در زمان های بسیار دور مردم خورشید را می پرستیدند برای آن چندین جشن داشتند و البته عزاداری هم داشتند مثلا خورشید گرفتگی را نشانه بدی می دانستند و برای رضایت خدا قربانی می کردند حتی حیوان مقدسی مثل گاو را برای رضایت خدا قربانی می کردند. اما مردم همچنین دریافته بودند که در طول سال بزرگترین شب و بزرگترین روز و شب و روز برابر وجود دارد . برای هریک از این روزها جشن داشتند و آنرا نشانه و حکمتی می دانستند اما بدرستی روشن نیست کی و در کجا و چگونه این آیین شروع شد و تا کجا رونق یافت و بزرگان این آیین چه کسانی بودند آیا آنرا از ابتدا میترائیزم و یا مهر پرستی می گفتند و یا این نامه ها متاخر است احسان طبری در این خصوص پژوهش مفصلی دارد ما می دانیم در زبان فارسی به بزرگان آن آیین پیر می گفتند. شاید کیخسرو را بتوان یکی از پیامبران سرشناس این آیین دانست .احسان طبری می نویسید
یکی از کیش های کهن ایرانی که زمانی جهان گیر شد مهر پرستی یا میترائیسم است. این کیش باستانی در بسیاری از ادیان و جریانات فکری ایران و جهان اثرات ژرف باقی گذاشت. مردمی که در فلات ایران زندگی می کنند، دو بار توانستند کیش جهانی پدید آورند. یک بار در مورد مهر پرستی و بار دیگر در مورد مانیگری.
شب یَلدا یا شب چِلّه بلندترین شب سال در نیمکرهٔ شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق میشود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن میگیرند. این شب در نیمکره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیشتر و طول شب کوتاهتر میشود. در تمام مناطق ایران شب چله یا یلدا با مراسم ها و مناسبتهایی همراه بوده است.
شب نشینی و چراغانی ، قصه گویی – خاطره گویی – داستان گویی – شعر خوانی فال حافظ بعضا شاهنامه خواندن و یا فال گیری و شوخی و ادا بازی و تقلید صدا و یا خواندن قصه و سار کتاب ها –
در تمام سرزمین های خراسان بزرگ – اصفهان – کردستان -آذربایجان – همدان – قزوین – گیلان – خوزستان – کرمان – سیستان و بوچستان – یزد- سمنان هم آیین های مشابهی وجود داشته است : معمولا فامیل و بستگان به خانه ی پدر بزرگها یا مادر بزرگها میروند ودور هم پای کرسی جمع میشوند. صاحب خانه هم با آجیل و میوه از مهمانها پذیرائی میکند آنها تا پاسی از شب و گاهی تا نزدیک صبح می نشینند، کتاب شاهنامه میخوانند و فال حافظ میگیرند.بزرگترها داستان یا خاطره نقل میکنند.تازه دامادها با هدیه یا خوانچه به خانه عروس میروند. آجیل شب یلدا:کشمش،گردو،بادام،قیسی،برگه زردآلو یا برگه گلابی،جوزقند و انجیر و خرما است. میوه شب یلدا:انار،هندوانه،سیب،گلابی انباری(سیبری)است. نوشیدنی شب یلدا:بطور معمول چای و شربت و چنانچه برف باشد مخلوط برف و شیره انگور. غذای شب چله(یلدا):چنانچه مقدور باشد پولو ماهی و در غیر اینصورت یکی از غذاهای محلی:مانند کوفته،گندی،چرب و شیرین و ….
. .در قدیم شاید زمان دقیق شب یلدا استاندارد یکسانی نداشته و در مناطق مختلف با یک یا چند شب تاخیر و یا تعجیل برگزار می شده اما شب یلدا در یک قرن گذشته بطور سراسری و هماهنگ در ایران برگزار می شود روزنامه اطلاعات شماره ١١٢٧٣ روز ٣٠ اذر ١٣۴٢ نوشته است امشب در اغلب خانه های تهران مراسمی به مناسبت شب چله که شب یلدا هست برگزار می شود
مسئولان میدان تره بار گفتند که از دو روز قبل پانصد تن هندوانه و خربزه برای شب چله وارد تهران شده است و در میدان ها خربزه کیلویی دوازده ریال و هندوانه کیلویی شش ریال فروخته می شود
اطلاعات ٣٠ اذر ١٣۴۵ به شماره ١٢١۶٣ طی گزارشی از ایین های شب چله نوشته است
امشب بزرگترین شب سال است و ١۴ ساعت و ١٨ دقیقه طول می کشد
و کوتاهترین روز سال امروز فقط ٩ ساعت و ۴٢ دقیقه است
در روز تیرگان اول تیر طول روز ١۴ ساعت و ٢٨ دقیقه خواهد بود
و کوتاهترین شب سال فقط ٩ ساعت و ٣٢ دقیقه خواهد بود.
در خراسان واژه یلدا بکار برده نشده در تمام ادوار تاریخی تا آنجا که اسناد شفا هی و مکتوب وجود دارد شب چله یا چله نشینی بکار رفته و در این شب طولانی آیین های و مراسم های خاصی وجود داشته که به آن شب چراغانی یا شب چراغ می گفتند.از آنجا که هر میهمانی برای رفتن به شب نشینی، چراغی را همراه خود می برده و بدلیل فراوانی چراغ ها عبارت چهل چراغ که نشانه کثرت است بکار می بردند.
خوراکی ها :
خوردن آجیل مانند توت خشک – برگه زدآلو – انجیر- برگه خشک شده میوه ها و میوه تازه بخصوص انار و هندوانه از جمله کارهای مشترک در تمام مناطق قومی و زبانی ایران بوده است اما بعضی مناطق آیین های ویژه و منحصر به فرد خود را داشته اند.
تنقلات
در شب چله در منطقه قهستان خراسان چغندر پخته و شلغم تهیه میشده است در شب های سرد زمستان شلغم و چغندر را می پختند و آنرا خشک می کردند و در طول سال به عنوان غذا و آجیل می خوردند. پختن کدو نیز مرسوم بوده است.
تهیه شربت کف اما بخصوص جذابیت خاصی داشته است.
کف نوعی شربت و شیرینی سنتی است که برای تهیه آن مقدمات زیادی لازم است
شب چله کف زنی در مجتمع فرهنگی سردار شهید علی عجم زیبد گناباد در مراسم جشن یلدا
تهیه شرینی کف یا کف زنی یکی از آیین های شب چله در منطقه جغرافیایی قهستان و خراسان قدیم است. کف یک نوع شیرینی یا شربت سنتی است. یکی از آیینهای ویژه شب چله در خراسان برگزاری مراسم «کف زدن» است. در این مراسم ریشه گیاهی به نام چوبک را که در این دیار به «بیخ» مشهور است، در آب خیسانده و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالی به نام «تغار» میریزند. مردان و جوانان فامیل با دستهای از چوبهای نازک درخت انار به نام «دسته گز» مایع مزبور را برای ساعتها هم میزنند تا به صورت کف سفت درآید و این کار باید در محیط سرد صورت گیرد تا مایع مزبور کف و سپس سفت شود خشک شده آن مانند گز اصفهان میشود. کف آماده شده در پایان با مخلوط کردن شیره شکر آماده خوردن شده و پس از تزیین با مغز گردو و پسته برای پذیرایی مهمانان برده میشود. در این میان گروهی از جوانان قبل از شیرین کردن کفها مجاز هستند با پرتاب آن به سوی همدیگر و مالیدن کف به سر و صورت یکدیگر شادی و نشاط را به جمع مهمانان میافزایند.
کف زنی یا بیخ زنی در شب چله در روستای باستانی زیبد. چله ۱۳۵۳
در شهرهای خراسان خواندن شعر و داستان گویی و شاهنامهٔ فردوسی در این شب مرسوم بوده است. یکی از آیینهای ویژه شب چله در استان خراسان رضوی و خراسان جنوبی برگزاری مراسم «کف زدن» است. در این مراسم ریشه گیاهی به نام چوبک را که در این دیار به «بیخ»(ریشه) مشهور است، در آب خیسانده و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالی به نام «تغار» میریزند. مردان و جوانان فامیل با دستهای از چوبهای نازک درخت انار به نام «دسته گز» مایع مزبور را برای ساعتها هم میزنند تا به صورت کف سفت درآید و این کار باید در محیط سرد صورت گیرد تا مایع مزبور کف و سپس سفت شود خشک شده آن مانند گز اصفهان می شود.
کف آماده شده در پایان با مخلوط کردن شیره شکر آماده خوردن شده و پس از تزیین با مغز گردو و پسته برای پذیرایی مهمانان برده میشود. در این میان گروهی از جوانان قبل از شیرین کردن کفها مجاز هستند با پرتاب آن به سوی همدیگر و مالیدن کف به سر و صورت یکدیگر شادی و نشاط را به جمع مهمانان میافزایند.
برگزاری مراسم عروسی
یکی از سنتهای مهم برگزاری عروسی در شب های چله بوده است که سه روز مراسم داشته است یکی از آنها مراسم سرحمومی در شب چله بوده است. سرحمومی مراسمی است که داماد در حمام عمومی مردانه و عروس در حمام زنانه طی مراسم با شکوهی به حمام می بردند حمام ها در قدیم با هیزم و چوب گرم می شدند و آتش خانه ای داشتند که به ان گُرخانه (گر = آتش) یا گُلخن می گفتند همواره یک نفر بنام آتشگر در حال اداره گرخانه بوده است. تا آب گرم تامین شود. شب چله حمام باید بخوبی گرم باشد تا همه میهمانان بتوانند حمام کنند.
و با رقص و پایکوبی و چوب بازی مراسم حنا بندان بعد از شستن و کیسه کشی داماد انجام می دادند و در مراسم حنا بدان آواز امشب حنا می بندیم… بر دست و پا می بندیم … را بصورت گروهی می خواندند.و درپایان لباس نو بر عروس و داماد و اقوام نزدیک آنها می پوشیدند این مراسم گاهی تا سحر طول می کشید در واقع کاری که نایت کلوبهای غربی اکنون انجام می دهند. و مقدمه مراسم عروسی در بعد از ظهر روز بعد بود. افراد دعوت شده در صحن حمام جمع می شدند اما جوانان و افراد غیر مدعو تا پایان مراسم در بیرون از حمام جمع می شدندو شوخی و بازی سیاه بازی و انتر بازی در می آوردند. هدیه دادن داماد برای نامزدش نیز یک امر اجباری بوده است در این شب به داماد این امتیاز بزرگ داده می شد که با بردن هدیه برای نامزدش شب بتواند در خانه بااو در یک اتاق و دوتایی بخوابد. داماد تا قبل از شب زفاف فقط در مناسبتهای خاص و از جمله شب چله مجاز به خوابیدن با نامزدش بوده است که به آن نامزد بازی می گفتند.
بررسی پیشینه شب یلدا یا شب چله در متون تاریخی
در بررسی پیشینه شب یلدا یا شب چله در متون تاریخی، با انجام کنکاش و تحقیق در مدارک، اسناد و کتب معتبر تاریخی، دانسته های ارزشمند زیر که حاکی از سوابق این جشن کهن ایرانی دارد، به دست می آید:
۱ـ بنا به روایت دانشمند بزرگ ایرانی ابوریحان بیرونی، مبدأ سال شماری تقویم کهن سیستانی یعنی آغاز سال نو از اول زمستان بوده است و جالب این که نام نخستین ماه آنان نیز “کریست” می باشد. چرا مسیحیان خود را کریست شین می گویند جای ابهام دارد آنها عیسوی هستند ارتباط آنها با کریست چیست / آیا واقعا کریست را از همان کراست یعنی صلیب گرفته اند به هر حال تاریخ گذشته دور و حتی نزدیک پر از ابهام است؟ نمی توان پاسخ محکمی داد.
بنابراین می توان این باور را هم داشت که شب یلدا یا شب چله شب آغاز سال نو در زمان های بسیار کهن بوده است. همچنین نام گذاری نخستین ماه زمستان و سال نو به نام “دی” به معنای روز اول زمستان در نزد خرم دینان که پیرو مزدک، قهرمان بزرگ ملی ایران بوده اند، سخت مورد توجه بوده و از آن به نام “خرم روز” یاد می کردند و آئین های ویژه ای داشتند، به طوری که این مراسم و نیز سال شماری آغاز زمستان به عنوان آغاز سال جدید هنوز در میان بعضی از اقوام دیده می شود که نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان واقع در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستان است.
۲ـ استاد ابوریحان بیرونی همچنین در کتاب “آثارالباقیه” در رابطه با شب یلدا می نویسد:
“و نام این روز میلاد اکبر است و مقصود از آن انقلاب شتوی (زمستانی) است. گویند در این روز نور از حد نقصان به حد زیادت خارج می شود و آدمیان به نشو و نما آغاز می کنند و پری ها (دیوها) به ذبول و فنا روی می آورند.”
“دی ماه، که آن را خور ماه نیز می گویند، نخستین روز آن خرم روز (خُره روز) است و این روز و این ماه هر دو به نام خدای بزرگ است.”
“این جشن را، یعنی روز اول دی ماه را (نود روز) نیز می گویند. چون میان آن تا نوروز درست نود روز فاصله است.”
۳ـ محمد حسین خلف تبریزی در “برهان قاطع” در ذیل واژه یلدا چنین آورده است:
“یلدا شب اول زمستان و شب آخر پائیز است که اول جَدی و آخر قوس می باشد و آن درازترین شب هاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب آفتاب به برج جَدی تحویل می کند و می گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک می باشد و بعضی گفته اند شب یلدا یازدهم جَدی است.”
“اما این رسم بنا بر مدارک رومی، در ایران باستان چنین برگزار می شده که پیران و پاکان به تپه ای رفته، با لباس نو و مراسمی ویژه از آسمان می خواستند که آن “رهبر بزرگ” را برای رستگاری آدمیان بفرستد و باور داشتند که نشانه های زایش آن ناجی، ستاره ای است که بالای کوهی به نام فیروزی که دارای درخت بسیار زیبایی بوده است (سرو یا کاج) پدیدار خواهد شد و موبد بزرگ برای همین نیایش می خوانده که قسمتی از آن در “بهمن یشت” مانده است:
“آن شب که سرورم ظهور کند، نشانه ای از ملک آید، ستاره ای از آسمان ببارد، همان گونه که رهبرم از راه برسد و ستاره اش نشان نماید.”
ستاره کنار درخت کاج (یا سرو) که در کریسمس تزئین می شود همین ستاره است که از ایرانیان باستان همراه آئین مهر به اروپا و جهان رفته و نشان آمدن ناجی و سوشیانت اعتقادی در باورهای دین زرتشت است. در کنده کاری های باقی مانده از آئین مهر، درخت سرو و یا کاج در کنار مهر و آناهیتا دیده می شود که در زمان های بعد در نقوش تزئینی ایرانی به شکل بته جقه درآمده است.
۴ـ همچنین ابوریحان بیرونی در کتاب “قانون مسعودی” ذکر کرده است:
“اولین روز از دی ماه را خرم روز یا خُره روز می نامند.” خور روز یعنی روز خورشید، روز تولد خورشید که شکست ناپذیر است. این روز منتسب به اهورامزدا است و یکی از روزهای چهارگانه جشن های دیگان (هم نام شدن روز و ماه) است. تأثیر خورشید (مهر) در سرتاسر زندگی مردم و حتی نهادهای حکومتی در طول تاریخ مشهود بوده است. این اهمیت در نقوش بازمانده ی عهد ساسانی به روشنی نمایان است. در نقش رستم “ناهید” تاج پادشاهی را به شاه عطا می کند و در طاق بستان “میترا” شاهد اعطای “فر ایزدی” از طرف اهورامزدا به اردشیر اول است. بنا بر یک سنت دیرین آئین مهر، شاهان ایرانی در روز اول دی ماه تاج و تخت شاهی را بر زمین می گذاشتند و با جامه ای سپید به صحرا می رفتند و بر فرشی سپید می نشستند. دربان ها و نگهبانان کاخ شاهی و همه خدمت کاران در سطح شهر آزاد شده و به سان دیگری زندگی می کردند. رئیس و مرئوس، پادشاه و آحاد مردم در این ایام همگی یکسان بودند.
۵ـ علامه محمد قزوینی در “یادداشت های خود بر برهان قاطع” چنین نوشته است:
“یلدا لغت سریانی است و در آن لسان همان کلمه میلاد عربی است که عبارت از زمان ولادت عیسی (مهر) است.”
۶ـ محمد علی تربیت، در کتاب “تذکرۀ دانشمندان آذربایجان” آورده است:
“یلدا کلمه ای سریانی است به معنی میلاد عربی، چون شب یلدا با میلاد مسیح تطبیق می کرده اند، از این رو بدین نام نامیدند.”
۷ـ دکتر محمد معین در “فرهنگ فارسی، در زیر کلمه یلدا آورده است:
“درازترین شب سال، شب اول برج جدی، شب چله بزرگ زمستان، این کلمه در سریانی به معنی میلاد است. چون شب یلدا را با میلاد مسیح تطبیق می کرده اند، از این رو بدین نام نامیدند.”
۸ـ همچنین دکتر محمد معین در “حواشی برهان قاطع” آورده است:
“در قاموس سریانی به انگلیسی، پان اسمیت زوجۀ مرحوم مرگلیوت، عیناً یلدا را به معنی ولادت و میلاد تفسیر کرده.”
۹ـ ابراهیم پورداود، در کتاب “یشت ها” نوشته است:
“باید دانست که جشن میلاد مسیح (نوئل) که در ۲۵ دسامبر تثبیت شده، طبق تحقیقات محققان همزمان با جشن ظهور میترا (مهر ـ خورشید) بوده است که عیسویان در قرن چهارم میلادی آن را با تولد عیسی مسیح تطبیق کردند.”
۱۰ـ محقق ارزشمند متون باستانی، هاشم رضی در کتاب “گاهشماری و جشن های ایران باستان” در رابطه با شب یلدا آورده است:
“این شب را با شب میلاد مسیح تطبیق کرده اند. باید توجه داشت که جشن میلاد مسیح (نوئل) که در بیست و پنجم دسامبر تثبیت شده برابر با تحقیق، همزمان با جشن ظهور میترا (مهر) بوده که مسیحیان در سدۀ چهارم میلادی آن را روز تولد عیسی قرار داده اند. در برخی منابع آمده است که در پی گسترش آئین مهرپرستی (میترائیسم) از ایران به روم و کشورهای اروپایی، روز ۲۱ دسامبر به عنوان تولد میترا جشن گرفته می شد که پس از قرن چهارم میلادی در پی اشتباه محاسباتی (جابجایی) به ۲۵ دسامبر انتقال یافت و سیصد سال پس از میلاد عیسی مسیح، کلیسا همزمان جشن تولد مهر و زادروز عیسی مسیح را به عنوان روز کریسمس پذیرفت و به عنوان آغاز سال نو جشن گرفته شد و حتی درخت سرو و ستاره بالای آن یادگاری از کیش مهر است.”
علت اصلی این تطابق آن بوده است که پس از گسترش مسیحیت در اروپا، این آئین جدید به مخالفت و ضدیت با آئین میترائیسم که از سالیان قبل از ایران به آنجا رفته و توسعه یافته بود، برخاست. چون طی مدت متجاوز از سیصد سال مبارزه نتوانست بسیاری از اصول و آئین های میترائیسم را عوض کند، بنابراین بنا به یک چرخش تاریخی تطابقی، گاهشماری و بزرگداشت های مسیحیت از جمله زادروز عیسی مسیح را با آئین دین میترایی و بویژه تولد میترا (که همان اولین روز پس از شب یلدا است) یکی و برابر دانست و از این ترفند در جهت تثبیت دین مسیحیت استفاده به عمل آورد.
۱۱ـ در متون تاریخی آمده است: ایرانیان روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خور روز و دیگان می نامیدند و به استراحت می پرداختند و تعطیل عمومی بود. در این روز عمدتاً به این لحاظ از کار دست می کشیدند که نمی خواستند مرتکب کار بدی شوند که در مرام میترائیسم ارتکاب هر کار بد ولو کوچک در روز تولد خورشید، گناهی بسیار بزرگ به حساب می آمد.
“هرمان هریت” زبان شناس بزرگ آلمانی که گرامر تطبیقی زبان های آریایی را نوشته است که زبان پارسی از جملۀ این زبان ها می باشد، نظر داده که دی (به معنی روز) به این دلیل بر آین ماه ایرانی نهاده شده که ماه تولد دوبارۀ خورشید است. باید دانست که انگلیسی یک شاخۀ زبانی از خانواده بزرگتر زبان های آریایی است. هرمان هیرت که خود در آستانه دی گان به دنیا آمده، به زادروز خود که مصادف با تولد دوباره خورشید بود، مباهات بسیار می کرد.
یلدا در اشعار شاعران مشهور
- سعدی : روز رویش چون برانداخت نقاب از سر زلف/ گویی از روز قیامت شب یلدا برخاست.
- – باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود (سعدی)
- حافظ میسراید: صحبت حکام ظلمت شب یلداست/ نور ز خورشید جو بو که بر آید
- اوحدی مراغهای میگوید: شب هجرانت ای دلبر شب یلداست پنداری/ رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری
- سنایی میگوید:
- به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی* که از پیوند با عیسی چنان معروف شد یلدا
۱۲ـ استاد توس، فردوسی بزرگ به استناد منابعی که در اختیار داشته، آئین مهر و یلدا و خور روز را به هوشنگ از شاهان پیشدادی نسبت داده و در این زمینه گفته است:
که ما را ز دین بهی ننگ نیست * به گیتی، به از دین هوشنگ نیست. همه راه داد است و آئین مهر * نظرکردن اندر شمار سپهر.
شب اورمزد آمد و ماه دی/ زگفتن بیاسای و بردار می” . شب اورمزد اولی دی همان شب یلدا است
🔴
– او بر دوشنبه و تو بر آدینه تو لیل قدر داری و او یلدا (ناصر خسرو)
– تو جان لطیفی و جهان جسم کثیف تو شمع فروزنده و گیتی شب یلدا (خاقانی)
غنیمت دان حضور نعمت الله
که دشمن را شب یلداست امروز
(نعمت الله ولی)
🔴 آیین کهن ایرانی شب چله فرخنده باد
صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نور زخوشید خواه ، بو که برآید
(حضرت حافظ)
آن چه که یلدا به ما می آموزد این است که همه با هم باید امیدوارانه به روشنایی و پیروزی بیندیشیم و هیچ گاه ناامید نشویم و بدانیم و باور داشته باشیم که در جدال بی پایان همیشگی نور و ظلمت، پیروزی بر اهریمن سیاهی، تباهی و جهل و بی خردی از آن باورمندان است.
چله و جشنهایی که در این شب برگزار میشود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل میداد و در طول سال با سپری شدن فصلها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیتهای خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.
آنان ملاحظه میکردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند میشود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر میتوانستند استفاده کنند. این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکشاند. مردم دوران باستان و از جمله اقوام آریایی، از هند و ایرانی – هند و اروپایی، دریافتند که کوتاهترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شبها کوتاهتر میشوند، از همین رو آنرا شب زایش خورشید نامیده و آنرا آغاز سال قرار دادند.
بدینسان در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع میشد و در اوستا، واژه Sareda, Saredha «سَرِدَ» یا «سَرِذَ» که مفهوم «سال» را افاده میکند، خود به معنای «سرد» است و این به معنی بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است. در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی، ص ۲۵۵، از روز اول دی ماه، با عنوان «خور» نیز یاد شدهاست و در قانون مسعودی نسخه موزه بریتانیا در لندن، «خُره روز» ثبت شده، اگرچه در برخی منابع دیگر «خرم روز» نامیده شده است. در برهان قاطع ذیل واژه «یلدا» چنین آمده است:
یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جَدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شبهاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل میکند و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک میباشد و بعضی گفتهاند شب یلدا یازدهم جدی است.
تاریکی نماینده اهریمن بود و چون در طولانیترین شب سال، تاریکی اهریمنی بیشتر میپاید، این شب برای ایرانیان نحس بود و چون فرا میرسید، آتش میافروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیطانی نابود شده و بگریزند، مردم گرد هم جمع شده و شب را با خوردن، نوشیدن، شادی و پایکوبی و گفتگو به سر میآوردند و خوانی ویژه میگستردند، هرآنچه میوه تازه فصل که نگاهداری شده بود و میوههای خشک در سفره مینهادند. سفره شب یلدا، «میَزد» Myazd نام داشت و شامل میوههای تر و خشک، نیز آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان، «لُرک» Lork که از لوازم این جشن و ولیمه بود، به افتخار و ویژگی «اورمزد» و «مهر» یا خورشید برگزار میشد. در آیینهای ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، خوانی میگستردند که بر آن افزون بر آلات و ادوات نیایش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غیره، برآوردهها و فراوردههای خوردنی فصل و خوراکهای گوناگون، خوراک مقدس مانند «میزد» نیز نهاده میشد.
یکی دیگر از جشنهای ایرانی چله تموز است که عکس چله زمستان است و آن طولانی ترین روز سال است که هنوز هم در خراسان جنوبی گرامی داشته می شود.
کریسمس – صلیب – درخت سرو ریشه میترایی / ایرانی دارد. احترام سرو به عنوان نماد جاودانگی از دوران کهن در حوزه تمدنی ایران وجود داشته است . هنوز هم در بسیاری از مناطق آسیای میانه و خراسان درخت سرو را احترام می دارند و به آن پارچه و نخ گره می زنند در بغضی جاها به آن قفل می زنند تا گره گشای مشکلات شود. در سنگ نگاره های تخت جمشید احترام به سرو در چندین جا حکاکی شده است .
صلیب و چرخ گردون و صلیب شکسته در فرهنگ هند و ایرانی ریشه ۴ تا ۵ هزار ساله دارد.
*************** تولد عیسی مسیح در ۲۵ دسامبر یک تاریخ قرادادی است.
درخت سرو مقدس در زیبد گناباد هنوز هم بعضی از مردم به این درخت توسل می جویند. در مورد داستان درخت مقدس سرو کاشمر به این مقاله نگاه کنید
قرن هاست که مسیحیان ۲۵ دسامبر را به عنوان تولد عیسی مسیح جشن می گیرند. اما خود مسیحیان می دانند که این تاریخ قراردادی است و واقعی نیست به دلایل زیر این تاریخ، تاریخ واقعی برای تولد عیسی نیست:
۱- در لوقا ۲: ۱-۳ درباره یک سرشماری صحبت شده و گفته شده که یوسف و مریم برای انجام این سرشماری سفر کردند.
سفرشماری هیچوقت در چله زمستان انجام نمی شد. دلیلش هم این است که وضعیت جوی سفر به شهر اجدادی مردم را برای آنها دشوار می کرد. در واقع در همین عصر ما هم که عصر مسافرت های سریع است، معمولاً سرشماری ها در شرایطی انجام می شوند که اوضاع جوی مساعد باشد. بنابراین تولد عیسی در ۲۵ دسامبر و سرشماری در آن تاریخ با هم جور در نمی آیند.
۲- به علاوه، آیه ۸ می گوید که شبانان با گوسفندان خود در صحرا به سر می بردند. این هم دلیل دیگری است که نشان می دهد عیسی در ۲۵ دسامبر متولد نشده است. زیرا شبانان در ماه دسامبر به دلیل سردی هوا گله های خود را به صحرا نمی بردند.
آدام کلارک در این مورد می گوید:
» از آنجایی که شبانان گله های خود را به آخور برنگردانده بودند، احتمال این می رود که ماه اکتبر هنوز آغاز نشده بود. در نتیجه، وقتی می خوانیم که گله ها در صحرا به سر می بردند، باید بدانیم که عیسی مسیح در ۲۵ دسامبر که سردترین روزهای سال است مولود نشده است…. به همین دلیل ایده تولد عیسی در ماه دسامبر دقیق نیست. «
( نقل قول از آر-ای وودرو: بابیلون میستری رلیجن «انجمن شرکت رالف وودرو اونجلیکال، ۱۹۶۶، چاپ ۱۹۹۲ صفحه ۱۴۱ گرفته شده است.)
با توجه به حقایق بالا، تاریخ ۲۵ دسامبر اصلاً تاریخ واقعی برای تولد مسیح نیست.
اولین جایی که دولت مسیحی در آن شکل گرفت روم شرقی یا ترکیه فعلی بود آن زمان آناتولی سرزمین پاگانهای میترایی بود که مسیحی شدند و بطور طبیعی ، رسوم و سنت های خود را هم با خود به سنتهای مسیحی آوردند. موضوع دیگر درخت سرو است که در آیین های کهن ایرانی از میترایی تا مزدکی تا زرتشتی درخت سرو مقدس و محترم بوده است در مذهب مسیحی تقدس درخت سرو سابقه ندارد.
همانطور که جی فریزر می گوید:
» بزرگترین فرقه پاگان یا بت پرستی که تاریخ ۲۵ دسامبر را برای تولد مسیح در جهان روم و یونان جا انداخت میتراییسم ها ( خورشید پرستان ) یا مهری ها بودند … این جشن زمستانی در آیین میتراییسم، «میلاد » یا » میلاد خورشید » نام داشت.
( جی فریزر را مشاهده کنید: «شاخه طلایی «، نیویورک، شرکت مکمیلان، چاپ ۱۹۳۵ صفحه ۴۷۱٫)
حتی منبع بنیادگرایی مانند «دایره المعارف کاتولیک» هم اعتراف می کنند که جشنی مربوط به میتراییسم دلیل جشن گرفتن تولد مسیح در ۲۵ دسامبر توسط مسیحیان است:
» جشن بسیار معروف » میلاد خورشید شکست ناپذیر » که در ۲۵ دسامبر گرامی داشته می شد، از دلایل بسیار تأثیرگذار در گرامی داشتن تولد مسیح در دسامبر داشت»
( » دایره المعارف کاتولیک «، نیویورک، انتشارات رابرت اپلتون، چاپ ۱۹۱۱ صفحه ۷۲۵ را مطالعه فرمایید.
این نقل قول از آر وودرو، اوپ.سایت. صفحه ۱۴۳ گرفته شده است)
از ارجاعات بالا۲ مشخص است که تاریخ واقعی تولد مسیح دسامبر نمی تواند باشد و این تاریخ مربوط به جشن میترایی ها است. در چنین شرایطی کلیسا تصمیم گرفت بجای سرکوب و مقابله با این رسومات، به آنها معنا و مفهومی مسیحی بدهد. بنابراین، » میلاد خورشید، خدای آنها» به » میلاد پسر خدای یگانه » تبدیل شد.
مراسم شب یلدا (شب چله) (کریسمس) از طریق ایران به قلمرو رومیان راه یافت و جشن «ساتورن» خوانده می شد. جشن ساتورن پس از مسیحی شدن رومی ها هم اعتبار خود را از دست نداد و ادامه یافت که در همان نخستین سده آزاد شدن پیروی از مسیحیت در میان رومیان، با تصویب رئیس وقت کلیسا، کریسمس (مراسم میلاد مسیح ) را ۲۵ دسامبر قراردادند که چهار روز و در سالهای کبیسه سه روز پس از یلدا (شب ۲۱ دسامبر) است و مفهوم هر دو واژه هم یکی است. از آن پس این دو میلاد تقریبا باهم بر گزار می شده اند. آراستن سرو وکاج در کریسمس هم از ایران باستان اقتباس شده است، زیراکه ایرانیان به این دو درخت مخصوصا سرو به چشم مظهر مقاومت در برابر تاریکی و سرما می نگریستند و در «خور روز» در برابر سرو می ایستادند و عهد می کردند که تا سال بعد یک نهال سرو دیگر کشت کنند. بنا بر این نویل اروپایی (سالروز تولد مسیح) همان شب یلدا است، و نویل واقعی، یعنی انقلاب شتوی در سی آذر برابر با بیست و یکم دسامبر است.
بهنگام میلاد مسیح بشارتش را به چوپانان می برند و چوپانان رمه هایشان را رها می کنند و به دیدن پیامبر نورسیده می شتابند. آیا از خود نپرسیده اید که در تمام انجیل آیا زمان تولد مسیح نمی بایست تابستان که فصل چرای گوسفندان است باشد؟ و چرا هیچ اشاره ای به تولد مسیح در زمستان نیست؟ آنهم در سردترین و بلندترین شب سال که هیچ چوپانی گوسفندانش را به صحرا نمی برد!
مبنای شب یلدا در آیین میترایی همان بلند ترین شب سال است اما با توجه به اینکه ابزارهای دقیقی برای سنجش وجود نداشته معمولا یک هفته تفاوت و خطا در محاسبه در آن زمان یک امر طبیعی محسوب می شود .
در سدهً چهارم میلادی بر اثر اشتباهی که در محاسبهً کبیسه ها رخ داد روز ۲۵ دسامبر را (به جای روز ۲۱ دسامبر) روز تولد میترا دانسته و تولد عیسی مسیح را نیز در این آغاز سال قرار دادند. اشارهً سنایی نیز به این تقارن است :
به صاحب دولتی پیوند، اگر نامی همی جویی که از پیوند با عیسی چنان معروف شد یلدا
مراسم شب یلدا (شب چله) از طریق ایران به قلمرو رومیان راه یافت و جشن ساتورن خوانده می شد. جشن ساتورن پس از مسیحی شدن رومی ها هم اعتبار خود را از دست نداد و ادامه یافت که در همان نخستین سده آزاد شدن پیروی از مسیحیت در میان رومیان، با تصویب رئیس وقت کلیسا، کریسمس (مراسم میلاد مسیح ) را ۲۵ دسامبر قراردادند که چهار روز و در سالهای کبیسه سه روز پس از یلدا (شب ۲۱ دسامبر) است و مفهوم هر دو واژه هم یکی است. از آن پس این دو میلاد تقریبا باهم بر گزار می شده اند. آراستن سرو وکاج در کریسمس هم از ایران باستان اقتباس شده است، زیراکه ایرانیان به این دو درخت مخصوصا سرو به چشم مظهر مقاومت در برابر تاریکی و سرما می نگریستند و در «خور روز» در برابر سرو می ایستادند و عهد می کردند که تا سال بعد یک نهال سرو دیگر کشت کنند. بنا بر این نویل اروپایی (سالروز تولد مسیح) برگرفته از همان شب یلدا است، و نویل واقعی، یعنی انقلاب شتوی در سی آذر برابر با بیست و یکم دسامبر است.
مهرپرستی یا میترائیسم از مرزهای ایران فراتر و به رم رفت. پادشاهان رم به آن گرویدند و دین رسمی رم شد. «یولیانوس» یا «ژولیان» یکی از پادشاهان رومی گروه گروه مردم ترسا را به دین مهر می کشاند و دعوت می کرد. هنوز هم نیایش های این شاه رومی با مهر برجاست. «ای پدر در آسمان نیایش مرا بشنو» «یولیانوس» در این نیایش خدا را پدر می نامد. این اسمی بود که ترسایان به تقلید از مهرپرستان بر خدای خود گذاشتند. رومیان سال های بسیار تولد مهر و شب چله را جشن می گرفتند و آن را آغاز سال می دانستند. حتی پس از گسترش دین مسیحیت، باز کشیشان نتوانستند از گرفتن این جشن ها جلوگیری کنند و به ناچار مجبور شدند به دروغ این شب را زادروز تولد عیسی معرفی کنند تا روز ۲۵ دسامبر را به بهانه تولد عیسی جشن بگیرند نه تولد ایزدمهر، هنگامی که به آیین و مراسم مسیحیان در کریسمس نگاه می کنیم بسیاری از نشانه های ایرانی این مراسم را در می یابیم. ایرانیان قدیم در شب چله درخت سروی را با دو رشته نوار نقره ای و طلایی می آراستند. بعدها مسیحیان درخت کاج را به تقلید از مهرپرستان و ایرانیان تزیین کردند. مهر از دوشیزه با کره ای به نام آناهیتا در درون غاری زاده شد که بعدها مسیحیان عیسی را جایگزین مهر و مریم را جایگزین آناهیتا قرار دادند. یکی دیگر از وام گیری های مسیحیان از مهرپرستان، روز مقدس مسیحی یعنی یکشنبه است.
Sunday به معنی روز خورشید یا مهر است که روز مقدس مهرپرستان بود. ارنست رنان درباره آیین مهرپرستی گفته است: «اگر عیسویت به هنگام گسترش خود بر اثر بیماری مرگ ماری باز می ایستاد، سراسر جهان به آیین مهر می گروید.»
یلدا زاد روز ایزد مهر یا میترا است. ایزدی که در کیش میترائیسم پرستش می شد و این دین، یکی از تاثیر گذارترین مذاهبی بود که نخست در شرق و بعدها در غرب و در دین مسیحیت رد پای بسیاری از خود به جای گذاشت.
ریشه کلمه یلدا متعلق به زبان سریانی است و به معنای تولد یا میلاد است. در برخی منابع آمده است که پس از مسیحی شدن رومیان، سیصد سال پس از تولد عیسی مسیح، کلیسا جشن تولد مهر را به عنوان زاد روز عیسی پذیرفت، زیرا زمان دقیق تولد وی معلوم نبود. در واقع یلدا یک جشن آریایی است و پیروان میترائیسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار می کرده اند. وقتی میترائیسم از تمدن ایران باستان به سایر جهان منتقل شد، در روم و بسیاری از کشورهای اروپایی روز ۲۱ دسامبر به عنوان تولد میترا جشن گرفته می شد ولی پس از قرن چهارم میلادی در پی اشتباه محاسباتی، این روز به ۲۵ دسامبر انتقال یافت و از سوی مسیحیان به عنوان روز کریسمس جشن گرفته شد. از این روست که تا امروز بابا نوئل با لباس و کلاه موبدان ظاهر می شود و درخت سرو و ستاره بالای آن هم یادگاری از کیش مهر است
مراسم جشن یلدا .
جشن تولد(خورشید) میترا یا ساتورن تنها آئینی نیست که به مسیحیت راه پیدا کرده است. میان سنتهای مسیحیان و آئین میترائیسم شباهتهای زیادی وجود دارد. امروزه تمام مسیحیانی که تولد عیسی مسیح را جشن میگیرند هنوز هم در روز جشن شومینه و شمعهایشان را روشن نگاه میدارند، درخت کریسمس را با چراغهای کوچک نورانی تزئین میکنند، شب زنده داری میکنند و غذاهای مخصوص و ویژه میخورند؛ به دید و بازدید یکدیگر میروند و این مناسبت را در کنار دوستان و اقوامشان جشن میگیرند؛ درست نظیر همان سنتی که ایرانیان باستان در شب یلدا برگزار میکردند. کریسمس و یلدا تنها نمونهای از بسیاری از باورها، آداب و رسوم، نمادها، داستانها و افسانههای مشترکی هستند که مردم ملل مختلف و مذاهب مختلف را به هم پیوند میزنند. سرو از نمادهای گرامی ایرانیان است و نمونه آن تقدس درخت سرو چند هزار ساله در روستای زیبد است که در قدیم مردم بخصوص زنان آنرا طواف و بر آن روش (نخ پارچه) گره می زدند.
و از شعرهای برخی از شاعران مانند سنائی، معزی، خاقانی و سیف اسفرنگی، رابطه بین مسیح و یلدا ادراک می شود. یلدا برابر با شب اول جدی و شب هفتم دی ماه جلالی و شب بیست و یکم دسامبر فرانسوی است. انگیزه های پایدار ماندن این جشن را می توان، از جمله بدین گونه برشمرد :
۱- شب زایش خورشید ( مهر ) است، از باورهای دینی کهن.
۲ – بلند ترین شب سال، یعنی طولانی ترین تاریکی است، نشانهً اهریمنی شبی شوم و ناخوشایند که از فردا به کوتاهی می گراید.
۳ – پایان برداشت محصول صیفی و آغاز فصل استراحت در جامعهً کشاورزی است.
.
شب چله بزرگ در کشورهای حوزه فارسی
در خراسان بزرگ تا کشمیر شب چله بزرگ مورد تکریم بوده است. بخصوص در افغانستان بخش هایی از پاکستان و شمال هند و کشمیر به شب یلدا شب چله کلان chillai kalan می گویند. بخصوص در میان تاجیکان شب چله بزرگ یا کلان با آیین هایی همراه است. این آیین ها شباهت زیادی به آیین های شب چله ایرانی دارد .
در مزار شریف، همه ساله با نزدیک شدن به آخرین و طولانی ترین شب از فصل پاییز که چله کلان یا یلدا نام دارد، مردم فرهنگ دوست ولایت بلخ در شمال افغانستان با آداب و رسوم خاص خود به استقبال این شب میروند.
این روزها با این که هوا سرد است و سرمای زمستان قدری زودتر از سالهای گذشته به خانههای مردم آمده است، اما این سردی با عث نشده است که مردم ولایت بلخ، تجلیل از شب یلدا میراث فرهنگ کهن سرزمین آریانا و خراسان قدیم را فراموش کنند.
* یلدا رسمی نیک برای زندگی جدید افغانها
سیرت یک جوان افغان با بیان این که شب یلدا همچون نوروز و جشن مهرگان از جمله مراسمی است که پس از ظهور اسلام در ایران و افغانستان هم با آن مخالفتی نشده است، گفت: گرامی داشت این مراسم هر سال در میان مردم اهمیت بیشتری پیدا میکند.
مردم افغانستان پس از سالهای طولانی جنگ و ویرانی این روزها دوران جدیدی را در زندگی خود تجربه میکنند و در نتیجه نیاز بیشتری به برگزاری چنین مراسم و محافلی دارند.
وی حفظ ارزشهای فرهنگی را راهی برای ایجاد آرامش و امید برای مردم دانست و ادامه داد: گرامی داشت نوروز و یلدا راهی برای شروع یک زندگی جدید و به دور از دغدغه های جنگ برای مردم افغانستان است.
گفتنی است، همه ساله به مناسبت شب یلدا محافلی از سوی ریاست اطلاعات وفرهنگ و شهرداری ولایت بلخ در شهر مزارشریف برگزار میشود.
* روزانتان همیشه به جوزا بدل شود/شبهایتان همیشه به یلدا بدل شود
محمدکاظم کاظمی شاعر و نویسنده معاصر افغان در شعری به شب یلدا این گونه پرداخته است:
یلدا حریف اینهمه سختی شود مگر
سیبی که میخورید درختی شود مگر
مستوجب عطای بخیلان شوی شبی
منظور وعدههای وکیلان شوی شبی
من آمدم ترانه بیارم برایتان
آجیل و هندوانه بیارم برایتان
روزانتان همیشه به جوزا بدل شود
شبهایتان همیشه به یلدا بدل شود
آن قصر زرنگار، پس از کوه و جنگل است
سختی همیشه در صد و سی سال اول است
دیگر کلید بخت به جیب تو میشود
هر شب خوراک برّه نصیب تو میشود
تا هندوانه پوست شود صبر کن عزیز!
آن پوست سهم توست شود، صبر کن عزیز!
نوشته: دکتر محمدعجم برگرفته از وبلاگ پارسی پرشینگ بلاگ
أطول لیله فی السنه یحییها الإیرانیون منذ آلاف السنین
طولانی ترین روز سال را هندوها به کام خود شیرین کردند- (یوگا *تیرگان یا چله تموز ) دکتر محمد عجم
http://khorasan.isna.ir/Default.aspx?NSID=5&SSLID=46&NID=97167
قنات یا کاریز میراث فرهنگی و علمی ایرانیان
بیشتر بدانید:
No comments:
Post a Comment