Saturday, 8 October 2011




0000


مقدمه
زیبد نامی است کهن در تاریخ و ادبیات ایران که سه هزار سال کاربرد مستمر دارد همین افتخار مردمان این منطقه را بس  که زیبد در باستان نامه فردوسی ثبت شده و در جنگ 12 رخ  شاه بیت این داستان مهم تاریخی شاهنامه است. صحبت از زیبد و شاهنامه بیشتر از سال 1349 وسال 1350 که شادروان دکتر زمانی در خصوص سه اثر باستانی زیبد تحقیق می کرده است مطرح شد ولی قبل از آن پیران ده که معمولا زمستانها را از طلوع آفتاب تا غروب در پتو Petou(آفتو=آفتاب) می گذراندند از قصه های مبهم جنگی مهم در زیبد و اینکه رستم در زیبد زنگی می کرده و حتی تشله ای(سنگ گرد عظیمی) را هم به او نسبت می دادند صحبت می کردند البته ما علاقه ای به باورکردن آن  دادستانها و اوسونه (افسانه) نداشتیم.نمی دانم آن تشله هنوز هست یا نه اما می دانم در نزدیکی آن گورستان موسوم به شهاب گبر بود.
هنگامی که دکتر زمانی در خصوص آثار تاریخی زیبد تحقیق می کرد  هنوز پیشرفت علوم تا این اندازه نبود و جنبه های زیادی از تاریخ و تمدن ایران و جهان ناروشن و بخصوص در منطقه گناباد کارهای باستان شناسی در ابتدای راه قرار داشت اگر اجل آن مرحوم را امان می داد چه بسا که امروز به همت او بسیاری از زوایای تمدن در خاک خفته زیبد و سایر مناطق گناباد بر همگان روشن می شد. متاسفانه او در آغاز راه ثمره دهی پژوهشی خود در سانحه تصادف جان خود را از دست داد.
در سال 1354 هنگامیکه محل فعلی ساختمان فرهنگسرای سردار شهید علی عجم  برای پی ریزی ساختمان درمانگاه زیبد خاک برداری می شد حادثه مهمی روی داد چرخ تراکتور بداخل گودالی سقوط کرد افراد مجبور شدند پس از  کندن اطراف چرخ را از گودال بیرون آورند در این گودال اسکلت انسانی سالم پیدا شد اما همینکه فردی می خواست اسکلت را بیرون بکشد اسکلت بکلی فرو ریخت و له شد. چون در آن گور طلا و یا جواهرات نبود تراکتور بی اهمیت به کار خود ادامه داد و چندین گور مشابهه دیگر را نیز با اسکلتهای آن نابود کرد پیرمردی نقل می کرد که چند گور را قبلا در اینجا دیده و در داخل آنها بجز کوزه های پر ارزن هیچ چیز ندیده است.این تخریب ناشیانه در خصوص گورستان گبرها در نزدیکی کلاته خاتمه و شهاب نیز که چند کوزه و شمشیر از آنها پیدا شده بود تکرار شده است. متاسفانه مردم ما ارزش علمی همان کوزه های خالی را نمی دانند آنها نمی دانند که برای پیدا کردن چنین کوزه هایی باستان شناسان اروپایی در ساحل رود نیل و سایر مراکز تمدنی قدیم سالها رنج و مرارت می کشیدند و تکه ای سفال برایشان با طلا برابری می کرد. هدف از بیان این مطلب این بود که بگویم در پای قلعه زیبد گورستانی را ما نابود کردیم که می توانست رازهای زیادی را بما بگوید اگر آن اسکلتها نگهداری می شد امروزه می شد تاریخ دقیق دفن و چگونگی مرگ آنها را بیان کردو تاریخ ساخت این قلعه را مشخص نمود.
 در سال 1376 هنگام جاده سازی برای منبع آب کنار قلعه نیز دیواره ای از دل  خاک پیدا شد که نشان می دهد که دیوار قدیمی تر قلعه بوده و قلعه فعلی بر روی خرابه های یک قلعه قدیمی تر ساخته شده و آن گورها نیز نشان می داد که این قلعه در دوران قبل از اسلام و حتی در دوره های اسماعیلیان نیز رونق داشته است من در رساله فوق لیسانس (خلاصه پایان نامه همان زمان در روزنامه قدس چاپ شد)  خود در خصوص فرق مذهبی خراسان در سال 1369 به این موضوع پرداخته ام
که در زیبد مردم  از قدیم شیعه بوده اند و در دوره اسماعیلیان  نیز همینطور بطوریکه شاعر خوسفی، ایل بیچارگان را اسماعیلی ذکر نموده است از طرفی سندی در دست مرحوم حاج محمد زیبدی بوده و سلطان حسین تابنده آنرا در سالهای 1330 از ایشان گرفته است در آن سند  دستخط  منسوب به حضرت زین العابدین اشاره به بیچارگان عجم که از خراسان به یاری ایشان در کربلا رفته اند اشاره شده است.

 متن کامل  مقاله سه اثر تاریخی زیبد بقلم مرحوم دکتر زمانی  استاد باستان شناسی، چاپ "شماره 41 مجله تاریخی"سال 1351 که به همراه 6 عکس از قلعه زیبد – شاه نشین و تگ زو چاپ شده است. متن کامل تحقیقات باستان شناسی دکتر زمانی با خط خوش ناصر زمانی  در سال 1371 نوشته شده و قرار بود چاپ شود که البته نسخه اصلی نزد اینجانب وجود دارد. عینا به اطلاع می رسد:


آخرین دژ آخرین پادشاه ساسانی

سه اثر تاریخی در زیبد گناباد
قلعه زیبد آخرین دژی است که یزدگرد سوم قبل از فرار به مرو و کشته شدنش در آنجا همچنان پادشاه ایران محسوب می شده 
گناباد پیش از اسلام گذرگاه و معبرداخلی فلات ایران وقسمتهای شرقی آن و بموجب اشعار شاهنامه محل برخورد ومیدان جنگ لشکریان ایران وتوران بوده است.
این معبردر سمت جنوب از دو راه به قلب فلات ایران راه می یافت ودر کنار هریک از دو راه بناها واستحکاماتی ایجاد شده بوده است
اول تنگل کلات که  راه اصلی محسوب می شده وفعلا راه آسفالته گناباد_فردوس از آن می گذرد وآثار قلعه فرود کلات گناباد در کنار شرقی آن بچشم میخورد.
 دوم تنگل زیبد که از گردنه ی امرود کوه سی کیلومتری جنوب غربی مرکز گناباد  میگذشته وفعلا نیز بصورت یک راه مالرو نسبتا وسیع است وسه اثر تاریخی موردمورد بحث در این مقاله دردوسوی آن قرار دارد.
در ابتدای این تنگل قریه (عربی شده کوره)زیبد که در حدود یکهزارو دویست نفر جمعیت داردواقع است.(آمار 1348) هوای آن در زمستان معتدل و در تابستان خنک و مطبوع است. زیبد در بعضی اسناد مکتوب ریبد ثبت شده و این ناشی از اشتباه در کتابت است وگرنه این نام همواره با زیبد و زیود وجود داشته  وجنگ یازده رخ در کنار آن اتفاق افتاده است.
بموجب اشعار فردوسی شاعر گرانقدر ایران گودرز سردار لشکر ایران وپیران سردار لشکر توران در کنار قلعه زیبد  دست از جنگ  سپاه با سپاه می کشند و برای جلوگیری از خونریزی وکوتاه کردن راه مبارزه پیمان جنگ تن به تن می بندند به موجب این پیمان ١٢ جفت مبارز از هر جفت یکی ایرانی و دیگری تورانی باهم مبارزه می کنند :
اول فریبرز با گلباد
نخستین فریبرز گرد دلیر                    زلشکر برون تاخت بر سان شیر
دوم گیو با گروی زره
و دیگر گروی زره دیو نبود                   برون رفت با پور گودرز گیو
سوم گرازه با سیامک
                                               (2)
سه دیگر سیامک زتوران سپاه                         بشد با گرازه با آوردگاه
چهارم فروهل بازنگله
چهارم فروهل بو زنگله                              دو جنگی بکردار شیر یله
پنجم رهام با بارمان
به پنجم جورهام گودرز بود                         که با برمان او نبرد آزمود
ششم بین باروئین
ششم بی ن گیو و روئین دمان                   بزه  بر نهاسادند هر دو کمان
هفتم هجیر با سپهرم
برون تاخت هفتم ز گردان هجیر               گونامدار و سوار هزیر
هشتم گرگین با اندریمان
چو گرگین به هشتم بشد کینه خواه            ابا اندریمان ز توران نهم برته با کهرم
نهم برته با کهرم تیغ زن                       دو خونی هردو سر انجمن    
دهم زنگنه ی شاوران با اخواست
دهم راز گردان وجنگ آوران                بشد ساخته زنگنه شاوران
یازدهم گودرز با پیران
چنان شد که پیران ز توران سپاه           سواری ندید اندر آوردگاه
سپهدار ایران و توران بهم                فراز آمدند اندرآن کین دژم
در اوج مبارزه با دست شکسته به سوی کوه می گریزد و می رود.
گودرز او را تعقیب میکند و پس از دیدن جسد خون آلود او به نزد لشکر بر می گردد.
                                                  (3)
نگهبانان ایران و توران در کوه زیبد و کوه گناباد شکست پیران می فهمند و لهاک و فر شیدورد دلیران لشکر پیران راه توران را پیش میگیرند.
  کیخسرو به زیبد می آید و فرمان دفن پیران  را می دهد تورانیان زینهار می خواهند و کیخسرو موافقت می کند و پس از چندی توقف در زیبد آهنگ شاه گنگ می نماید.علاوه بر اینکه این قلعه در دوره های مختلف (کیخسرو و بهرام چوبین)مورد استفاده بوده می توان گفت بر اساس آنچه تاریخ بلاذری گفته است  این استنباط که (قلعه زیبد )جناباد آخرین دژ آخرین پادشاه ساسانی بوده است با سایر یافته ها مطابقت می کند. کتاب فتوح البلدان البلاذری  ص 443 یزدگرد پس از حمله اعراب به اصفهان، استخر فارس، کرمان و سیستان رفت و از آنجا به سویی خراسان و مرو عزیمت نمود ماهویه مرزبان مرو، نیزک ترخان را به جنابذ به استقبال او فرستاد او یکماه نزد یزدگرد بود و از دختر شاه خواستگاری نمود اینکار  بر شاه سخت گران آمد که به جنگی خونین منجر شد آنگاه شاه به مرو رفت و توسط آسیابانی به قتل رسید. محل اقامت یزگرد می توانسته است قلعه زیبد و درب صوفه باشد.


No comments:

Post a Comment