دریای اِریتره یا آریترا نام باستانی پهنه دریایی است که در قرن بیستم با اراده ناوگان بریتانیا ، دریای عرب نامیده شد. دریای اریتره را هرودت نیز در کتابهای خود بکار بردهاست بعد از او جغرافیدانان غربی برای پهنه دریایی شمال اقیانوس هند بکار برده اند. در کتاب پریپلوس (سفرنامه) دریای آریترا یا رهنامه دریای اریترا
Periplus of the Erythraean Sea و در کتاب دریای اریترا نوشته آگاتارشید مشخصات و شرح آن با جغرافیای فعلی منطقه قابل انطباق و سازگاری است. پژوهش درباره نام «دریای اریتره» نشان میدهد برخلاف آنچه در ظاهر بهنظر میآید، این واژه نهتنها یونانی نیست،بلکه تماما به ایران مربوط و نام شاهزاده ای ایرانی دوره ماد بنام اریتراس(ارته) بوده است که این نام خود ارتباط عمیقی با نام های ایزدان ایرانی عهد کهن دارد. بنا به نوشته کتاب اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان اریترا یا اریتراس نام یک شاهزاده ایرانی است که در مورد او افسانه ای مشهور نزد یونانیان ثبت شده است. اسماعیل رائین به نقل از کتاب دریای اریترا صفحه 48 نوشته" کتاب" شوف که بر اساس نوشته آگاتارشید مورخ رومی نوشته شده است بیان نموده که : اریترا، مردی بود معروف به مال و ثروت زاده پارس(ایران) فرزند میوزائوس اسم دریای اریترا (شمال اقیانوس هند )منسوب به او ست. در این دریا جزیره ای است که آن زمان او در این جزیره زندگی می کرد علت زندگی او در این جزیره واقعه ناگهانی است که در اثر حمله شیرها به گله مادیان او اتفاق افتاد. اگر جزیره مورد نظر را قشم و یا هرمز بدانیم با توجه به قرمز بودن بخش وسیعی از سواحل این جزایر می تواند این سرخی نیز نامی باشد که به دریا داده شده است اما نظر آگاتارچید این است که نام اریترا از نام حاکم پارسی آن جزیره گرفته شده است. در کتاب پریپلوس که قدیمیترین رهنامه دریایی است و سفرهای دریایی یک یونانی از اسکندریه تا خلیج فارس را در ۶۶ پاره شرح داده است دریای اریترا و جزایر پارسی آن مانند زنوبیان را شرح داده و خلیج فارس را دریایی بداخل خشکی معرفی کرده که در دو سوی آن مردمانی پارسی زندگی می کنند. این سفرنامه به سالهای بین ۵۰ تا ۱۰۰ میلادی مربوط میشود. در این کتاب،شمال اقیانوس هند، دریای اریترا نامیده شدهاست؛ بنابراین در منابع و اسناد و نوشتههای غربیها تا قرن ۱۸ نیز اقیانوس هند و دریای عرب کنونی ، دریای اریترا نامیده شدهاست. در بخشی از سفرنامه اریترا آمده است (دریای پارس) خلیج فارس دریایی است کشیده بداخل خشکی که از اومانا (عمان) به سوی غرب کشیده شده و در انتهای آن آپلوگوس (اوبله) قرار دارد و حاکم آن به عدالت مشهور است. این شهر که سعادتمندترین شهر است تجار هندی و پارسی و رومی کالاهای خود را در آن مبادله میکنند. اوبله بعدها از میان رفت و بصره جای آن را گرفت. بعضیها اعتقاد دارند آبادان در واقع همان شهر تاریخی اوبله است. یقیناً اوبله ترجمه عربی از آپلوگوس است. آوپلوگوس یا اوپلو در سفرنامه پریپلوس شرح داده شده که در انتهای دریای پارس قرار دارد و مکان تقریبی آن شهر آبادان امروزی است. هرودوت از خلیج فارس نام نبرده ولی دریای سرخ را بنام خلیج عربی آوردهاست. هرودوت، مورخ یونانی، از دریایی به نام «اریتره» نام برده، همان نامی که بر اقیانوس هند و دریای عرب فعلی خلیج فارس و دریای عمان اطلاق میشده و از دو جزء مرکب «آری» (آریا) و «تره» به معنی آب و دریا تشکیل شدهاستگفتنی است که در بعضی منابع به ایرانیان اریته یا ارته هم گفته شده است. با توجه به منابه هندی و دیگ ودا " ارته نام یکی از ایزدان و خداوندان جغرافیای ایران می تواند باشد از دوره ایلامی رد پای این نام را می توان در فلات ایران پیدا کرد شاید بتوان ریشه اند در RTA را در اریتا یا Hr̥tásجستجو کرد ارته احتمالا همان خدای باران و دریا است برای نام های کهن تلفضهای بسیار مخالف و متنوعی در طول زمان منتشر شده و دقیقا مشخص نیست تلفظ زبانی نام ها نخست چه بوده است اما در منابع بعدی ارته یا ریتا از خدایان نام برده اند. وارونا یا هارونا هم نام یکی دیگر از خدایان باران است ، برای آب و باران و آتش و خورشید ایزدان بسیار زیادی وجود داشته و می تواند این نام را همه مرتبط به نام ایزدان دانست. بعدها پادشاهان و بزرگان نیز نام های ایزدان را برای خود بکار برده اند چه بسا اردشیر همان ارته شیر باشد از طرف دیگر در این منابع مگان هم بکار رفته که ریشه مکران است و Makara نام تمساح افسانه ای است که در ایران گاندو نام دارد مکرا یا مکران می تواند به این موجود اسطوره ای مقدس نزد اقوام ان زمان فلات ایران برگردد و امروزه نیز نزد هندوها مقدس است .
ایرانی
بودن نام**
پژوهش درباره نام «دریای اریتره» نشان میدهد که این واژه یونانی نیست و ریشه ایرانی دارد. و افرادی که اریترایی نامیده شدند نیز ایرانی هستند. قدیمی ترین گواهی بر این نام استرابو و آگارتاشید است به نوشته آگاتارشیدAgatharchides ، یک مرد پارسی در زمان مادها به نام اریتراس در جزیره این دریا (ساحل پارس) زندگی میکرد و جزیره را آباد کرد و محبوبیت و شهرت یافت . استرابو آرامگاه او را در جزیره اوگوریس میداند. پژوهشگران بعدی از جمله دکتر اقتداری این جزیره را یکی از جزایر قشم یا هرمز مینامند و دکتر عجم آنرا هرمز می داند زیرا هرمز به معنی خورشید است و رنگ سرخ دارد. دریای اریتره نام جغرافیایی است که جغرافیدانان یونان و رومی برای شمال قیانوس هند به کار می برده اندو تا قرن هیجده این نام رایج بوده است، بعضی گفته اند بدلیل وجود خاک سرخ در جزایر این دریا بوده است دیگران این نام را یک شاهزاده پارسی می دانند اریترا به معنی قرمز نیز هست، اما بر اساس نوشته آگاتارچیدس اطمینان داریم که این دریا به سرخی دریای احمر منسوب نشده بلکه منسوب به پادشاه اریتراس می باشد که داستان شاهزاده پارسی آن معروف است کتاب معروف باقی مانده از آگاتارشید دریای اریتراDe Mari Erythraeo نام دارد. در این کتاب او علت نام گذاری دریای اریترا را چنین شرح می دهد: " یک مرد پارسی در زمان مادها به نام "اریترا در نزدیکی دریا و جزیره زندگی میکرد و محبوبیت زیادی یافت. نام فارسی این دریا چنین است که مردی به اسم اریتراس پارسی، فرزند میوزایوس مشهور بود. دارایی و خانه او در کنار این دریا بود، اما هنگامی که اریتراس زندگی میکرد، در تابستان او به پاسارگاد میرفت و علت قشلاق و ییلاق(گرما و سرما) و تغییر محل زمستانی زندگی سود و تجارت و گاهی برای لذت زندگی و آسایش بود.علت اینکه او به آبادانی جزیره همت گماشت را اینگونه گفته اند که روزی شیرها به گله بزرگی از مادیان او (در ساحل) حمله کردند و بسیاری از گله (گاو و بز) او به قتل رسیدند؛ بقیه گله، وحشت زده از شیرها به دریا گریختند. بادی شدید وزیدن گرفت و آنها در دریا سرگردان و هراسان شدند و شنا میکردند و سرانجام به ساحل یک جزیره رسیدند چوپان جوان نیز با شجاعت با چسبیدن به شانهگاوها به این جزیره رسید. اریتراس در جستجوی گله مادیان خود به جستجو پرداخت او با یک کشتی بادبانی با استفاده از جهت باد بسوی دریا رفت و پس از مدتی سرانجام گله خود را در جزیره ای پیدا کرد و نگهبان آنها را نیز یافت و سپس با خوشحال شدن از دیدن گله خود و زیبایی این جزیره،شیفته اقامت در جزیره شد او یک دژ در مکانی که به خوبی در جای مناسبی از ساحل انتخاب شده بود، قلعه ای بنا کرد و از سرزمین اصلی روبروی جزیره آنهایی که از زندگی خود در صحرا ناراضی بودند، مهاجرانی را به جزیره آورد و تمام جزایر غیر مسکونی دیگر را با تعداد بیشماری جمعیت؛ آباد کرد و چون چنین آبادی هایی بنا کرد نام دریا را اریترا نامیدند و این اریتراس به معنی سرخی با نام دریای احمر یا خلیج سرخ متفاوت است زیرا این دریا به یکی از برجستهترین مردها ربط دارد. بنا بر این نظر آنهایی که نام، را به دلیل رنگ قرمز می دانند نادرست است (زیرا دریا قرمز نیست)، اما نسبت دادن آن به مردی محبوب و مشهور که در آنجا حکمرانی کردهاست، همانطور که داستان فارسی گواهی میدهد، واقعی تر می باشد ".
در اینجا هسته حقیقتی وجود دارد، با این وجود به زمان بسیار زودتر از امپراتوری مادها و پایتخت آنها پاسارگاد اشاره دارد. این تئوری نظریه مهاجرت کوشیت - ایلامی را در سراسر عربستان، همانطور که توسط گلازر و هومل بیان شدهاست، پیشنهاد میکند: داستان قومی از ایلام، که در جزایر بحرین ساکن شده و سپس در امتداد سواحل جنوب غرب خلیج فارس و عربستان فعلی پراکنده شدهاست، و این قوم رنگ سرخ را نماد خود می دانسته است .
ملیسیها در جنگ علیه
اریترینها به چاینها کمک کردند. (هرودوت، تواریخ، کتاب اول، بند ۱۸).
داریوش
با ملیسیها که به عنوان اسیر به شوش برده شدند، بد رفتاری نکرد ولی آنها را در
کنار دریای اریتره و در شهر امپی اسکان داد. (کتاب ششم، بند ۲۰)
قبایل
ساکن جزیره از دریای اریتره به آن جا آورده شدند. (کتاب هفتم، بند ۸۰)
هرودوت
آوردهاست که فنیقیها از دریای اریترا آمدهاند. اجداد فنیقیها به گفته خودشان،
در کنار دریای اریتره زندگی میکردند». (کتاب هفتم، بند ۸۹)
نقشه
کشیده شده توسط جیمز رنل در سال ۱۷۹۹
کاربردهای
امروزی
در
دوران کهن گاهی به آبهای خلیج فارس و بخش بزرگی از اقیانوس هند و دریای سرخ نام
دریای اریترا بکار رفته است گاهی نیز محدود تر و فقط برای شمال اقیانوس هند بکار
برده شده است
امروزه اریتره فقط در مورد نام یک کشور مستقل در حاشیه دریای سرخ بکار می رود که نامی جدید است. نام دریای اریتره بندرت در بعضی مکاتبات برای دریای سرخ هم بکار میرود. در نقشههای قرون وسطی نام دریای اریتره برای نامی که اکنون دریای عرب نام دارد بکار رفتهاست. در نقشه سفرنامه پریپلوس و همچنین در نقشههای کهن دریای اریترا به تمام شمال اقیانوس هند شامل دریای عرب و خلیج عدن و دریای سرخ و دریای حبشه میشدهاست. برگرفته از وبلاگ دریای پارس پرشن بلاگ 1398 . محمد عجم
No comments:
Post a Comment