سوریا یا روشنایی بزرگ یا نیر اعظم پروردگار خورشید و از مهمترین و مشهورترین خدایان آئین هندو است.
خورشید مرکز عالم خلقت است. هرچه
که به صفت وجود آراسته شده و هر آنچه که بوده و خواهد بود و هر آنچه که ساکن و
متحرک است از آغاز تا انجام از خورشید سرچشمه و ریشه گرفتهاست. پسر کاشیاپا و ادیتی
ایزد آئین هندو است. ایزد سوریا را با گیسوان و دستان زرین تصویر میکنند؛ سوریا
نمود دیدنی خداوندگار دانسته میشود.
در هندوستان خدای خورشید با نام سوریا شناخته میشود و یکی از مهمترین خدایان "ودایی" محسوب میشود. این خدا از یکسو تجلی عظمت آتش الهی آگنی است و از دیگر سوی منبع و منشاء نور، گرما، حیات و معرفت است. نظارت سوریا به جهان با برجهای دوازده گانه خورشید در طول سال نسبت دارد. سوریا مرکز عالم خلقت است که در مرز سپهرهای متفاوت قرار گرفتهاست. برفراز خورشید، افلاک غیر نورانی و غیر ظاهر قرار دارند که حوزه حکمرانی حاکم اعظم کائنات است و تحت آن کرات و سپهرهای ظاهر (چون ماه و زمین و دیگر سیارات) واقع شدهاند. پس جایگاه خورشید حد اتصال دو مرتبه وجود (متجلی و نامتجلی) است و او نماینده هر دو وادی به شمار میرود. خورشید برای انسان بدوی قویترین عنصر وجود و مهربانترین قوای طبیعت بوده و قاعدتاً میبایست جزو اولین خدایان و معبودان برای او بوده باشد. حیات و بقای انسان بدوی به حضور خورشید متکی بوده و لذا خورشید که منشاء نور، قدرت روحانی و قوای فکری و نیروهای طبیعی بوده نزدیکترین پدیده به ذات جاودانی الهی شمرده میشد. هر آنچه که از آغاز تا انجام بوده و خواهد بود از خورشید نشأت گرفته. درجه تقدس خورشید گاه به مرتبه فرد اولیه میرسد و با قربانی کیهانی یکی میشود. پروردگار تولید نسلها به خورشید تبدیل میشود و همه موجودات زنده از او متولد میگردند، او توسط انوار تابناک خود به غذا و غلات جان میبخشد، وقتی که خورشید طلوع میکند به ربع شرقی وارد میشود و بقای موجودات را به شعاع های خود تضمین میکند، آنگاه جهات غرب و جنوب و شمال و بالا و پایین را و هر آنچه که در میان آنهاست منور میسازد. خورشید روح جهان است، منور بودن خورشید به نیروی بینایی تشبیه شده و او را چشم میترا، وارونا، آگنی و دیگر خدایان دانستهاند. سوریای هندی (خدای خورشید) گاه با هور ایرانی که چشمان اهورامزدا است مطابقت دارد. البته خورشید حیات بخش گاه نیز با صفت نابودکننده بیان شده، «در آخرالزمان خورشید همه جهان را خشک و از هستی ساقط میکند».
در آئین هندو سه خورشید خدائی ودائی یعنی سوریا، سوینزی و یرسوت تبدیل به یک خدا و در سوریا یگانه میشوند. سوریا در آئین هندو خیرخواه انسان و نماد او صلیب شکستهای است که نشانه بخشندگی است. او را کشنده اهریمنان میدانند. در خصوص صفات ظاهری خورشید (خدا) اشارات زیادی است و اکثر شمایلها و تصاویر آنان بر اساس تجویز همین متون شکل مییابند. خورشید (خدا) گیسوان و ریشی طلایی دارد. تمام وجود او حتی نوک ناخنهایش مشعشع و تاباناست چشمانش قهوهای رنگ است او مرتبه ای ورای تمام شیاطین دارد. پس هر که وی را بشناسد و صفات او را دریابد خود به مرتبهای رفیع تر از جایگاه کل شیاطین ارتقاء مییابد. گردن او به شکل صدف لاکپشت است او با دستبند و تاجی زرین خود را آراسته و از تابش آن زوایای آسمان منور میگردد.
خورشید دو بازوی بلند و یک بازوی کوتاه دارد (منظور شعاعهای خورشید است) او چکمههای بلند به پا دارد و کمربند مرصع به کمر بسته. سوار بر ارابه ای از طلا در دل تاریکی سیر میکند و فانی و جاوید را در مکانهای مناسب خویش قرار میدهد. ارابه سوریا یک چرخ دارد و توسط چهار یا هفت اسب مادیان کشیده میشود و گاهی نیز یک اسب هفت سر که در شعاعهای نور محصور گشتهاند، ارابه سوریا را پیش میبرند و سوریا برگل نیلوفری بر فراز این ارابه زرین مینشیند. ارابه ران خورشید آرونا به معنی سرخفام نام دارد … او در جلوی سوریا بر روی ارابه میایستد و جهان را از شدت خشم سوزنده خورشید در امان نگه میدارد. سوریا در معابدی که به معابد خورشید شهرت دارند عبادت میشود وفور سنگ درهند و رواج هنر حجاری موجب گشته که اکثر تندیسها در سنگهای موجود در مناطق مختلف ساخته شوند و به همین خاطر اکثر تندیسهای بجای مانده از سوریا از سنگ هستند.
مشهورترین معبد سوریا معبد خورشید کونارک است که یک میراث جهانی در اوریسا است. معماری معبد در قرن سیزدهم توسط سلسلهٔ گانگای شرقی ساخته شده و در یک مکان زیارتی از قبل موجود برای خدای سوریا ساخته شده است، یک ارابه بزرگ را با دوازده چرخ که هفت اسب آن را می کشد تقلید می کند. این معبد در سه تمثال سوریا را نشان می دهد که سورای بزرگ اصلی ویران شده و معبد در اثر حملات مکرر مسلمانان آسیب دیده است. به غیر از کونارک، دو معبد خورشید دیگر نیز در اوریسا وجود دارد که به نام معبد خورشید بیرانچی نارایان است.
معابد خورشید در بسیاری از مناطق هند، مانند گجرات و مُدهِرا وجود دارد. معابد مهم دیگر سوریا در معبد Kanakaditya در کاشلی (Dist ratnagiri) - ماهاراشترا، نزدیک معبد معروف Galtaji در جیپور، راجستان و آسام یافت می شوند.
معبد خورشید
Adithyapuram یک معبد
هندو است که در
Iravimangalam در نزدیکی Kaduthuruthy در منطقه کوتایام در ایالت کرالا هند اختصاص داده شده
به سوریا است. به عنوان تنها زیارتگاه سوریا در ایالت کرالا ذکر شده است.
معبد خورشید Martand در جامو و کشمیر توسط ارتشهای اسلامی تخریب شد. معبد سوریا در شمال هند که از آن بازمانده است، Kattarmal Surya mandir در شهرستان المورا، Uttarakhand است که توسط پادشاه Kattarmal در قرن 12 ساخته شده است.
گوجرها اساساً پرستندهٔ خورشید بودند و برخی از معابد خورشید توسط آنها در دوره قرون وسطایی برپا شدند. معبد خورشید معروف به Jayaditya توسط پادشاه گوجر ناندیپوری، Jayabhatta II ساخته شده است. این معبد در کوتپیورا در نزدیکی کاپیکا در منطقه بهاروکاچا واقع شده است. معبد سوریای بهینمال معروف به معبد جاگاسوامی سوریا نیز در این دوره ساخته شد.
آفرینش خورشید
براساس ریگ ودای دهم از غولی به نام پوروشه (Purusha) ،خدایان و دیگر
بخشهای گوناگون کیهان فراز آفریده شدهاند:از سر او آسمان؛از دهنش،باد؛ از
چشمش،خورشید؛از اندیشهاش،ماه؛از پایش،زمین و از ناف وی،فضای میانه.96بعدها
پوروشه با پرچاپتی یکی میشود.07
در روایت دیگری خاستگاه آفرینش،نارایانا (Naryana) است.از دهان او که بر اقیانوس نخستین شناور بود،کلام
آفریده شد.از اخلاط تنش،ودا؛از زبانش امریت(آب حیات)؛از بینیاش،فلک؛از مردمک
چشمانش،آسمان و خورشید؛از نافش،صخرهها و از استخوانهایش،کوهها.17
در
اسطورهای اوپانیشادی،آفرینش از یک اسب قربانی آغاز میشود و باز خورشید از چشمان
این اسب حیات میگیرد.در تقسیمبندی خدایان ودایی به سه گروه آسمانی،جوّی و زمینی،برمیخوریم.خدایان
خورشیدی در دستهی آسمانیها قرار میگیرند.در ریگ ودا با سه خدای خورشیدی روبرو
هستیم؛ ویوسوت (vivasvat)
،سویتری (savitra) و سوریا (surya) .بعدها در آیین هندو این سه خورشید خدایی تبدیل به یک
خدا و جذب سوریا میگردند.
خدای ویوسوت (vivasvat)
این خدای قدرتمند که در وداها یکی از پسران و هشتمین
پسر آدیتی(مادر خدایان)است،همان خورشید برخاسته در آسمان بوده،پس از زاده شدن،مورد
(*)-اوپانیشادها به معنی نزدیک و پایین نشسته و گفتگوهای انجمن پنهان و نوشتههای
فلسفی است که کهنترین آنها از 005 تا 008 قبل از میلاد است و شمار آنها به 002 میرسد.
بیمهری
مادر قرار میگیرد.این خدا،دختر توشتری یعنی ساراینو،الههی ابر را به زنی میگیرد،ولی
پس از مراسم ازدواج به ناگاه عروس ناپدید میشود و توشتری چارهای ندارد جز آفرینش
عروسی دیگر برای داماد خود.حاصل این ازدواج دوگانه،دو جفت دوقلوی آشوینی و یمه-یمی
است.
خدای سویتری (Savitri)
سویتری
نیز از خدایان ریگ ودا است در ریشهشناسی،
su- به
معنی"به جلو کشیدن"است که خود از اسامی خورشید نیز هست.سویتری خدایی
است زرینمو که همسر وی Prsni است،به معنی"پرتو نور".وی نیرویی است که به
انسان جنبش میبخشد و دشمن اهریمنان است،رویاهای اهریمنی را میزداید و دیوان و شیطانها
را فراری میدهد.
سویتری همان نوای سحرآمیزی است که خورشید از آن به دنیا
میآید. سانیانا در تفسیر وداها میگوید:"سویتری،نامی است که بر خورشید پیش
از طلوع و خورشید در حال غروب نهاده شده است."امّا سویتری سرتاسر روز را به
مردمان فرمان میراند تا شامگاه آنان را به خانه،پرندگان را به آشیانه و گلهها را
به آغلها رهنمون شده،به استراحت وادارد.سویتری،دورکنندهی بیماریها،از میانبرندهی
مشکلات،ارزانیکنندهی طول عمر به انسان و جاودانگی بر خدایان است.
سوریا (Suriya)
سوریا برترین خورشید خدایی است.وی از معروفترین خدایان
ودایی است که از یک طرف با پیکر مادی خورشید-تجلّی بزرگترین آتش الهی(اگنی)-
مطابقت دارد و از دیگر سوی،منبع و یا منشاء نور،گرما و زندگی است.اگر گرمای او
نباشد،زندگی از بین خواهد رفت.تسلّط و چیرگی سوریا بر جهان با بروج دوازدهگانهی
خورشید37در سرتاسر سال،نسبت دارد.اینها به منزلهی نمایندگان او هستند.در روایات،هر
بامداد سوریای زرینموی و زریندست بر گردونهای زرین که توسط هفت مادیان کشیده میشود،مینشیند
و آسمان را
میپیماید.او را چشم و رونا و میترا،فرمانروایی بادها و
آبها و برانگیزانندهی انسان میدانند که در همهی چیزهای راکد و پویا،هستی دارد
و خدایان نیازمند اویند.حرکت وی براساس قانونی ازلی صورت میگیرد.
ویژگیهای
خورشید
خورشید مرکز عالم هستی است.بر فراز خورشید افلاک غیرمتجلّی
و غیر ظاهر قرار دارند که حوزهی حکمرانی حاکم اعظم کائنات است و تحت آن، کرات و
سپرهای متجلّی واقع شدهاند،یعنی جایگاه خورشید،حدّ پیوند دومرتبهی وجود(متجلّی
و نامتجلّی)است و اوست که نمایندهی هردو وادی به حساب میآید،چنانکه در
مهابهاراتا میخوانیم:"خورشید دروازه و جادهی سیر به سوی خدایان است."
خورشید برای انسان اوّلیه،نیرومندترین عنصر هستی و
مهربانترین آنان بوده که در نتیجه باید جزو اولین خدایان نیز بوده باشد.زندگی و
مرگ انسان نخستین به بود یا نبود خورشید بستگی داشت،لذا خورشید خاستگاه نور،نیروی
روحانی و قوای فکری و دماغی و سرچشمهی نیروی طبیعی بود.
در
متون ودایی آمده است:"خورشید الوهیّت ظاهر،چشم جهان و پدیدآورندهی روز
است.هیچ معبودی را یارای برابری با او نیست.اوست منبع زمان،سیارات، ستارگان،افلاک
و سپهر...خدایان حیات (Rudras) ،باد (vayu) ،آتش (Agni) و دیگر خدایان،بخشی از او هستند."
خورشید در عصر اوپانیشادها،مرتبهای رفیع و والا
داشت.در"اوپانیشاد"مریدی نزد مرشد خویش رفته،ا زاو دربارهی تعداد خدایان
پرستش میکند.مرشد پاسخ میگوید:"به راستی فقط 33 خدا وجود دارد،دیگران تجلّیات
اینانند.این 33 خدا عبارتند از 8"واسو"11"رودراه"و
21"آدیتیا"به اضافه"ایندرا"و"پراجاپتی"
"واسوها"67عبارتند از:آتش،خاک،باد،هوا،آسمان،ماه،خورشید و ستارگان.اینها را به دلیل"واسو"گفتهاند که تمامی عالم برپایهی آنان استوار گردیده است.
خورشید در اوپانیشاد یکی از چهار عنصر مقدّس تشکیلدهندهی فضاست:"فضا را هم که چهار جهت دارد،باید به نام برهما پرستید...این چهار از لحاظ ارباب انواع یا مقدّسین،یکی آتش است،یکی آسمان و دو دیگر باد و آفتاب..."
در بخش"چاوند و کیه"از"اوپانیشادها که
حاوی مسایل عرفانی مذهب هندوست، خورشید از اصوات سرود عارفانهای است که تمام سامنها
به واسطهی او تقدیس شدهاند.
براساس اوپانیشادها،به هنگام خلقت وقتی سوریا یا خورشید
آشکار میگردید، فریاد سرور از همهی موجودات برخاست؛زیرا ظهور خورشید معادل ظهور
لذایذ بود و به همین دلیل است که هنگام طلوع و غروب آفتاب،آوای نیایش به گوش میرسد
و سیر همهی نیازها به سوی اوست.خورشید،روح گیتی است.نورانی بودن خورشید به نیروی
بینایی تشبیه شده؛او را چشم میترا،و رونا،اگنی و دیگر خدایان دانستهاند.97
مشهورترین نامهای خورشید چنیناند: Surya (درخشان)، Aditya (گسترهی ازلی)، Aja...ekaPada
(بزیک-سمبل کیفیات)، Pavaka (خالصکننده)، Jivam (منبع حیات)، Jayanta (پیروز)، Ravi (تجزیهکننده).18
اوشاس ()
اوشاس(پگاه)در
ریگ ودا الههی سحرگاه است:زنی زیبا یا جوان که هر روز صبح،پیکر زیبای خویش را برای
نظارهی جهانیان عرضه میدارد.همیشه
− جوان است و بیدارکنندهی تمام موجودات.بدن او را صد
ارابهی زیبا به پیش میبرند.28اوشاس در پس خود سوریا را به گسترهی آسمان میآورد.38برخی
وی را همسر یا معشوقهی سوریا میدانند و گردونهی او چون سوریا درخشان است و حملکنندگان
آن هفت مادهگاو سرخفاماند.
اندیشهی
خدایان سهگانه،ریشه در باورهای کهن هندی دارد.به نظر میرسد که خاستگاه آن در کیشهای
خورشیدی باشد.خورشید سهگانه با گرمی پرتوهای خود،آفریننده؛بانور خرد،پاسدار و با
نورهای سوزان خود،ویرانگر و سوزان است.سهگانهگرایی در اساطیر هندو به اشکال
گوناگون نمایان میشود: وارونا48،میترا58،و آریامان68جای خود را به اگنی،وایو و
سوریا میدهند و وایو نیز جای خود را به ایندرا وامیگذارد.این خدایان در نقش سه
خدای برتر، ظاهر شده،گه ترکیبی هستند از خدای یگانه که جهان را شامل میشود:اگنی
خدای زمین،وایو یا ایندرا خدایجو و فضای میانه و سوریا خدای آسمان.با این همه
تثلیث هندو معرّف ایدهی جدیدی از پیوند و یگانگی،پاسداری و تباهی است که با آن
مفهوم گردش دورانی زندگی،مرگ و زایش دیگربار معنی مییابد.
ویشنو
از خدایان فرودست ودایی و تجلّی انوار خورشید است.مهمترین
کار او در وداها پیمودن سه گام یا مرحلهی مشهور است که با آن هفت آسمان را درمینوردد
و اندازه میگیرد.بعضی این سه گام را مکانهای خورشید به هنگام طلوع،اوج و غروب
دانستهاند.78برخی آن را جلوههای نور در آتش،آذرخش و خورشید مانند دانستهاند.ویشنو
در وداها خالق روشنایی دانسته شده،سه گام او را موجب پیدایی نور در زمین(به شکل
آتش)،در هوا(به صورت آذرخش)و در آسمان(به گونهی خورشید)میدانستهاند
No comments:
Post a Comment