
پایان ماه عسل آمریکایی ها و افراد بیت انصار
آمریکا تصور می کرد که می تواند از نیروهای القاعده همانند دستمال کاغذی استفاده  کند و بعد هم  کار آنها را تمام خواهد کرد اما القاعده دست آمریکایی ها را خواندند. 
 پس سهم ما از پیروزی چیست؟ افراد القاعده  هنگام خروج شوروی از افغانستان  به کشورهای خود بازگشتند و در میان توده های مردم از آنها همچون قهرمان استقبال شد اما دولتمردان هیچ سهمی برای آنها قائل نشدند . در عربستان دولت به درخواستهای اسامه بن لادن برای بکارگیری نیروهایش  بجای تفنگداران آمریکا دست رد زد  و 450 هزار تفنگدار آمریکایی را به سرزمین خود راه داد. غربی ها حاضر نشدند به  آنها  در آزادسازی کویت نقشی بدهند.
 آمریکایی ها از این به بعد بجای عبارت مبارزان راه آزادی که بیشتر از 10 سال آن را در رسانه های غربی برای نامیدن جنگجویان افغانستان بکار می بردند عبارت نوساز" عرب افغان"  را رایج ساختند.  باقی ماندن تفنگداران آمریکایی ( پس از آزاد سازی کویت)  در عربستان  ناراحتی گروه بن لادن( عرب افغان )  را به همراه داشت   این گروه تهدید کرد که اگر آمریکایی ها از سرزمین وحی بیرون نروند علیه آنها اعلام جنگ خواهد کرد  نه دولت عربستان و نه آمریکا هیچگونه اهمیتی برای این تهدید ها قائل نشدند.
 حتی وقتی  انفجار ظهران 1996  صورت گرفت آمریکایی ها این انفجار را به ایران نسبت دادند و به هیچ عنوان حاضر نبودند بپذیرند که القاعده حاضر به  انجام خرابکاری علیه آمریکا است اما خود سعودی ها از متهم کردن ایران امتناع ورزیدند و به گروه بن لادن مظنون شدند .دولت سعودی ثروت بن لادن را بلوکه کرد و در سال 1994  ملیت سعودی را از وی سلب نمود بن لادن در این زمان در سودان بسر می برد و دویست میلیون دلار در آنجا سرمایه گذاری کرده بود  در سال 1996 بدنبال انفجار در ظهران بن لادن  مجبور شد سودان را به مقصد افغانستان ترک کند او به طالبان که به تازگی کابل را بتصرف در آورده بودند پیوست  و به یک تندروی افراطی علی آمریکا تبدیل شد .  1998  انفجار همزمان سفارت آمریکا در کنیا و تانزانیا رویداد  اما حتی در این زمان نیز هنوز ماموران سیا و دوستان سابق بیت انصار حاضر نبودند که  دوستان القاعده ای خود را متهم کنند بلافاصله آنها حزب الله را مسئول شناختند  اما وزارت خارجه آمریکا،  سیا را متهم به بی کفایتی نمود و راسا القاعده را مسئول شناخت.
 کسانی مانند سناتور اورین که از دوستان القاعده بود و کنیسترانو که از سال 1984 مسئول پشتیبانی مالی و تدارکاتی برای مجاهدین بود  حاضر به قبول این موضوع نبود که القاعده  دشمن آمریکا است . ولی  سازمان سیا و اف بی ای نیز یک هفته بعد تائید کردند که کار کار القاعده است و القاعده به دشمن آمریکا تبدیل شده است. دو هفته بعد کلینتون دستور حمله موشکی به مقر القاعده در خوست و یک مرکز صنعتی  در خارطوم را صادر نمود.  کلینتون برخلاف ریگان و بوش پدر  چندان از طالبان و القاعده خوشش نمی آمد و آنها را نیروهای ارتجاعی می دانست که نمی توانند دوستان خوبی برای آمریکا باشند.

واقعیت این است که بن لادن در میان مسلمانان  نتنها در خاورمیانه بلکه حتی در اروپا و آمریکا  نیز طرفدارانی دارد  و اگر جنایتهای بی رحمانه  افراد  تکفیری و گروه زرقاوی  در عراق نبود شاید طرفداران القاعده به مراتب بیشتر از این نیز می شد . اما باید دید چه عواملی باعث ظهور چنین گروههای افراطی شده است آیا آمریکا نمی خواهد به  عواملی  که ریشه در سیستم  و عملکرد آن کشور بویژه در خاورمیانه  دارد  اعتراف کند .
با فروپاشی شوروی و سپس روی کار آمدن دولت  ربانی  مجاهدین عرب  مدتی بلا تکلیف ماندند و بخشی از آنها به بوسنی و هرزه گوین و عده ای زیادی نیز به کشورهای خود برگشتند تا دولتهای دست نشانده غربی را به زعم خود سرنگون نمایند  جنگجویان  عرب افغان  توانستند در الجزایر استحکامات قدرتمندی ایجاد و دولت را تا آستانه سقوط پیش بردند.
در سال 1989 حسن ترابی با ارسال پیک به پیشاور از افراد القاعده دعوت کرد که در جنگ با شورشیان جنوب به سودان کمک کنند از اینجا بود که اسامه بن لادن و تعدادی از افراد القاعده در سودان مستقر شدند و در شکل گیری شبیه نظامیان سودانی علیه  جدایی طلبان نقش داشتند.  اما پس از چند سال فعالیت تجاری در سودان بن لادن ناچار شد سودان را به مقصد افغانستان ترک نماید  در این برگشت بود که عرب افغانها،  آمریکا را نیز در ردیف کفر جهانی قرار داده و پیمان بستند تا همانطور که بر علیه کمونیزم جنگیدند علیه این نیروی شیطانی نیز بجنگند. سازمان سیا هرگز انتظار نداشت القاعده  دشمنی با کمونیزم – هندوئزم و شیعه را به دشمنی با آمریکا تبدیل کند و یک گروه غیر حکومتی به  بزرگترین تهدید علیه آمریکا تبدیل شود.
 انفجار همزمان سفارت آمریکا در نایروبی و دار السلام تانزانیا در سال 1377اعلام جنگ رسمی بر ضد  آمریکا بود و سپس  11 سبتامبر فاز جدیدی در این مسیر بود که منجر به لشکر کشی آمریکا به افغانستان گردید.
با سقوط آخرین پایگاه القاعده  در کوههای تورابورای افغانستان (اواخر دسامبر ٢٠٠١) سازمان ، وارد مرحله جدیدی شد که عمده‌ترین ویژگی آن ، محافظه‌کاری و فعالیت کاملا مخفیانه و زیر زمینی است. شرایطی که در واقع تابع روند روزافزون جنگ جهانی علیه تروریسم پس از ١١ سپتامبر است.
موج اول حملات تروریستی القاعده پس از حوادث ١١ سپتامبر (٢٠٠١) در سه کشور یمن ، کنیا و اندونزی صورت گرفت (اکتبر و نوامبر ٢٠٠٢) و موج دوم نیز در دو کشور عربستان و مراکش به وقوع پیوست، موج سوم در عراق و مالزی (اگوست ٢٠٠٣) و موج چهارم در عراق و عربستان (نوامبر ٢٠٠٣) به راه افتاد. پنجمین موج نیز ترکیه ، اسپانیا و باز هم عراق         (٢٠٠٣) را در برگرفت. تردیدی وجود ندارد که تمامی عملیات‌های فوق توسط القاعده صورت گرفته است زیرا نگاهی گذرا به سلسله عملیات‌هایی که از زمان انفجار‌های نایروبی و دارالسلام (اگوست ١٩٩٨) تا حملات ١١ سپتامبر (٢٠٠١) روی داده است نشان می‌دهد که ویژگی عمده عملیات‌های القاعده، در همزمانی انفجارها و انتخاب مکان‌های مملو از جمعیت است.
 القاعده طی دوره اول فعالیت خود در سیر صعودی از دسته‌ای محلی به سازمانی جهانی با شبکه پیچیده عنکبوتی و بین قاره‌ای توفیق یافته است. دوره دوم فعالیت القاعده –که از حملات ١١ سپتامبر تاکنون را در بر می‌گیرد  دوره‌ای است که طی آن القاعده  به سازمانی فرامنطقه‌ای با بهره گیری از تاکتیک عملیات انتحاری تبدیل شد. تحولات جدید امنیتی باعث شد که این سازمان جهانی ، ساختاری جدید ، منعطف ، غیر متمرکز و در عین حال پیچیده پیدا کند. ساختاری که در آن چندین شعبه مستقل و چند ملیتی از راس سازمان منشعب گردیده و با وجود هم آوایی با اهداف کلی سازمان ، ساختاری خود اتکا و مستقل در طراحی و اجرای عملیات‌های تروریستی داشته باشد.
تشکیلات سازمان چند ملیتی القاعده
دوران جهش  القاعده از فعالیت های محدود به فعالیت های جهانی در سودان  تکامل یافت. درآن زمان اسامه بن لادن و همپیمانانش از سازمان "الجهاد" مصر با مجاهدان مشهور به "افغان‌های عرب"، القاعده را در قالب سازمانی بزرگ‌تر و پیچیده‌تر به نام "جبهه جهانی علیه یهودیان و صلیبی‌ها" سازماندهی می‌کردند و با اولویت دادن به موضوع فلسطین سازمان توانست مشروعیت برای خود کسب نماید.  نقطه  برجسته فعالیت این سازمان ، زمانی بود که جنگجویان عرب این سازمان - که اینک القاعده نام گرفته بود -  دوباره به افغانستان مهاجرت کردند و قبایل پشتون  و طالبان ، میزبان این سازمان گردیدند.
 قبایل پشتون  در قالب حکومت طالبان، قدرت را بسرعت در افغانستان بدست گرفتند. القاعده با حمایت همه جانبه طالبان که به مدت پنج سال - از سپتامبر ١٩٩٦ تا دسامبر ٢٠٠١ - به طول انجامید ، در توسعه تشکیلاتی خود و نیز ساماندهی "مبارزه بین‌المللی" توفیق یافت و توانست پایگاههای متعددی را در سرتاسر افغانستان دایر کند.
این پایگاه‌ها شامل ٤٨ مرکز آموزشی و ٣٠ هزار داوطلب بود که ١٨ هزار تن از آنها عضو رسمی القاعده بودند و حقوق ماهانه  بین 70 تا 130 دلار دریافت می کردند  و به شکل مستمر در پایگاه‌ها حضور داشتند. مابقی این نیروها نیز پس از طی دوران آموزشی در پایگاه‌های القاعده به سازمان‌های جهادی محلی می‌پیوستند، ضمن آنکه رابطه خود را با القاعده حفظ کرده بودند.
عملیات‌هایی که القاعده زیر نظر "واحد عملیات‌های برون مرزی" به رهبری "ابو زبیده" و "خالد شیخ محمد" و با حمایت ٤٠ گروه جهادی محلی که پیشتر در افغانستان آموزش دیده بودند، صورت داده است ٢٤ کشور جهان را در بر گرفته است.
سرنوشت  مرگبار 
با تهاجم گسترده و بمباران بی امان پایگاههای این گروه و سقوط طالبان، جنگجویانی که در مدت چند سال در محیط امن افغانستان گردهم آمده بودند  ناگزیر پراکنده شدند  سه هزار تن از ١٨ هزار جنگجویی که در پایگاه‌های القاعده (افغانستان) مستقر بودند، در بمباران‌های جنگنده‌های این کشور ، کشته شدند و ١٢٠٠تن از آنان نیز به اسارت نیروهای آمریکایی درآمده‌اند. نیمی از این تعداد نیز به زندان‌های گوانتانامو انتقال یافته‌اند و نیم دیگر در مراکز سری  که هنوز آمریکایی‌ها مکان آنها را افشا نکرده‌اند هستند ، تنها تا کنون هویت 500 زندانی گوانتانامو اعلام شده است که همگی  به کشورهای عربی تعلق دارند.   ١٤ هزار جنگجوی باقی مانده نیز موفق به فرار شده و بیشتر آنها به عراق رفته اند .
از جمله نیروهایی که القاعده همچنان آنرا حفظ کرده "گردان ٥٥" است که متشکل از ورزیده‌ترین جنگجویان آموزش دیده  القاعده است.  مسئولیت حفاظت از اسامه بن لادن و دستیاران وی را بر عهده دارند. نیروهای "گردان٥٥"، اکنون در قلمرو قبایل پشتون در مرز پاکستان و همچنین در وزیرستان پاکستان و یا  در مثلث رباط تنه  می تواند استقرار داشته باشد.
القاعده توانسته است با تشکیل ٥ حوزه  مجزا  که هرکدام دارای ساختار رهبری و عملیاتی مستقل و منابع مالی محلی هستند ، به کار خود ادامه ‌دهد. این حوزه‌های مستقل دیگر نیازی به تبعیت از مرکز ندارد و از طریق ایمیل با هم در ارتباط هستند  بر خلاف گذشته که برای انجام عملیات‌ها و تامین مالی به طور مستمر با حوزه مادر و رهبری مرکزی در ارتباط بودند، عمل می‌کنند.
- در پی حمله هوایی آمریکا به مخفیگاه "محمد عاطف ابوحفص مصری" در حومه کابل که به مرگ وی منجر شد (دسامبر ٢٠٠١) "سیف العدل" - هموطن وی - به سمت فرماندهی شاخه نظامی القاعده منصوب شد.
- درپی بمباران مقر "نصر فهمی نصر" (محمد صلاح)، "رمزی بن الشیبه" به سمت مسوول واحد تامین منابع مالی شاخه‌های برون مرزی القاعده منصوب گردید.
- پس از دستگیری "ابو زبیده"؛ مسوول اجرای عملیات‌های برون مرزی القاعده، در لاهور پاکستان (٢٠٠٢) "خالد شیخ محمد" جایگزین وی گردید.
اکنون القاعده  حداقل دارای 5 شبکه رهبری مستقل و مجزا است و رهبران  پنج شبکه  عبارتند از:
- اسامه بن لادن، موسس و رهبر سازمان

- ایمن الظواهری نفر دوم سازمان
- مصطفی احمد الحساوی مشهور به "شیخ سعید"، مسوول امور مالی و در عین حال ناشناس‌ترین عضو القاعده زیرا اطلاعات سرویس‌های امنیتی در مورد او بسیار کم است.
- ابو محمد المصری، وی شخصیتی مرموز و پیچیده و مسوول امور تبلیغاتی القاعده است. کارشناسان اطلاعاتی معتقدند که نوارهای ویدیویی بن لادن توسط او ضبط و منتشر می‌شود.
- مدحت مرسی، مشهور به "ابو خباب" ، مسوول پیشین واحد "تحقیقات و ساخت سلاح‌های شیمیایی". او اکنون فرمانده "گردان ٥٥" است. این گردان مسوولیت حفاظت از اسامه بن لادن را بر عهده دارد. همانطور که گفته شد القاعده 5 منطقه جغرافیایی را تحت پوشش دارد بدون اینکه با آنها ارتباط مستمر سلسله مراتبی وجود داشته باشد.
اگرچه انجام 900 عملیات نظامی  طی چند سال گذشته از سوی  القاعده نشان می‌دهد که نیروهای القاعده و طالبان دوباره جان گرفته اند و قادرند دست به عملیات هماهنگ بزنند و  نیروهای طالبان، افراد وفادار به گلبدین حکمتیار و عوامل شبکه القاعده به صورت کاملا هماهنگ با تاکتیک جدیدی وارد عرصه نبرد در افغانستان شده‌اند. اما استراتژی غلط کشتار غیر نظامیان در نهایت منجر به انزوای آنها در میان مسلمانان  و در نهایت انزوای تدریجی و هیچی آنها خواهد شد.
دیدگاهها در میان اهل سنت  خاورمیانه نسبت به افراد القاعده بین  هواداری و سمپاتی و قهرمان دانستن آنها  و جنایتکار و دشمن اسلام خواندن آنها  متفاوت است . عده ای آنها را قهرمان و عده زیادی نیز جنایت کار می دانند اما عده ای نیز عملکرد غلط غرب را سرمنشا ظهور آنها دانسته و غرب را مقصر می دانند. امریکا تلاش نمود در چهار چوب طرح خاورمیانه بزرگ ریشه های اجتماعی القاعده را بخشکاند ولی همه شواهد نشان می دهد که آمریکا در این هدف نیز بدلیل سوابق غلط  خود ناکام  مانده است.
با توجه به وفور گذرنامه قلابی در مرزهای پاکستان و افغانستان  در سالهای گذشته، احتمال سفر  مخفیانه بعضی از نیروهای القاعده به ایران وجود داشته است کما اینکه بر اساس مصاحبه همسر کریم مجاطی  وی و همسرش با گذرنامه قانونی از اسپانیا به ایران و سپس افغانستان  سفر نموده است. چنانچه  مقامات آمریکا نیز  ایران را گاهی متهم کرده اند که  عناصر القاعده از جمله سه تن از پسران آقای بن‌لادن، چند تن از همسران بن لادن و بستگان او و همچنین سخنگوی القاعده  سلیمان ابوالغیث در ایران  حضور داشته اند.
شاید در مجموع تعداد طرفداران وابسته به القاعده که در زندانهای کشورهای خاورمیانه از مغرب عربی  تا خلیج فارسی بسر می برند افزون بر 12 هزار نفر باشد. اگر این عدد را در 5 ضرب کنیم  در بدست آوردن  تعداد هواداران (سمپاتهای) آنها مبالغه نکرده ایم .

No comments:

Post a Comment