Sunday, 17 April 2022

 پالان دوزی روزی در هر خیابان و کوی و برزن یک پالان دوزی وجود داشت امروزه شاید بتوان به تعداد انگشتان دست در کل ایران پالان دوز پیدا کرد. 


در حدود ۱۰هزار سال پیش کمی بعد از آن که انسان یکجانشین شد و به کشاورزی پرداخت، برخی حیوانات را نیز رام کرد و از مواهب بی‌شمارش بهره‌ها برد. انسان علاوه بر این که از گوشت، پوست، شیر، پشم و موی حیوانات جهت تداوم و تمشیت زندگی خود استفاده می‌کرد برخی حیوانات را جهت انجام کارهای کشاورزی، کشت و زرع و برخی را در امر حمل و نقل و جنگ مورد استفاده قرار می‌داد. انسان به تناسب جثه و توان حیوانات به  آن‌ها کارآیی می‌داد؛ مثلاً جهت حمل و نقل از حیواناتی استفاده می‌کرد که توانمند  
و پرطاقت و در عین حال مطیع و وفادار باشند. شتر، اسب، قاطر و الاغ از جمله حیواناتی بودند که به اطاعت انسان در آمده و جهت بارکشی و سوار ی مورد استفاده قرار می‌گرفتند اما استفاده از حیوانات مستلزم ابزار و وسایلی بود که باید تهیه می‌شد و لازم‌ترین وسیله، زین برای اسب و «پالان» برای شتر، قاطر و الاغ بود و لزوم پالان برای آن حیوانات دستمایه بیان تمثیل‌ها و شعرٍ شاعرانی چون فردوسی، مولوی، نظامی، سنایی، ناصرخسرو، اسکافی و امیرخسرو دهلوی شده است مانند این شعر تمثیلی مولوی:

  آن یکی خر داشت پالانش نبود
  یافت پالان گرگ خر را در ربود

اگرچه غیر بومی‌ها گاه شتر، اسب یا قاطر جهت حمل و فروش نمک یا به منظور سفر به خانیک می‌آوردند اما حیوان پایدار و همیشگی که در کشاورزی، تأمین سوخت و حمل و نقل به خانیکی‌ها یاری می‌رسانید الاغ یا خر بود.
«پَلوpaloo» (پالان) مهم‌ترین و لازم‌ترین تن‌پوش یا وسیله‌ای بود که برای الاغ قابلیت سواری یا بارکشی ایجاد می‌کرد زیرا الاغ بدون پالان تقریبا غیرقابل استفاده بود بنابراین پالان در میان وسایل روستایی خانیک جایگاهی مهم داشت و «پلو دوزی paloo doozi» (پالان دوزی) یکی از پیشه‌های قابل توجه را به خود اختصاص می‌داد.
در قدیم تا حدود ۵۰ سال پیش استادانی مانند مرحوم «کربلایی عبدالله کاظمی» و «اسماعیل یزدان پور» پالان‌دوزهای معروف #خانیک بودند که علاوه بر خانیک نیاز روستاهای اطراف را نیز تامین می‌کردند. بعد از فقدان آن استادان مردم خانیک مجبور بودند جهت سفارش پالان به روستای «کلاتۀ سنجد» بروند تا این که در حدود ۴۰سال پیش مرحوم «محمد قربانی» حرفه پالان‌دوزی را در کلاته سنجد آموخت و آن فن‌آوری را مجددا به خانیک آورد.


مراحل تهیه یک پالان به این ترتیب بود که ابتدا سفارش دهنده‌ی پالان چند قطعه پلاس، پارچه کهنه با یک قالیچه کهنه یا گلیم نزد پالان‌دوز می‌برد و پالان‌دوز اول «تنۀپالان» (قواره پالان) را با توجه به جثه الاغ به شکل نیم‌دایره از پلاس با ابزار قیچی‌مانند بزرگی به نام «دوکارد dookard» می‌برید. آن‌گاه آستری از پارچۀ نسبتا محکم به پشت آن می‌دوخت و میان آن دو را از ساقه خشک شده گندم معروف به «سُفَلهsofala» با ابزاری به نام «سُفَله کوsofala cow» پر می‌کرد و پس از هموار کردنٍ سُفله‌ها با جوالدوز کوک‌های عمودی متوالی معروف به «آجیدهajida» به بدنه پالان می‌زد و در نهایت پالان را متناسب با بدن الاغ به شکل منحنی در می‌آورد. جهت ماندگاری پالان به صورت منحنی یک مفتول بلند و ضخیم بالش‌مانند معروف به «شه رگshah rag» پر از پنبه یا پشم یا «لتٓه latta» (قطعات پارچه کهنه) آماده می‌کرد و به صورت منحنی به جلو پالان می‌دوخت و بالای شه رگ را هم کوهان‌مانند با سفله‌های متراکم پر می‌کرد تا نسبت به سطح پالان برجسته جلوه کند. در نهایت بدنۀ پالان را با کوبه صاف و مرتب می‌کرد و بر روی پالان یک قطعه پلاس یا گلیم یا قالیچه معروف به «روپَلونی roo palooni» می‌دوخت یا پهن می‌کرد. معمولا برای اشراف از قالیچه و برای تهیدستان از پلاس استفاده می‌کردند. به پالان الحاقاتی نیز اضافه می‌شد مانند دستگیره که مانند حلقه‌ای ضخیم از پارچه یا نخ بود و به «سرپَلونی sarpalooni» معروف بود، بر بلندای کوهان مانندٍ جلو پالان دوخته می‌شد تا سواره آن را به دست گیرد. «پَِردُم pardom» که به صورت نواری از چرم یا بافتۀ ضخیم به عقب پالان دوخته می‌شد و در زیرٍ دم الاغ گیر می‌کرد تا از جلو رفتن پالان پیشگیری کند و «تنگ tang» که تسمه‌ای نخی یا چرمی بود، به زیر شکم الاغ بسته می‌شد و پالان را بر پشت الاغ محکم نگاه می‌داشت


و از لغزش آن به طرفین ممانعت می‌کرد. 

🔹پالان که معمولا با صرف هزینۀ نسبتا زیاد تهیه می‌شد، مورد مراقبت قرار می‌گرفت و گاه توسط پالان‌دوز مرمت و بازسازی می‌شد. از واژۀ «پالان» در ضرب‌المثلها و متل‌های خانیکی نیز استفاده می‌شد مانند:
فلانی «پَلونش کَجَس paloonesh kajas» (پالانش کج است) 
یا «اگر خر از مونٍ مَم پلو ور شکمش بندُم agar khar az mone mam paloo war shekamesh bandom »(اگر خر مالٍ من است، می‌خواهم پالان را به شکمش ببندم!)
یا «خر همو خرِ پلونش عوض شده» (خر، همان خر است، فقط پالانش عوض شده است!)

منبع :دریای پارس 

@ رجبعلی_لباف_خانیکی 

No comments:

Post a Comment