Friday, 27 January 2012

..همایون شجریان قطعه‌ای برای خلیــج پــارس



:  همایون شجریان قطعه‌ای برای خلیــج پــارس
غرشِ خیزاب‌هایِ نیلگون دریای پارس ... باز تابی هست از نامِ غرور افزای پارس

تا به یاد آراد شکوهِ روزگارِ باستان ... کی‌ خلیجِ پارس از بیگانگان گیرد نشان

هم نوا خیزاب‌ها خوانند با من این سرود ... باد بر هر چه نشان از پارس دارد بس درود

هم نوا و هم سرا خیزاب‌های پر خروش ... می‌‌زنند ایرانیان را سر به سر بانگِ بهوش

یک زبان و یک دل‌ و هم بسته و هم داستان ... مرز‌ها را با خرد ورزی زدایید از میان

پاک باید تا کنید آثارِ ننگین نامه‌ها ... لرد آنچه پاره پاره میهن و از هم جدا جدا

سر به سر باشید مانندِ دماوند استوار ... هم دل‌ و هم آرمان و ایران زمین را پاسدار
مستند نام خلیج فارس:




وقتی یک میمون سربازان را با مسلسل به رگبار می بندد و ژست پیروزی می گیرد واقعا دیدنی است

ایرانیان مخترع اولین ساعت کاربردی

ساعت آبی

فنجان یا ساعت آبی قناتزیبد
از حدود 4 هزار سال قبل نشانه هایی از بکارگیری ابزار برای سنجش زمان مشاهده شده است. در مصر- ایران - عراق- هند و تمدنهای قدیم ابزارهایی پیدا شده که باستان شناسان می گویند برای سنجش زمان بوده است. اما بنظر بیشتر پژوهشگران این ابزارها برای سنجش زمان نبوده بلکه بیشتر جنبه مذهبی و دینی داشته است.در گذشته بشر برای دانستن وقت و زمان، با توجه به تجربه و دانش زمانه، ابزارهائی را اختراع کرده و مورد استفاده قرار داده است، که استفاده از آفتاب و آب مهمترین آنها بوده است. ساعت با فرم نوینش (24 ساعتی) از قرن پانزدهم میلادی مورد استفاده بوده و در یک قرن گذشته رواج عمومی پیدا کرده است.
  • ساعت آبی ایرانی ابزاری ساده و در عین حال بسیار دقیق، کارآمد و همیشگی بوده و در زندگی کشاورزی جامعه ایران بویژه در مناطق کویری که آب مایه حیات و عنصر اصلی زندگی اجتماعی بوده ضروری و نقش کارآمدی داشته است.با مطالعه استفاده از ساعت آبی در کشورهای مختلف می توان گفت در هیچ جای جهان ساعت آبی به اندازه ایران کارآمد و تاثیر گذار و مستمر نبوده است این ساعت حتی در زمانیکه 50 سال قبل ساعتهای نوین به بازار آمده بود با آنها رقابت می کرد و کشاورزان حاضر به کنار گذاشتن آن و استفاده از ساعتهای نوین نبودند.
كاليستنس مورخ يوناني كه در لشكركشي اسكندر مقدوني به ايران همراه او بود و رويدادهاي روز و مشاهداتش را همیشه يادداشت مي كرد در يادداشتي كه بعدا با محاسبات تقويمي معلوم شده كه متعلق به سپتامبر 328 پيش از ميلاد است نوشته است: در اينجا (ايران)، در دهكده ها كه آب را برحسب نوبت به كشاورزان براي آبیاری مي دهند، يك فرد از ميان آنان (كشاورزان) انتخاب مي شود تا بر زمان نوبت (و تقسیم زمانی سهام)نظارت داشته باشد. اين فرد در كنار مجراي اصلي آب و محل انشعاب آن ميان كشاورزان، بر سكويي مي نشيند و ظرفي فلزي را كه سوراخ بسيار ريزي در آن تعبيه شده است در ظرفي بزرگتر و پر از آب قرار مي دهد كه پس از پر شدن ظرف كوچك (يك بار و يا چند بار) كه به آهستگي و طبق محاسبه قبلي ابعاد سوراخ آن صورت مي گيرد، آب را قطع و آن را به جوي كشاورز ديگر باز مي كند و اين كار دائمي است و اين وسيله (ساعت آبي) عدالت را برقرار كرده و از نزاع كشاورزان بر سر آب مانع مي شود و .... ساعت آبی انواعی داشته اما ساده ترین و دقیق ترین آن ساعت آبی ایرانی پنگان یا فنجان بوده است که بر اساس دو ظرف و دستکم یک محاسبه گر انسانی قرار داشته است. تصویر:
ه‌..[۱] . بر اساس بررسی های اولیه ساعتی آبی در ایران دست کم ثبت مکتوب و کاربرد 2400 ساله دارد.

چگونگی تعیین زمان 

از ابتدای اختراع قنات،تعیین زمان و تقسیم عادلانه آب بین سهامداران توسط میرآب و با ابزار ساعت آبی یا فنجان انجام می شده است.ساعت آبی متشکل است از:
  • 1- کاسه یا فنجان (دقیقه شمار)
  • 2- دیگ پر از آب.
  • 3- سنگ های کوچک یا تشله
  • 4- محاسبه گر انسانی یا میرآب
  • 5- محل استقرار که به آن خانه فنجان می گفتند.و میراب بطور دایمی در آن استقرار داشت.
فنجان عبارت است از یک کاسه کوچک با روزنه ای در وسط آن و چند درجه یا علامت عددی در بدنه داخلی آن که بر روی آبهای یک دیگ بزرگ قرار می گیرد. مانند تصویر(فنجان قنات زیبد گناباد) ابتدا برای تعیین دقیق زمان استفاده از آب قنات و تقسیم عادلانه زمان سهام هریک از سهامداران اختراع شده است ولی بعدها کاربرهای دیگری نیز یافت و برای تعیین بزرگترین روز سال - بزرگترین شب- طولانی ترین روز- روز برابری شب و روز و تعیین اوقات شرعی در دوره اسلامی بکار برده شد این ساعت دست کم دو هزاره کهنت دارد از ابتدای ساخت قنات گناباد مورد استفاده بوده‌است مدیریت این ساعت آبی توسط دستکم یک نفر نوبت روز و یک نفر نوبت شب انجام می‌شده و زمان (دقیقه‌ها) بر اساس تعداد پر آب شدن فنجان و با تعدادی تشله یا سنگ جمع آن محاسبه می‌شده‌است. ساعت آبی یکی از فن های مهم علمی است که کاربرد میدانی دقیقی داشته واز چند هزار سال پیش تا 50 سال قبل مورددر بسیاری از مناطق ایران استفاده مستمر داشته است. در مقایسه با استاریاب(اسطرلاب)که از نظر علمی بیشتر جنبه طالع بینی و خرافی داشته تا کاربرد علمی و عملی، فنجان یا ساعت آبی ابزار وتکنیک بسیار ساده و در عین حال بسیار مهم و حیاتی در زندگی و کارکردعملی مردم داشته است و هرگز جنبه خرافاتی پیدا نکرده است.

بازسازی مدیریت ساعت آبیزیبدتوسط میرآب واقعی
  • اصطلاحات:نوبت ما کی خواهد بود؟جواب مثلا 10 فنجان دیگر یا 5 فنجان بعد از غروب یا 15 فنجان بعد از روز ورآمد(طلوع خورشید)در آن زمان دقیقه و ثانیه و ساعت بکار نمی بردند بجای همه اینها (ثانیه- دقیقه- ساعت)فقط واحدفنجان بکار می بردند.مثلا امروز از "روز ورآمد"(طلوع) تا "روز در کوه"(غروب) 70 فنجان بود.(یعنی 525 دقیقه)

مزیت ها و کاربردهای ساعت آبی 

مزیت ساعت آبی بر ساعتهای آفتابی و شنی این بوده است که خطای محاسباتی نداشته و دقیق بوده است و در طول شب و روز مورد استفاده بوده است. مثلامیرآب دقیقا می دانسته است که از زمان غروب تا زمان طلوع خورشید چند فنجان بوده است و بر اساس محاسبات فنجان دقیقا، روزی را که تعداد فنجانها با تعداد فنجانهای شب برابری می کرد(96 فنجان) را روز اول سال نو می نامیدند. طولانی ترین روز(اول تیرماه ) و طولانی ترین شب یلدا(حدود 115 فنجان) را تعیین می کرده اند.محمد میرآب که حدود 60 سال فنجان دار زیبد بوده است تمام این محاسبات را بطور دقیق انجام می داده است. تصویر:ساعت آبی قنات زیبدگناباد تا سال ۱۳۵۴ فعال بوده‌است.و سپس ساعتهای نوین برای تقسیم سهام و حق آبه هر سهامدار و باغدار بکار گرفته شده است.با ساعتهای جدید معلوم شدکه هر فنجان قدیم معادل ۷ دقیقه و نیم به ساعتهای فعلی بوده‌است.اما هنوز هم واحد شمارش در سهام قنات فنجان است. مثلا می گویند فلانی 10 فنجان از آب قنات سهم دارد.

روش کار 

تاسده های میانه(قرون وسطی) پیشرفته ترین وسیله برای اندازه گیری زمان ساعت آبی بود. ساعت آبی در ساده ترین شکلش از یک کاسه(فنجان) کوچکی تشکیل می شد که وسط زیر آن روزنه ای ایجاد شده بود. این فنجان بر روی سطح آب یک ظرف بزرگتر(دیگ)قرار می گرفت ، آب از راه منفذ به آرامی به داخل کاسه وارد می شد و پس از چندی(فنجان ها استاندارد یکسانی نداشتند) فنجان زیبد 7/5 دقیقه بوده) آن را پر می کرد و در نتیجه در آب فرو میرفت . طول مدت پر شدن ظرف به روزنه و سنگینی کاسه بالا بستگی داشت . چنین ظرفی را تاس ساعت ،پنگان یا فنجان می نامیدند و واحد زمان را نیز که همان مدت پر شدن ظرف بود پنگان یا فنجان می خواندند.تا 40 سال قبل هنوز در برخی روستاههای ایران همچنان برای توزیع آب چشمه و قنات از پنگان استفاده می شد. طریقه کار فنجان یا ساعت بدین گونه بود که میر آب با چشم دوختن به فنجان با هر بار پر شدن و غرق شدن آن و خوردن کاسه به کف دیگ یک فنجان یا هفت دنگ و نیم یا( ۷ دقیقه و نیم امروزی) محاسبه نموده و یک سنک کوچک برای هر بار غرق شدن کاسه در یک کیسه یا یک ظرف سفالی برای محاسبه جمع کل (تعداد فنجان) هایی که آب برای یک مزرعه یا باع رها می شده می گذاشته است. تا تعدا فنجانهای و زمانی که سهامدار قنات آب برای باغ خود یا زمین می برده را دقیقا حساب کند مثلا اگر 10 سنگ درون کبسه باشد یعنی 10 فنجان یا معادل امروزی(75 دقیقه) آب قنات را فرد استفاده کرده است .اگر فردی 10 فنجان سهم از قنات داشته باید(معادل امروزی هفتاد و پنج دقیقه) یعنی مدت زمانی که 10 فنجان آب پر شود آب قنات را به زمین یا باغ خود رها می کرده است و با اعلام جار زدن و یا شیپور زدن یا یک صدای قرار دادی فرد بعدی آب را به باغ یا زمین خود منتقل می کرده و به همین ترتیب...معمولا محل استقرار دایمی فنجان و مدیر آن (میر آب) خانه فنجان بوده است.اما در فصل تابستان گاهی ممکن است فنجان را به محل اصلی تقسیم آب ببرند. ه‌..[۲] .

ساعت آبی سایر کشورها 

یک نمونه ساعت آبی یونانی با کاربرد نامشخص آحتمالا کاربرد مذهبی و یا طالع بینی. ظرف پائینی کپی شده از نسخه قدیمی بالایی. شیوه کار آن نامشخص است احتمال داده می شود که کاربرد زمانی داشته است.

A display of two outflow water clocks from the Ancient Agora Museum in Athens.
با وجود اینکه ابزارهایی از دوره قبل از میلاد مسیح در مصر- یونان - چین و هند شبیه به ساعت آبی پیدا شده اما کاربرد آنها دقیقا مشخص نشده بنظر می رسد که این ابزارها کاربرد مذهبی داشته و برای تعیین زمان بکار نمی رفته است. در ایران ساعت آبی کاربرد عملی داشته است. در مصر چیزی که ساعت آبی نامیده می شود تاریخ آن به 1417-1379 BC بر می گردد. , pp. 59–61</ref> نشانهای که می تواند ساعت آبی باشد16 قبل از میلاد مصر در دربار آمن Amenemhet, شناسایی شده است .[۳][۴] در عراق نیز ساعت آبی برای محاسبات و شمارش بکار رفته اما استغاده این ابزار نیز در هاله ای از ابهام قرار دارد. .[۵] |image =Water clock tablet.jpg |size = H:۸٫۲ cm (۳٫۲ in)
W:۱۱٫۸ cm (۴٫۶ in)
D:۲٫۵ cm (۰٫۹۸ in) |writing Akkadian |= 500BC |l Room 55, British Museum|id = 29371 }}


در هند باستان شناسان احتمال می دهند که ظرفی را که در موهنجودارو کشف شده یک ساعت آبی باشد در هند ساعت آبی برای مراسم های دینی بکار می رفته است.

ساعت شمعی 

در ایران به پیه سوز معروف است. در این نوع ساعت، بدنه شمع مدرج می شد و با سوختن شمع و کوتاه شدن آن زمان را محاسبه می کردند.

ساعت های نوین 

با پیشرفت علم و دانش بشری، بتدریج ساعتهای دقیق تر مکانیکی، وزنه ای، فنردار، برقی، باطری دار و کامپیوتری جای ساعتهای آبی، آفتابی و ماسه ای را گرفتند . مخصوصا" از زمان استفاده انسان از فنر جهت راه انداختن چرخ های دندانه دار، که به ساعت شمار و دقیقه و حتی ثانیه شمار متصل هستند، سنجش دقیق زمان برای همه بطور ساده امکان پذیر گردید . در اوایل قرن شانزدهم اولین ساعت مچی آهنی، که نسبتا" زمخت بوده، توسط یکنفر آلمانی ساخته شد . بعدها اواخر قرن هجدهم با استفاده از فنر و چرخ دندانه های بسیار کوچک،امکان ساختن ساعتهای مچی ظریف بوجود آمد، بطوریکه اولین ساعتهای مچی شبیه ساعتهای امروزی، در کشور سوئیس «از سالهای 1790 به بعد» ساخته شد .
بین سالهای 1865 تا 1868 بزرگترین، حجیم ترین و جسیم ترین ساعت دیواری جهان، در کلیسای سن پیر در فرانسه نصب گردید ارتفاع ساعت 1/12 متر عرض آن 09/6 متر و ضخامتش 7/2 متر بوده که از 90000 قطعه تشکیل یافته . در مقابل بزرگترین ساعت، ظریف ترین ساعت دنیا فقط 98/0 میلی متر قطر دارد . تکنولوژی امروزی، انسان را قادر ساخته ساعتهای بسیار ظریف و دقیق مکانیکی و تمام الکترونیکی، کامپیوتری و حتی اتمی بسازد .

پاورقی 

مبحث ساعت آبی یا فنجان در ایران بر اساس کار میدانی و مقاله دکتر محمد عجم در سمینار ملی قنات(گناباد 1383 )تهیه شده است.
.
  1.  قنات میراث فرهنگی علمی ایرانیان همایش قنات گناباد1383 [۱] آفتاب
  2.  قنات میراث فرهنگی علمی ایرانیان همایش قنات گناباد1383 [۲] آفتاب
  3.  Cotterell & Kamminga 1990, pp. 59–61
  4.  Berlev, Oleg (1997). "Bureaucrats". In Donadoni, Sergio. The Egyptians. Trans. Bianchi, Robert et al.. Chicago: The University of Chicago Press. pp. 118. ISBN 0226155552.
  5.  Cotterell & Kamminga 1990
  1.  قنات میراث فرهنگی علمی ایرانیان همایش قنات گناباد1383 [۱] آفتاب

روز ملی خلیج فارس .بوموسو، تنب بزرگ و تنب کوچک

جزایر سه‌گانه ایرانی

جزایر سه‌گانه ایرانی، نام‌های پارسی دارند:
بوموسو، تنب بزرگ و تنب کوچک

 جزایر سه گانه ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک در طول تاریخ همیشه هویتی ایرانی داشته و خواهند داشت. یکی از راه های حفظ هویت ایرانی این جزایر پاسداشت نام های اصیل و ریشه دار ایرانی آنهاست که  نشان از حاکمیت همیشه ایرانی بر این جزایر و نفوذ زبان فارسی در این منطقه دارد.  به ویژه درباره جزیره ابوموسی بدون این که نیازی به تغییر نام باشد بایسته است که در نوشته‌های پارسی و مکاتبات، نام این جزیره را درست و باتوجه به ریشه ایرانی آن، «بوموسو» بنویسم و بخوانیم.  
بوموسو، نام اصلی جزیره ایرانی موسوم به ابوموسی است
نام اصلی و ایرانی جزیره ابوموسی، «بوموسو» است که با دخالت بیگانگان استعمارگر و به تقلید از نوشته‌های عربی «بوموسی» و «ابوموسی»  گفته و نوشته شده است.  واژه فارسی «بوموسو» از دو بخش اصلی تشکیل شده است. بخش نخست این واژه «بوم» است که معنی آن  جایگاه - خانه - و  به عبارت کلی تر  «سرزمین» است. بخش دوم آن «سُو» است«سُو»  یک نوع بوته خاردار است  در خراسان سو   و چرخه  دو نوع  گیاه خاردار برای چرای حیوان و برای خیزم استفاده می شود. سو همچنین  کوتاه شده  « سُوز»Souwz یا «سبز» است. به این ترتیب ترکیب «بوم + و + سُو»  نام اصلی و ایرانی این جزیره است که معنی آن «بوم سبز»  یا «سرزمین سبز» می‌باشد.
در تائید این نکته، به نام‌های فارسی دیگر این جزیره نیز می‌توان اشاره نمود که دربرگیرنده هر دو جزء «بوم» و «سبز» هستند. این جزیره که از خوش‌ آب ‌و هواترین مناطق خلیج‌فارس است و انواع گیاهان و جانوران دریایی در ساحل آن به چشم می‌خورد و از دیرباز دارای آب شیرین، کشتزار و مراتع خوب بوده، نزد مردم بوشهر و بندر لنگه و دیگر شهرهای پارس تا 80 سال پیش به نام «گپ سبزو» به معنی «سبزه‌زار بزرگ» شناخته می‌شد و یا در اسناد تاریخی از آن با نام «بوموو» یاد کرده اند که از دو بخش «بوم» + «اوو» یا «آب» تشکیل شده است و به صورت «بومُف» معرب شده است.  
بنابراین شایسته است که در نوشته‌های پارسی، نام این جزیره را درست و باتوجه به ریشه ایرانی آن، «بوموسو» بنویسم و بخوانیم.
تُنب، و تمب  واژه‌ای پارسی است
تمب در زبان انگلیسی به معنی مقبره است و با کلمه فارسی تمب به معنی تپه  و بر آمدگی  شبیه است .
عرب‌ها که می‌کوشند نسبتی بین خود و جزایر سه‌گانه تنب بزرگ و تنب کوچک و بوموسو پیدا کنند، در نوشته‌های خود واژه فارسی تنب را معرب کرده و به صورت «طنب» می‌نویسند. در صورتی که «تُنب» یا « تُمب»، واژه‌ای‌ فارسی سره‌ است که در گویش‌های خراسان  و جنوب ایران  شامل لهجه‌های لارستانی، بندری، تنگستانی و دشتستانی به معنای «تپه» و «پشته» یا «تَل» می‌باشد.  در خلیج فارس دو جزیره نام تُنب بر خود دارند، یکی تنب بزرگ و دیگری تنب کوچک.
جزیره تنب بزرگ از دیرباز به نام‌هایی همچون تُمب بزرگ، تُمب گپ،  تنب مار، تُنب مار بزرگ، تل مار و ... نامیده می‌شده است؛ چون در این جزیره در گذشته‌ای نه‌چندان دور شمار زیادی مار سمی وجود داشته است. در گویش دریانوردان محلی این جزیره را «تمب گپ» نیز می‌نامند که باز نشان از هویت ایرانی آن دارد. واژه «تنب» در ترکیب نام بسیاری از روستاهای بندرلنگه و بوشهر نیز به کار رفته است. نام جزیره «تنب کوچک» نیز بر همین بنیان استوار است.


ندر ایران ۱۰ اردیبهشت روز ملی خلیج فارس نام گذاری شده که سالروز اخراج پرتغالی‌ها از تنگه هرمزاست. یکی از اقدامات دولت برای پاسداری از میراث فرهنگی و معنوی خلیج فارس رسمیت دادن به روز ملی خلیج فارس در تقویم رسمی بود.
نظر به تحریف گسترده ای که از سوی رسانه‌های عربی و بخصوص بخش‌های انگلیسی آنها در مورد نام خلیج فارس می‌شدو باتوجه به حقانیت و کاربرد مستمر تاریخی این نام در همه زبانها و زمانها و در جهت مقابله با تحریف گران و یادآوری اهمیت پاسداری و صیانت از این نام کهن،طرفداران این میراث گران بها اقدامات خود را از سال ۱۳۸۰ در دفاع از آن یکپارچه تر و منسجم تر کردندو راهکارهای حفاظت از نام خلیج فارس را در جلسات و سمینارهای متعدد به اطلاع مقامات رساندند.
با توجه به بررسی اسناد در رابطه با نام گذاری و مکاتبات پرونده مربوطه در ریاست جمهوری و ادارات سه گانه وزارت خارجه 
یوتیوب
 [۳]
و به گواهی کمیته یکسان سازی نامهای جغرافیایی و همچنین کتاب اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان (کتاب) و دکتر محمد عجم در مصاحبه ایرنا .[۱] و مصاحبه رادیو ایران با دو تن از پژوهشگران عضو کمیته خلیج فارس .[۲] دولت، پس از ملاحظه اراده قاطع عمومی جامعه و حرکت اعتراضی عمومی آبان ۱۳۸۳ مردم و وبلاگ نویسان نسبت به مجله نشنال جئوگرافی حاضر به اقدام عملی شد و پس از جلسات متعدد برای بررسی عوارض مثبت و منفی، سرانجام بااین نام گذاری‌ها موافقت شد.
  • آقای ابطحی معاون حقوقی رئیس جمهور وقت در ۲۶ آبان ۱۳۸۳ در پاسخ به موج اعتراضات وب سایتها و وبلاگ نویسان خلیج فارس در مورد سکوت نهادهای رسمی در مورد نشنال جغرافی اعتراف کرد:[۴] "اولین حساسیت‌ها در وبلاگ‌ها بود. موج جدید حساسیت ایران دوستی در وبلاگ‌ها افتخار جدیدی است برای وبلاگ نویسان".
در پرونده خلیج فارس و صورتجلسه‌های موجود سال ۱۳۸۳ سه مکاتبه در ارتباط با نام گذاری روز ملی وجود دارد که به روئیت و حاشیه نویسی معاون رئیس جمهور، مدیران کل دفترریاست جمهوری و دفتر وزیر خارجه و مدیران کل خلیج فارس و حقوقی رسیده‌است عبارتند از:
  • نامه آبان ماه ۱۳۸۳ مدیرکل سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران و به ضمیمه سه جلدکتاب خلیج فارس نامی کهن تر از تاریخ و میراث فرهنگی برای ادارات سه گانه وزارت خارجه و پیشنهاد راهکارها و نام گذاری روز خلیج فارس ۲- گزارش اداره کل خلیج فارس و اداراه حقوقی و اداره اسناد وزارتخارجه در همین ارتباط و راهکارهای حفاظت از نام خلیج فارس منظم به کپی صفحه۹۱-۹۲ کتاب مذکور و کپی یک مقاله انتقادی روزنامه همشهری ۱۶تا ۲۷ مهر1381
۳- دو عدد نامه از سوی ریاست جمهوری منظم به نامه‌های مورخ ۳بهمن ۱۳۸۳ شورای مدیران سازمان خلیج فارس(پرشن گلف آنلاین) برای نام گذاری روز ملی خلیج فارس و فاکس همان نامه‌ها از سوی نمایندگی ایران در نیویورک منظم به درخواست سازمان خلیج فارس.
  • در واقع ایده ضرورت دفاع ازنام خلیج فارس و راهکارهای عملی در مورد نام خلیج فارس،نخست در سال ۱۳۸۱ گفتار ۱۰ شماره ایروزنامه همشهری ودر وب سایت آنلاین آن تحت عنوان خلیج ایرانی ۱۶ تا ۲۷ مهر که در رد مقاله الاهرام (به همت جمال عبدالناصر خلیج فارس، به خلیج عربی تبدیل شد) مطرح شد.
وسپس همان مطالب در جلسه کمیته یکسان سازی نامهای جغرافیایی مطرح و همچنین در دومین همایش ملی ژئوماتیک ایران اردیبهشت ۱۳۸۲ درسخنرانی تحت عنوان" اسامی جغرافیایی باستانی میراث بشریت صفحه-36- 37 [۵] ارایه گردید و سپس در وب سایت پرشن گلف آنلاین( شهریور1382) 09/06/2003 [۶] و همچنین دراولین همایش بین‌المللی کارتوگرافی خلیج فارس قرن ۱۶-۱۸ در دانشگاه تهران دوم خرداد ۱۳۸۳ با حضور اساتید برجسته ایرانی و خارجی جغرافیایی از جمله محمدحسن گنجیمورد بررسی قرار گرفت. مجددا در اولین همایش یکسان سازی نامهای جغرافیایی غرب آسیا در سازمان نقشه‌برداری کشور اردیبهشت ۱۳۸۳ به اطلاع مسئولین مربوطه رسیدو نامه‌هایی نیز به نهادهای مسئول از جمله شهرداری تهران برای نام گذاری یکی از اتوبانها با نام خلیج فارس ارسال و با واحد اجتماعی آن در این رابطه دیدار و گفتگو شد. درمردادوشهریور ۱۳۸۳ پیشنهادسه گانه بصورت آنلاین در وب سایت (پرشن گلف آنلاین)و از طریق ایمیل به رای گیری عمومی طرفداران نام خلیج فارس گذاشته شد اکثریت رای دهنگان به ترتیب ۱- به روز ۹ آذر برگشت سه جزیره به مام میهن ۲- روز ملی شدن نفت ۲۹ اسفند ۳- روزاخراج پرتغالی‌ها توسط ارتش ایران از خلیج فارس رای دادند. نتیجه رای گیری در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۳۸۳ بصورت آنلاین .[۳] منتشر و سپس توسط شورای مدیران سازمان خلیج فارس و از جملهریچارد فرای ایران شناس و ایران دوست آمریکایی(فعلا مقیم اصفهان) - کاوه فرخ - محمد علاء- و پیروز مجتهدزاده طی نامه سوم بهمن ۱۳۸۳ رسما برای رئیس جمهور وقت و برای وزارت خارجه و نمایندگی ایران در نیویورک نمابر گردیدو بعدها در روزنامه شرق تاریخ ۱۴/۱۲/۱۳۸۳و وب سایت‌های مختلف منتشر شد.دفتر رئیس جمهور وقت طی نامه‌ای پیشنهاد را موکول به نظر مثبت وزارتخارجه نمود لذا طی دومین جلسه کارگروه(کمیته) حقوقی نام خلیج فارس در وزارتخارجه(متشکل از نمایندگان وزارتخارجه (سه اداره- حقوقی - اسناد- خلیج فارس) وزارت کشور- سازمان جغرافیایی ارتش - سازمان نقشه برداری...) در بهمن ۱۳۸۳ ضمن موافقت با نام گذاری(روز ملی خلیج فارس)روز شکست پرتغالی هارا برای نام گذاری مقبول تر دانست. با توجه به اختلاف در مورد روز دقیق شکست پرتغالی ها ریاست جمهوری تعیین دقیق آن روز را به جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی موکول نمود و سرانجام بعد از پیگیری‌ها و استعلام های متعدد در تیر ماه ۱۳۸۴ خورشیدی شورای فرهنگ عمومی کشور روز" ۱۰ اردیبهشت" را روز شکست پرتغال معرفی نمود و این روز در جلسه مورخ 22/4/1384 شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست رئیس جمهور وقت به تصویب رسید و به این ترتیب با کمک و همراهی‌های مجدانه چندانجمن و نهاد غیر دولتی و همکاری ریاست جمهوری و وزارت امور خارجه [۴] و نهادهای مسئول دیگر، روز دهم اردیبهشت ماه که سالروز اخراج پرتغالی‌ها از تنگه هرمز است، [۵]به نام “روز ملی خلیج فارس” نامگذاری و در تقویم خورشیدی ایران به ثبت رسید. .[۶]
  • در ابتدای دوره احمدی نژاد از نمادها و مظاهر ایرانی گرایانه و از جمله نام خلیج فارس پرهیز می‌شدو چنانچه با تصدی آقای صفار هرندی به عنوان وزیر ارشاد وب سایت اولین فستیوال ملی خلیح فارس و مسابقه جهانی وبلاگ نویسی خلیج فارس که دهها وبلاگ نویس بر اساس تبلیغات و در خواست وزارت ارشاد طرحها،کاریکاتورهاو انیمیشن‌ها و مقاله‌ها(فروردین ۱۳۸۴) و راهکارهای پاسداری از میراث خلیج فارس در آن ارایه شده بود وب سایت این فستیوال بطور ناگهانی قبل از اعلام برندگان، از سوی وزارت ارشاد حذف و مسابقه لغو شد.(روزنامه شرق تیر 1384) و حتی در سخنان افرادی مانند حجه الاسلام آقاتهرانی نماینده مجلس بصراحت با این نام مخالفت شد، در این سخنرانی: [۷].
  • اما از سال ۱۳۸۸ دولت احمدی نژاد توجه قابل ملاحظه‌ای به این موضوعات نشان داد و در سالهای اخیر، دولت و دیگر نهادهای حکومتی در ایران تلاش کرده‌اند خود را نسبت به این موضوع حساس و متعهد نشان دهند.سال 1391 دو روز پیش از «روز ملی خلیج‌فارس» در ایران، برای اولین بار امامان جمعه شهرهای مختلف نیز در خطبه های خود، از «اهمیت و حقانیت» این نام سخن گفتند. از امامان جمعه تهران و شیراز تا شهرهای پلدختر‌، سوق و بردخون و ... [۸]
و روز ملی خلیج فارس با حضور مقامات در شهرهای حاشیه خلیج فارس و با جشنواره های مختلف گرامی داشته شد. احمدی نژاد با سخنانی همچون" حقانیت نام خلیج فارس چون خورشید تابان است و تاریخ گواه است که جاعلان نام خلیج فارس هیچ تمدنی ندارند" تند ترین حمایت‌ها را از نام خلیج فارس بروز داد. [۹] حکام بعضی کشورهای عربی نیز نسبت به سفر احمدی نژاد به ابوموسی حساسیت نشان داده والفاظ تند و تهدید آمیز بکار بردندریئس پلیس امارات ایران را به حمله نظامی تهدید کرد.مقامات نطامی ایران نیز متقابلا پاسخ های تندی دادنددر اینترنت هم جوانان ایرانی اقدام به مبارزه سایبری کرده و از جمله به فیسبوک ملک عبداله و سایت فدراسیون فوتبال امارات را با تصاویری از خلیج فارس تزئین کردید.[۱۰]

منابع [ویرایش]

[۱۲] Author: Ajam, Muḥammad


[۱]

مقاله زیر در آبان ماه 1383 نوشته شده و برای ریاست جمهوری و چند وزارتخانه مسئول فرستاده شده و در وبلاگم نیز منتشر شده بود. مجددا بیشتر از دو هزار سال همسایگی و آمیختگی
فرهنگی و دینی ایرانیان با عرب ها ارتباط ناگسستنی را میان ما و آنها ایجاد
نموده است در همین راستا بویژه در دو دهه گذشته معمولاایرانیها در جهت احترام به
همسایگان عرب از دامن زدن به اختلافاتی که بانی و آغازگر آن ناسیونالیستهای عرب
بوده اند خودداری نموده و حتی در جهت اینکه به فارس گرایی متهم نشوند در گفتگو با
همتایان عرب خود همراه با آنها از خلیج فارس با نام خلیج نام برده اند و در مقابل
کاربرد گسترده و سراسری خلیج عربی در تمامی رسانه های گروهی عربی سکوت اختیار نمودند
آما آیا این موضوع احترام متقابل را در بر داشته است؟. ناسیونالیستهای قومچی و
شوینیست عرب در چند دهه گذشته به برکت درآمد نفت نتنها به قوم فارس بلکه به تمامی
اقوام پیرامونی خود رویکردی تحقیر آمیز داشته و در دهها کتابی که منتشر نموده اند
بیکباره منکر تمام حقایق مکتوب شده و در جهت فرضیه ها و افکار نژاد پرستانه خود
مدعی شده اند که قوم عرب نه تنها قوم کوچکی در جنوب شبه جزیره عربی نبوده اند بلکه
تمدن فراعنه، بین النهرین، بابلی، آشوری ، ایلامی ، لیبیه، مغرب بربریه و
آمازیق همگی به قوم عرب تعلق داشته و آمازیق .قبطی و ... و ... لهجه های عربی
بوده اند!!


 و قبل از ورود پارس به سواحل خلیج فارس، موطن عربی تا دامنه های زاگرس امتداد داشته است ولی توطئه یونانی یهودی در نام گذاری و استمرار نام خلیج فارس در طول تاریخ نقش داشته و این نام گذاری مطابق حقایق تاریخی نبوده است. این تحریفات و زورگویی های تاریخی زمانی برای ما ایرانیان اهمیت پیدا می کند که گروهک جیره بگیری بنام تحریر احواز و تحریر عربستان نقشه های ساخت حزب بعث را در این راستا در وب سایت خود و در حال حاضر در برنامه های تلویزیونی و رادیویی منتشر می کنند و این افراد ضد ایرانی و خود فروخته زیر حمایت مادی و معنوی روشنفکران افراطی در کشورهای عربی قرار می گیرند و منکر وجود قوم ایلامی،فارس و خوزی شده و تاریخ را بنفع خود مصادره می کنند اهمیت این زور گویی های تاریخی زمانی بارزتر می شود که فردی ضد ایرانی خود را در سنگر مکتب اسلام پنهان می کند تا راحت تر بتواند در تهران پایتخت کشوری اسلامی به تقلید از قومچیان افراطی عربی، کتابی توهین آمیز منتشر و تاریخ و تمدن پارسی را سراسر کذب و ساخته قوم یهود و زبان پارسی را حقیر و بی مایه و منکر شخصیت های ایرانی همچون سلمانها و دیگران در تمدن اسلامی شده و به یکباره محصول 6 هزار سال تمدن همه اقوام خاورمیانه را بنفع تئوری ناسیونالیستهای عراب و نه به نفع تمدن اسلامی مصادره نماید.


 خصومت این افراد با فارس ، کرد ، ترک و سایر اقوام تنها به این خلاصه نمی شود آنها از جامعه عرب شیعه نیز که بر محور قومگرایی نمی چرخد خشمگین هستندو بقای آنها را بر نمی تابند. توجه هواداران هر دین و مذهبی به بیت رهبران آن مذهب امری پذیرفتهشده در تمام جهان است اما عرب شیعه اگر نیم نگاهی بسوی مرشد خود داشته باشد از دید عرابها ( بر وزن فعال یعنی شوینیست عرب) خیانت و جنایت محسوب می شود. این قومچی ها ، ایران قبل از اسلام را سمبل مجوسیت، خشونت، اشغالگری تجاوز و توسعه طلبی و ایران بعد از اسلام را سمبل شیعه گری، نفاق و مکاری می دانند.


  با این مختصر باید گفت بسیار ساده انگارانه است کسانیکه فکر می کنند در کشورهای عربی رهبران و یا روشنفکران منصفی پیدا خواهند شد که از نام تاریخی خلیج فارس در مقابل نام نفتی جدید حمایت نمایند.


 بر مسئولین ایرانی است که به خود آیند وبا توطئه های رنگارنگی که در پیرامون ما می گذرد هوشیارانه برخورد نمایند و دوستان را از دشمنان بازشناسند.


 چرا نشنال جئیو گرافی را ملامت می کنیم؟


اما در خصوص نام خلیج فارس باید گفت تقریباً 20 سال است که این نام بعد از کشورهای عربی در سایر مناطق جهان نیز به چالش کشیده شده و حداقل 10 اطلس مشهور بین المللی از نام خلیج و یا خلیج عربی استفاده می کنند آخرین آنها نشنال جیوگرافی بوده است، دستور العملهای ویراستار دبیرخانه سازمان ملل که در ایران و بویژه  از آنها به عنوان قطعنامه یاد می کنند اصلآ فاقد ارزش و الزام قانونی است و این یک دلخوشی عوام فریبانه  بیشتر نیست چون سازمانهایی مانند بانک جهانی در انتشارات خود از نام خلیج عربی فارسی و یا فقط خلیج یاد می کند و بسیاری دیگر از سازمانها از جمله برنامه محیط زیست خلیج فارس سازمان کنفرانس اسلامی و آیسسکو نیز این رویه را اعمال می کنند در یونسکو نیز یک سازمان فرعی بنام برنامه خلیج عربی برای مساعدت وجود دارد و همواره در اسناد یونسکو با همین نام از آن یاد و در تمام کشورهای عربی حتی کتب و اسناد تاریخی هنگام ترجمه به زبان عربی کلمه خلیج فارس در آنها به خلیج عربی تبدیل می شود نمونه آنرا می توان در اطلس مقدس و در ترجمه پریپلوس اریترا دید.


راه حل چه بود و ایران چگونه غفلت کرد ؟


بر اساس قطعنامه سازمان ملل از سال 1965نهادی بنام کنفرانس یکسان سازی اسامی جغرافیایی تاسیس شده که دارای یک بدنه کارشناسی بنام یو ان گیگن است. بدنه کارشناسی هر دو سال یکبار و نهاد عالی هر 6 سال یکبار کنفرانس با شرکت تمام کشورهای عضو ملل متحد برگزار و ماحصل دستاوردهای بدنه کارشناسی را به عنوان قطعنامه تصویب می کند .


در سال 1967 اولین کنفرانس یکسان سازی و استاندارد نمودن نامهای جغرافیایی سازمان ملل با شرکت هیئتهای علمی و اجرایی جغرافیایی سراسر جهان در ژنو برگزار شد این کنفرانس را یک نهاد و یا گروه تخصصیUNGEGN  (آنگیگن) که بر اساس قطعنامه های 715 آوریل 1959 و 1314 می 1968 و تصمیم 4 مه 1973 شورای اجتماعی اقتصادی سازمان ملل متحدECOSOC)  ) تأسیس گردید از نظر علمی و اجرایی پشتیبانی می کند این گروه تخصصی هر دو سال یکبار در نیویورک یا ژنو تشکیل جلسه می دهد و هر 5 سال یکبار نیز کنفرانس یکسان سازی اسامی جغرافیایی سازمان ملل تشکیل جلسه می دهد و تصمیمات گروههای تخصصی و ناحیه ای را به صورت قطعنامه تصویب می کند.


هشتمین کنفرانس سازمان ملل در خصوص یکسان سازی اسامی جغرافیایی (UNCSGN) و بیست و یکمین اجلاس گروه کارشناسی سازمان ملل در مورد اسامی جغرافیایی (UNGEGEN)  4 تا 16 شهریور 1381 در برلین برگزارشد.


البته این نهاد نام خلیج فارس را نام مورد قبول می داند ولی تا کنون بعلت تنگ نظری غرور و خوشبینی های افراطی که ویژه ما ایرانیان است از آن خواسته نشده است که مصوبه ای و یا قطعنامه ای ویژه در این خصوص صادرکند. یکی از نکات مهم کنفرانس سخنرانی ها و مقالات فنی و یا منازعات کشورها در خصوص سیاسی شدن نامهای جغرافیایی است.


 نافتالی کادمن که از ابتدای تاسیس UNGEGNرئیس گروه کاری اصطلاحات توپونمی این نهاد تخصصی سازمان ملل است در فصل 8 کتابی بنام:


 TOPONYMY The Lore, Laws and Language


 of Geogrraphical Names.


 که از سوی انتشارات سازمان ملل منتشر شده است. مبحث سیاسی کردن نامهای جغرافیایی را با عنوان کدام خلیج آغاز نموده است.


و سوء استفاده از نامهای جغرافیایی را چنین مطرح نموده است “ ژانویه 1991   جنگ دوم خلیج مطرح می شود کدام خلیج ؟ برای جهان غرب موضوع روشن است، ایران نیز که خود را وارث امپراتوری پارسی می داند و پهنه آبی جنوبی آن کشور است آنرا بطور طبیعی خلیج فارس می نامد، کشورهای غیر عربی نیز آن را خلیج فارس می نامند کتابهای جغرافیایی و نقشه های تاریخی از جمله بطلیموس و نقشه های قرون گذشته نیز به خلیج فارس اشاره دارند اما کشورهای عربی آنرا خلیج عربی می خوانند نامی که در مستندات تاریخی وجود ندارد بنابر این دو نام رقابتهای سیاسی را بازتاب می دهد. این رقابت های سیاسی در کارتوگرافی نیز بازتاب یافته است مثلا انتشارات نقشه نگاری جان بارتولوموو و پسرانJohn Bartholomew & sons   در سال 1977 در نقشه ایران از نام خلیج فارس استفاده کرده است و همزمان برای مشتریان عرب خود نام خلیج عربی را بکار برده است تا بدین وسیله نه موجب نارحتی ایرانیان شود و هم مشتریان عرب را جذب نماید این نمونه ای از سیاسی شدن کارتوگرافی است.[1][1]کادمن سپس به منازعه بر سر نامهای تاریخی بخصوص نام جمهوری مقدونیه( یکی از جمهوری های یوگسلاوی سابق) که دولتهای اروپایی از برسمیت شناختن آن به در خواست یونان خودداری می کنند و لی مقدونیه نیز اصرار بر کاربرد نام جمهوری مقدونیه بجای جمهوری فیرم را دارد . اعتراض دولت اردن به اسرائیل و اعتراض اسرائیل به اعراب برای نامهایی همانند اورشلیم جریکو و هبرون / مسجد اقصی اریها، نابلس و الخلیل. و اعتراضات ترکیه و قبرس در موارد مشابهه پرداخته است، به هر حال مصوبات کنفرانس یکسان سازی سازمان ملل از جمله قطعنامه شانزدهم کنفرانس سوم، سیاسی شدن نامهای جغرافیایی را محکوم نموده و اعلام کرده است که اینگونه تغییرات را در مورد نامهای جغرافیایی برسمیت نمی شناسد.”


اما به هر حال مصوبات این کنفرانس ضعفهای زیادی دارد و دوپهلو بودن و ابهاماتی که باقی می گذارد باعث شده است که تجاوزات افراد سیاسی و مغرض نسبت به نامهای تاریخی که در طول تاریخ بطور مستمر مورد استفاده همه زبانهای دنیا بوده اند(مانند خلیج فارس ) ادامه یابد.


اگرچه فرصت های مناسب اجلاسهای قبلی سوخته اما  هنوز هم خیلی دیر نیست و باید در اجلاس بعدی نمایندگان ایران قطعنامه ای را بصورت ذیل به تصویب برسانند.


<< با تاکید بر مصوبات قبلی کنفرانس یکسان سازی اسامی جغرافیایی سازمان ملل و بویژه در اجرای قطعنامه شماره 16 اجلاس ژنو و قطعنامه شماره 9 اجلاس برلین از همه کشورها و سازمانهای ذیربط می خواهیم از تغییر نامهای جغرافیایی تاریخی مورد قبول جامعه بین المللی که میراث فرهنگی بشر محسوب می شوند خودداری نمایند.>>


 در قطعنامه شماره 9 برلین مطلب فوق بصورت کم رنگ وجود دارد.


 شرایط در آن کنفرانس برای ارایه یک قطعنامه ویژه خلیج فارس کاملا مساعد بوده است  و با تمام نمایندگان عرب به ویژه ریئس گروه جامعه جغرافیایی عربی آقای پرفسور عبدالله تازی صحبت شده  وی با طرح این موضوع که عربها با خلیج فارس همان رفتاری را داشته باشند که با کلمه مصر ، اردن دجله و فرات دارند موافق بوده است  و  گفته است  برای کشورهای عربی هیچ مشکلی وجود ندارد که خلیج فارس را در رسانه های خود در بخش غیر عربی با همان عبارت پرشن گلف بخوانند چون ما نیز نام بین المللی آنرا برسمیت می شناسیم . متاسفانه ایران این فرصتهای تاریخی را در گذشته از دست داده  و دیگر بعید است  در کنفرانس سال 2007 بتواند اجماع بین المللی را برای یک قطعنامه در این خصوص بدست آورد 


زیرا این کنفرانس نتوانسته است منازعه جمهوری مقدونیه با یونان بدلیل مخالفت یونان با نام جمهوری مقدونیه و منازعه کره شمالی و جنوبی با ژاپن درخصوص نام دریای ژاپن را مختومه نماید زیرا هربار رای گیری اجماع بدست نیامده و موضوع به بعد موکول شده است ژاپن موفق شده است که نام دریای شرق را به عنوان دریای ژاپن اکثر سازمانهای بین المللی مرتبط با نامهای جغرافیایی از جمله IHO,IMO,ISO  بقبولاند


قطعنامه های 25 و 34 کنفرانس دوم و قطعنامه 20 کنفرانس سوم و قطعنامه 25 کنفرانس پنجم به مسائل مربوط به اختلافات بر سر موضوع نامهای جغرافیائی مشترک میان چند کشور مربوط می شود که همگی به گونه ای دو پهلو و قابل استناد های متناقض است و این قطعنامه ها باید در جهت حفظ نامهای تاریخی شفاف تر شود. برای کنفرانس آینده باید درخصوص موضوع “نامهای مشترک میان چند کشور و یا نامهای ورای حوزه جغرافیائی چند کشور باید مقاله و گزارش فنی تهیه و با تأکید بر وجه تسمیه و سابقه تاریخی نام خلیج فارس که از دوره اسکندر مقدونی تا سال 1900 در تمام کتب و نقشه های تاریخی جهان( 300 کتاب سیاحان و تاریخ نویسان و 6000 نقشه ) با نامهای مترادف خلیج فارس ثبت شده و نام محلی آن نیز خلیج فارس بوده است و نسبت به انتشار اطلسهای جدید با نام جعلی که با مصوبات ، روح و اساسنامه و اهداف کنفرانس مغایرت دارد، اعتراض و بصورت مصوبه ای قانونی مانع ادامه این روند شد و در همین رابطه باید پیش نویس قطعنامه ای تهیه ودر اجلاس UNGEGN که در سال 2004 برگزار در نیویورک برگزار شد ارایه تا بتوان آنرا قبل از برگزاری کنفرانس نهم آماده و به دبیرخانه آن و به کمیته مربوطه برای تصویب در سال 2007 ارایه نمود. همچنین برای آگاه سازی شرکت کنندگان در کنفرانس که عموماً متخصصان نقشه نگاری، و مدیران سازمانهای کارتوگرافی و ژئودزی و روسای گروههای جغرافیایی دانشگاهها و موسسات تحقیقاتی هستند در رابطه با سابقه و وجه تسمیه نام خلیج فارس باید کتاب دفاع نامه ای مشابهه آنچه دولت کره و دولت ژاپن تهیه و پخش نموده است تهیه و در اجلاس توضیع شود.
آبان 1383

اطلاع بیشتر: کتاب خلیج فارس نامی کهن تر از تاریخ و میراث فرهنگی. انتشارات پارت شهریور83 نوشته :‌ محمدعجم ۱۳۸۳